شهروند- خبرنگاری؛ از مفهوم تا مصداق

محمد آشنا

روزنامه‌نگار و پژوهشگر

مفهوم «شهروند-خبرنگار» اصطلاحی است که در چند سال گذشته و به واسطه گسترش رسانه‌های اینترنتی شکل گرفته است. در واقع به بیان دقیق‌تر از زمان گسترش وبلاگ‌نویسی، شهروند-خبرنگاری عملا شکل گرفته بود اما همزمان با دوربین‌دار شدن گوشی‌های تلفن همراه و ایجاد امکان تصویربرداری و فیلمبرداری برای عموم شهروندان، این مفهوم نیز مصادیق بیشتری در جامعه پیدا کرد و بیش از پیش شناخته شد.در همان زمان شهروند- خبرنگاری، یکی از مصادیق توسعه ارتباطی در جامعه به شمار می‌آمد و نگاه بسیار مثبتی به آن به‌عنوان یک پدیده کاملا مدرن وجود داشت اما رفته رفته با گسترش این مصادیق، مصائب و تهدیدهای آن در کنار فرصت‌ها و مزایایش برجسته‌تر شد.پیش از این در مورد مزایای شهروند- خبرنگاری، بارها و بارها مطالبی نوشته و نشر شده اما کمتر کسی به معایب و کژکارکردهای آن اشاره‌ای کرده است. در این یادداشت سعی بر این است تا به‌صورتی گذرا این موضوع را تحلیل کنیم.

نکته اول

گرایش عمده بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌های موبایلی و... به جلب توجه دیگر کاربران، مخاطرات بسیاری را بر روی فرآیند گسترش شهروند- خبرنگاری در ایران قرار داده است. این موضوع در بازنمایی رسانه‌ای فاجعه پلاسکو در فضای مجازی موجب شکل‌گیری یک فضای تنش آلود و متشتت شد.از یک‌سو بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی ترجیح دادند تا برای جلب توجه دیگر کاربران شبکه‌های اجتماعی شخصا در محل حادثه حاضر شوند و تصاویر مستند خود را منتشر کنند. تعداد نسبتا زیادی از این افراد با اشغال جاهایی همچون سقف ماشین‌های امدادرسانی،‌ موقعیت‌های تاسف برانگیزی را ایجاد کردند و به همین دلیل برخی دیگر از کاربران شبکه‌های اجتماعی در مقابل آنان با ایجاد هشتگ‌هایی توهین‌آمیز همچون #من_گوسفند_هستم و... به مقابله برخاستند.این هردو رویکرد البته مصداق سلامت شهروند- خبرنگاری نیست. اما تب این مفهوم در جامعه بسیاری از شهروندان را بر آن داشته تا با درکی ناکامل از مصادیق شهروند- خبرنگاری و محدودیت‌ها و مسوولیت‌های چنین مفهومی، تن به تولید محتوا و تصویر بدهند.

نکته دوم

نکته دوم بیشتر یک موضوع مرتبط با روانشناسی اجتماعی است. همان طور که می دانید، در ارتباطات و روانشناسی اجتماعی مفهومی با عنوان «انبوه خلق» وجود دارد. این مفهوم به جمعیت قابل‌توجهی از افراد گفته می‌شود که در یک مکان جمع شده و هیجان جمعی بر قدرت تعقل فردی آنان غلبه می‌کند. از همین‌رو است که وقتی ما #خبرنگار_بحران می‌شویم، سعی می‌کنیم دلخراش‌ترین صحنه‌ها، سخت‌ترین زاویه‌ها و نزدیک‌ترین نماها را از واقعه مخابره کنیم. اما یادمان می‌رود که این تجربه‌ هیجان‌انگیز به چه قیمتی رقم می‌خورد. حتی تصور اینکه شاید به‌خاطر ازدحام بی‌مورد، امکان نجات دادن یک نفر از زیر آوار کم شود، آواری است بر سر همه‌ی ما. «سواد رسانه‌ای فقط مهارتی درباره رژیم مصرف رسانه‌ای یا تفکر انتقادی و تولید محتوای رسانه‌ای استاندارد نیست، اخلاق، تدبیر، تعقل و درک شرایط بحرانی همه و همه مواردی است که باید بیش از پیش به آنها فکر کنیم.

نکته سوم

اصل این است که به جای نقد سرسری رفتار مردم در حادثه پلاسکو و انداختن تقصیر به گردن این یا آن تماشاگر یا بحث‌های فرافکنانه درباره بافرهنگی یا بی‌فرهنگی مردم، باید قضیه را دقیق و موشکافانه بررسی کرد. وقتی کسی «خود»ی برای نشان دادن نداشته باشد، مجبور است خود را با «دیگری» نشان دهد. این «نشان دادن خود با دیگری» گاهی اوقات بسیار تهدیدآمیز و نگران‌کننده است. زیرا به هر حال اعتبار «من» به آن رویدادی است که خودم را با آن نشان می‌دهم. این رویداد، هرچه مهیب‌تر، هرچه عظیم‌تر و هرچه فاجعه‌بارتر باشد، من احساس بزرگی بیشتری خواهم کرد و برایم مهم نیست که حضور من در فلان جا منجر به مرگ یا آزار چه کسانی می‌شود. در واقع آنچه وجود دارد نیاز به دیده شدن است. یک انحراف از مسیر اصلی است. انسان بماهو انسان معطوف به حضور دیگری است. یعنی نیاز دارد تا با دیگری ارتباط بگیرد و خود را برای او بازنمایی کند. ایجاد رخدادهای خیابانی برای حضور مردم مانند جشن‌ها و برنامه‌های ملی و... می‌تواند تا حد زیادی نیاز به دیده شدن را در میان لایه‌های اجتماعی بکاهد تا دیگر باره در جریان حوادث هولناکی همچون پلاسکو شاهد این اتفاق‌های تاسف بار نباشیم.

نکته چهارم

به هر حال واقعیت آن است که نمی‌توان شهروندان را به‌صورتی موثر از ورود به حیطه شهروند- خبرنگاری منع کرد. راه‌چاره چیز دیگری است. امروز رسانه‌های اجتماعی در اختیار مردم قرار گرفته‌اند و چون مردم ما از سواد رسانه‌ای خوبی برخوردار نیستند و از اطلاع‌رسانی و پوشش اخبار در مواقع بحرانی اطلاعاتی ندارند، اغلب شاهد بی‌اخلاقی‌هایی در این رسانه‌های اجتماعی هستیم. امروز جامعه ما به آموزش سواد رسانه‌ای آن هم در سطح گسترده نیازمند است. چراکه امروز به نوعی رسانه‌ها در اختیار مردم قرار گرفته‌اند و از آنجایی که به اصول اطلاع‌رسانی آشنا نیستند، اغلب شاهد چنین اتفاقاتی هستیم که همانند امروز در پی فروریختن ساختمان پلاسکو تصاویر نامناسبی منتشر می‌شوند. افرادی که در رسانه‌های اجتماعی خبررسانی می‌کنند، نمی‌دانند که گاهی مسائل اخلاقی را فراموش می کنند و اصول حرفه‌ای را زیر پا می‌گذارند. الان در کشورمان آموزش‌های راهنمایی و رانندگی از دبستان آغاز می‌شود، ولی برای موضوع مهم و تاثیرگذاری مثل حضور در رسانه‌های اجتماعی هیچ برنامه‌ریزی وجود ندارد.