دکتر حمید قنبری - کارشناس ارشد بانک مرکزی

شبکه‌های اجتماعی و به‌طور کلی اینترنت از الزاماتی هستند که چارچوب‌های ساختاری و اکثریت سازوکارها و روابط جمعی در جوامع انسانی جدید را بعد از وقوع انقلاب اطلاعات، می‌سازند.



اینکه ما مخالف آنها باشیم مثل آن است که در دوران صنعتی با شهری شدن و آپارتمان‌نشینی مخالف باشیم. اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و سایر امکانات در فناوری‌های رایانه‌ای که امروز ما با آنها کار می‌کنیم، حاصل یک انقلاب فناوری هستند که کل جهان را با سرعت تغییر داده و می‌دهد و موافقت یا مخالفت ما تاثیری بر آن انقلاب ندارد. افزون بر این، ما نمی‌توانیم با ابزار مخالف باشیم؛ چون استفاده‌ای که از آن ابزار می‌شود، درست نیست. مثل آن است که ما بگوییم با «چاقو» مخالفیم؛ چون برخی از افراد با آن آدم می‌کشند. امروزه چندین شبکه اجتماعی وجود دارد که در میان آنها همه گونه شبکه‌ای هست و بدون شک تعداد زیادی از آنها زیان بار هستند؛ اما اینکه ما به دلیل آنکه برخی از شبکه‌ها زیان بار هستند خود را از همه آنها محروم کنیم، به نظر منطقی نمی‌رسد. شبکه‌های اجتماعی در همان حالی که می‌توانند زیان بار و مکان و ابزاری برای تبادل هرزه نگاری‌ها باشند، می‌توانند مکانی برای رشد علمی و بالا بردن شانس‌های ما برای تحکیم انسجام ملی و هویتی مان، باور‌ها و اعتقاداتمان و سایر برنامه‌هایی هم باشند که هر گروه اجتماعی از کوچک تا بزرگ بخواهند برای پیشرفت خود به اجرا بگذارند. بنابراین روشن است که منطق کسانی که با این شبکه‌ها به دلیل زیان بار بودن برخی از آنها مخالفند، نمی‌تواند دربرابر این استدلال که ما خود را با مسدود کردن آنها از ابزار مهمی محروم می‌کنیم، مقاومت کند. تازه این به فرض آن است که ما بتوانیم مخالفت خود را با شبکه‌ها به‌صورت عملی دربیاوریم که خواهم گفت این کار هم نه فقط ناممکن است، بلکه بسیار زیان‌بارتر از خود این شبکه‌ها است.