6 باور کشنده

در حقیقت آنچه سطح انرژی ما را پس از حوادث تلخ پایین نگه می‌دارند خود آن اتفاقات نیستند بلکه باور و بینشی است که ما پس از آن رخداد برای خود اتخاذ می‌کنیم. «آن چیز که مرا نمی‌کشد قوی‌ترم می‌کند»، سوال این است که «آیا شما هم پس از اتفاقات ناخوشایند و ناگواری که در زندگی برایتان رخ داده است قوی‌تر شده‌اید یا آن اتفاقات ترس شما را افزایش داده و شما را به عقب‌نشینی وادار کرده‌اند؟» از طرفی دیگر، به رسمیت شناختن وقایع تلخ، دوام آنها را بیشتر می‌کند. در این مقاله می‌خواهیم ۶ باور سمی و کشنده را برای شما شرح دهیم تا آنها را بشناسید و آگاهانه با آنها مواجه شوید.

۱. چون اولین تلاش من نتیجه نداد تا آخر عمرم از این شرایط وحشت دارم.

۲. چون آن چیزی که می‌خواستم را به‌دست نیاوردم دیگر هیچ‌وقت نمی‌توانم از زندگی لذت ببرم.

۳. چون در خانواده فقیری بوده‌ام و هیچ پشتیبانی نداشته‌ام پس هیچ‌وقت نمی‌توانم به چیزهایی که می‌خواهم دست یابم.

۴. چون یک بار در عشق شکست خورده‌ام دیگر نمی‌توانم عاشق شوم.

۵. چون یک بار ازدواج من با شکست مواجه شده است دیگر نمی‌توانم ازدواج موفقی داشته باشم.

۶. چون آن شخص در آن زمان با خواهر/ برادر/ دوست من آن رفتار اشتباه را داشته است، فکر می‌کنم همه انسان‌ها مانند او هستند و دیگر نمی‌توانم به کسی اعتماد کنم.

در تمام این باورهای کشنده، دو عادت اشتباه به وضوح دیده می‌شوند:

  • عادت به زندگی در گذشته.
  • عادت به تعمیم دادن تجربیات گذشته به تمام زندگی و تمام افراد.

گذشته تمام شده و روزگاری نو شروع شده است. اگر در گذشته و اتفاقات آن بمانید از زمان حال و حرکت رو به آینده باز می‌مانید، در این‌صورت هیچ تفاوتی با درگذشتگان خود ندارید. یکی از مهم‌ترین عوامل ابتلا به بیماری افسردگی نیز زندگی کردن در گذشته است. بهترین راه این است که تحت نظر مشاوری کاردان با تمام گذشته خود یک بار برای همیشه مواجه شده و آن را رها کنید، آنان را که نیازمند بخشش هستند ببخشید، خود را ببخشید و نوازش کنید، برای خود اهدافی بسازید و متعهدانه به سوی آن اهداف قدم بردارید. از طرفی دیگر، اینکه اتفاقی در گذشته برای شما افتاده است به این معنی نیست که شما تا ابد محکوم به تجربه آن هستید؛ «تعمیم به عام دادن» یکی از بدترین عادت‌های ما است. گمان می‌کنیم یک نسخه را می‌توان برای همه پیچید، گمان می‌کنیم یک تجربه برای همیشه دوام پیدا می‌کند، اما این‌طور نیست! واقعیت چیز دیگری است. اگر شاهد این هستید که یک اتفاق چند بار برای شما تکرار شده و به نتیجه رسیده‌اید که محکوم به زندگی در آن شرایط هستید، باید به شما بگوییم که این نتیجه‌گیری اشتباه است. دو عامل مهم و تاثیر گذار در تکرار اتفاقات تلخ برای ما وجود دارند:

۱- نا خودآگاهی ما ۲- سرکوب‌های شما

1- تاثیر نا خودآگاهی بر زندگی افراد چیست؟

شاید فکر کنید که بسیاری از انتخاب‌های شما واقعا انتخاب‌های آگاهانه خود شما هستند. اشتباه است؛ بسیاری از انتخاب‌های شما نه تنها خودآگاهانه نیستند بلکه به طرز مرموزی تحت تاثیر ذهن نا خودآگاه شما و تحت تاثیر آن چیزی است که در سال‌های اولیه زندگی بر ذهن شما نقش بسته و حتی باورهایی است که در دوران جنینی یا از اجداد شما به ناخودآگاهی شما منتقل شده است.

با ناخودآگاهی خود چه کار کنیم؟

کارکرد با ناخودآگاهی و درمان آن را قطعا به یک مشاور کاردان بسپارید زیرا موضوعی بسیار پیچیده و مهم است. شما باید با آنچه که در ناخودآگاهی‌تان حک شده است آشنا و مواجه شوید و این کاری نیست که یک فرد عادی بتواند انجام دهد. اما زمانی که ناخودآگاهی شما برای شما آشکار، اصلاح و درمان شود تازه می‌توانیم بگوییم که به هوشیاری و آگاهی رسیده‌اید.

2- تاثیر سرکوب‌ها بر زندگی ما چیست؟

طبق نظریه فروید، سرکوب‌ها مکانیزمی دارند که ما را به سوی وقایع مشابه جذب می‌کنند و موجب تکرار اتفاقات مشابه برای ما می‌شوند. یعنی اگر شما احساسی را در زمانی درون خود سرکوب کرده باشید در سال‌های آینده آن مورد سرکوب شده، ناخودآگاه شما را به سوی موقعیت‌هایی جذب می‌کند تا بتواند خود را آشکار کرده و بیرون بریزد. درمان سرکوب‌ها نیز باید توسط یک مشاور، روانشناس یا روانکار کاردان صورت گیرد. سرکوب‌های درونی شما باید شناسایی شده، در شرایط کنترل شده تخلیه شوند تا شما بتوانید زندگی‌ای نو و رها برای خود بسازید.