چرا کاندیداها در آستانه انتخابات از «آرمان شهر» می‌گویند؟

احسان زائری
پژوهشگر اقتصادی

روزهای قبل از انتخابات در کشورهای مختلف معمولا بازار شعارهای انتخاباتی بسیار داغ است و این موضوع تنها مختص به ایران نیست، با نیم نگاهی به اقصی نقاط جهان از آمریکای لاتین گرفته تا اروپا و آمریکا، متوجه خواهید شد که در رقابت برای صندلی ریاست جمهوری بسیاری از کاندیدا‌ها صرف نظر از حزب سیاسی با استفاده از شعار‌های پوپولیستی و تمرکز بر محدودیت‌های اقتصادی عموم، سعی می‌کنند تا با قرار دادن مردم در مقابل نخبگان و تفکیک جامعه به دو گروه فقیر، غنی یا کارگر و سرمایه‌دار، آرمان شهری را در اذهان مردم به وجود آورند که در آن، به‌طور مثال طی یک دوره زمانی با ایجاد میلیون‌ها شغل، معضل بیکاری برطرف و با رشدهای اقتصادی دو رقمی، درآمد سرانه مردم چند برابر خواهد شد. وسعت این وعده‌های عوام گرا از ایجاد دیوار در مرز آمریکا و مکزیک تا چند برابر کردن کیک اقتصاد و ایجاد اشتغال‌های نجومی گسترده است. در تمام این موارد با سخن گفتن از آنچه عوام پسند است و تهییج احساسات عمومی در زمان انتخابات سعی می‌شود تا عموم جامعه سوار بر موج‌های پوپولیسم به سمت دلخواه هدایت شوند، بدون اینکه راه‌های رسیدن به چنین اهدافی مشخص شود و برنامه‌ای مدون برای ایجاد چنین تغییراتی در نظر گرفته شود. اما فردای روز انتخابات زمانی است که واقعیت‌های اقتصادی و محدودیت منابع و شکاف باقی مانده از تفکیک جامعه نمایان می‌شوند.

به‌طور اخص راجع به ایران می‌توان گفت که با توجه به هشدار‌های متعدد مبنی بر عدم استفاده از شعار‌های عوام‌گرایانه که حتی بعضا تحقق و اجرای آنها به‌طور کامل در اختیار دولت نیست و نیاز به تصویب مجلس شورای اسلامی دارد (‌چند برابر کردن یارانه‌ها یا افزایش یارانه‌های نقدی بدون حذف دهک‌های بالای درآمدی) اما متاسفانه دیده می‌شود که بدون در نظر گرفتن نیاز فعلی کشور به یکپارچگی، وحدت درونی و عدم ایجاد شکاف میان ملت و دولت به خصوص در برهه فعلی که می‌تواند برای آینده کشور نامساعد تلقی شود، وعده‌های داده می‌شود که نه تنها انتظارات عموم جامعه را بالا می‌برد و عدم تحقق آنها باعث ایجاد شکاف بیشتر میان ملت و دولت می‌شود، بلکه با هیچ منطق اقتصادی همخوانی ندارد.

به‌طور مثال گفته می‌شود که هزینه ایجاد یک شغل پایدار در کشور به‌طور میانگین و صرف نظر از بخشی که در آن اشتغال‌زایی رخ داده است (هزینه ایجاد یک شغل به‌طور مثال در بخش نفت و پتروشیمی دو میلیارد برای هر شغل و در بخش تعاون بین بیست تا هفتاد میلیون تومان تخمین زده می‌شود) صد میلیون تومان است لذا برای ایجاد پنج میلیون شغل به مبلغی بالغ بر پانصد هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری احتیاج است که این رقم تقریبا دو برابر کل بودجه جاری دولت است و این در حالی است که با توجه به کمبود منابع در سال 96، تنها شش هزار و نهصد میلیارد تومان از بودجه دولت سهم اشتغال بوده است، که با این حجم از سرمایه‌گذاری حتی اگر هزینه ایجاد هر شغل پایدار هفتاد میلیون تومان در نظر گرفته شود، دولت تنها قادر به ایجاد صد هزار شغل خواهد بود. برای ایجاد پنج میلیون شغل و چند برابر کردن اقتصاد کشور، به برنامه‌های اقتصادی منسجم و طولانی مدت نیاز است و نه شعار‌های مبهم، کلی و غیر منسجم که از مشخصه‌های عوام گرایی محسوب می‌شود.

در بحث افزایش یارانه‌های نقدی نیز وضع به همین صورت است. دولت آینده نه تنها بدون تصویب مجلس شورای اسلامی اجازه نخواهد داشت تا میزان یارانه‌های نقدی را افزایش دهد، بلکه همین میزان از پرداخت‌ها نیز بر دوش دولت سنگینی خواهد کرد. اصلاح روند پرداخت یارانه‌های نقدی می‌تواند با حذف دهک‌های بالای درآمدی و افزایش نسبی یارانه‌های نقدی دهک‌های پایین درآمدی صورت پذیرد، در غیر این صورت، اگر از روش‌هایی چون انتشار پول پر قدرت بانک مرکزی یا افزایش نرخ ارز استفاده شود نه تنها این موضوع به نفع طبقات پایین جامعه نخواهد بود بلکه با بروز تورم ذاتی نهفته در نقدینگی احتمالا باعث افزایش ضریب جینی و عدم تحقق عدالت اجتماعی خواهد شد. لذا مبرهن است، طرح شعارهای مبهم که بعضا با اصول اقتصادی منطبق نیست، به به‌راستی درخور عموم جامعه‌ای نیست که اکثریت آن را جوانان تحصیل کرده و جویای کار تشکیل داده‌اند که باید با اعتماد به نخبگان، سرنوشت خود و جامعه را رقم زنند. از این رو با توجه به تبیین میزان سرمایه‌گذاری برای ایجاد اشتغال پایدار و همچنین بررسی اجمالی افزایش یارانه‌های نقدی از طریق روش‌های غیر هوشمند و آشنایی بیشتر با مفهوم پوپولیسم منفی، انتظار می‌رود تا عموم جامعه با عقلانیت و اعتدال و عدم توجه به شعار‌های مبهم و کلی، و با برداشتن قدمی دیگر، مسیر حرکت کشور را برای رسیدن به افق‌های ترسیم شده در آینده هموار سازند.

چرا کاندیداها در آستانه انتخابات از «آرمان شهر» می‌گویند؟