جامعه و توسعه پایدار
فاطمه کاشی مسوولیت اجتماعی شرکتی با عناوین مختلفی از جمله وجدان شرکتی، شهروندی شرکتی، عملکرد اجتماعی، کسب‌و‌کار مسوول و پایدار و کسب‌و‌کار پایدار خوانده می‌شود. با هر نام و عنوانی که آن‌را بخوانیم، منظور از این مفهوم نوعی مدل کسب‌و‌کار یا سیاست‌گذاری در شرکت‌ها است که طی آن این نهادها توسط مکانیسم‌هایی خود ساخته و درون‌زا، انطباق عملکردهای خود با قانون، اصول اخلاقی و هنجارهای اجتماعی را، تضمین می‌کنند و می‌سنجند. در برخی مدل‌ها، شرکت اجرای اصول مسوولیت اجتماعی را فراتر از مرزهای قانون برده و در کارها و اقداماتی درگیر می‌شود که خیر عمومی (اجتماعی) را فراتر از سود شرکت و آنچه قانون ملزم می‌دارد افزایش می‌دهند. مسوولیت اجتماعی شرکتی فرآیندی است با هدف مسوولیت‌پذیری نسبت به اقداماتی که شرکت انجام می‌دهد و افزایش فعالیت‌های مثبتی که روی کارکنان، محیط زیست، مشتریان، اجتماعات محلی، ذی‌نفعان و همه اعضای حوزه عمومی که ممکن است به نوعی ذی‌نفع باشند، تاثیر مثبت می‌گذارد. همچنین در سال‌های اخیر مباحث زیادی در میان حیطه کاری، آکادمیک و رسانه‌های جمعی درباره پایداری شرکتی مطرح شده است. این واژه اغلب در ترکیب یا ترادف واژه‌های دیگری چون توسعه پایدار و مسوولیت اجتماعی شرکتی مورد استفاده قرار می‌گیرد، ولی پایداری شرکتی چیست و چرا به این مفاهیم مربوط است؟ پایداری شرکتی الگوی مدیریتی رو به رشدی است که در واقع آلترناتیو (جایگزین) الگوی مدیریتی دیگر و سنتی‌تری است که تنها به‌دنبال افزایش سود شرکت می‌باشد. پایداری شرکتی روی اهمیت توسعه و سودآوری کسب‌و‌کار تاکید دارد، ولی علاوه‌بر آن به اهداف اجتماعی به‌خصوص آن‌هایی که منجر به توسعه پایدار می‌شوند نیز نظر دارد. اهدافی که منجر به توسعه پایدار می‌شوند عبارت‌اند از حفظ محیط زیست، عدالت و برابری اجتماعی، رشد اقتصادی و ... . به مانند توسعه پایدار، مسوولیت اجتماعی شرکتی نیز مفهومی گسترده و دو وجهی است. مسوولیت اجتماعی عموما با نقش کسب‌و‌کار در جامعه سروکار دارد. بنیان این مفهوم بر آن است که مدیران شرکت‌ها وظیفه‌ای اخلاقی برای مدنظر قرار دادن و حل مشکلات و نیازهای اجتماعی دارند و نباید تنها به فکر سود خود و شرکتشان باشند. مسوولیت اجتماعی از جنبه‌های گوناگون مورد بحث و بررسی در دنیا قرار گرفته است و چیزی که در این میان اغلب مورد سوال است این است که بها دادن شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی به نیازها و مشکلات جامعه تا کجا باید پیش برود و چه حد و مرزی باید برای آن قائل بود. امروزه در عرصه کسب‌و‌کار بین‌المللی معمولا شرکت‌هایی که برنامه‌های بیشتر و بهتری در زمینه مسوولیت اجتماعی شرکتی دارند، توسط مشتریان و عموم مردم مورد مقبول واقع می‌شوند. البته این امر در میان مشتریان در کشورهای توسعه یافته بیش از کشورهای در حال توسعه به چشم می‌خورد، اما به هر حال داشتن اهداف و چشم‌اندازهایی که فراتر از سودآوری و تولید محصول هستند، تصویر بهتری از شرکت‌ها ارائه می‌کنند و مشتریان بیشتری به سمت خود جذب می‌کنند. معمولا دو جور عملکرد مسوولیت اجتماعی را می‌توان در شرکت‌ها پیدا کرد. اول اینکه شرکت به سادگی مقداری پول یا ساعات کاری کارمندان خود را به سازمانی خیریه اهدا می‌کند. نوع دیگر مسوولیت اجتماعی به این گونه است که شرکت یک برنامه واقعی برای تولید محصولات یا ارائه خدمات آماده می‌کند که در عین حال به بهترین نحو به نفع جامعه باشد. مثل استفاده از مواد غیر آسیب رسان در تولید کالا، ابتکار عمل‌های زیست محیطی و عوامل دیگری چون اشتغال‌زایی و توسعه اقتصادی. مسوولیت اجتماعی شرکتی همچنین می‌تواند ترکیبی از این دو نوع باشد که به طور شخصی نشان‌دهنده تعهد قاطع شرکت به اهداف مسوولانه خود است؛ یعنی مثلا شرکتی هم از مواد غیر آسیب رسان در تولید خود استفاده می‌کند و هم منابع مالی‌اش را به اهداف زیست محیطی اختصاص می‌دهد و همچنین ساعات کار داوطلبانه را در اختیار کارمندان خود می‌گذارد. البته باید در نظر داشته باشیم که مسوولیت اجتماعی شرکتی یک‌سری عملکرد از پیش تعیین شده نیست و هر شرکتی می‌تواند با توجه به حوزه فعالیت خود و با استفاده از خلاقیت به قسمی از نیازهای اجتماعی مردم بپردازد. یکی از مهم‌ترین دلایلی که در سال‌های اخیر به توسعه مفهوم و عملکرد مسوولیت اجتماعی شرکتی کمک کرده، رشد رسانه‌های جمعی بوده است. شرکت‌ها در معرض نگاه نقادانه رسانه‌های ارتباط جمعی قرار دارند و تا حد زیادی این رسانه‌ها هستند که نگاه عموم مردم به مسایل مختلف را شکل و جهت می‌دهند. این امر هم می‌تواند علیه شرکت‌ها باشد و هم به آنها کمک کند چون وقتی شرکتی بتواند بازتاب فعالیت‌های مسوولیت اجتماعی خود را از طریق این رسانه‌ها به مردم منتقل کند، می‌تواند در ساخت نگاه مثبتی از عملکردهای خود نقش داشته باشد. علاوه‌بر این مسوولیت اجتماعی باعث می‌شود محیط کاری برای کارکنان لذت بخش‌تر و حاوی معناهایی غنی‌تر و رضایت‌بخش‌تر از کار صرف باشد. مدیران و کارکنان هر دو احساس می‌کنند در فضایی به سر می‌برند که در آن وجدان کاری وجود دارد و در نتیجه شور و شوق بیشتری برای انجام وظایف خود پیدا می‌کنند. همچنین مسوولیت اجتماعی شرکتی موجب ساخت فضایی اجتماع محور و گروهی می‌شود که افراد را به هم نزدیک می‌سازد. سه محور اساسی در مسوولیت اجتماعی شرکتی (نتیجه اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی)، مردم، زمین و سود هستند (که در انگلیسی با سه حرف پی شناخته می‌شوند: People, Planet, Profit). این محورها باید در تمامی عملکردهای یک شرکت مدنظر قرار بگیرند. «مردم» نشان از عملکردهای کسب‌و‌کاری دارد که نسبت به نیروی کار، اجتماع و منطقه‌ای که کسب‌و‌کار در آن انجام می‌گیرد، عادلانه و سودرسان باشد. «زمین» نشانگر عملکردهای پایدار محیط زیستی است. شرکتی که این سه محور اساسی را پیاده‌سازی می‌کند، هرگز محصولات آسیب‌رسان مثل انواع سلاح‌ها، مواد شیمیایی سمی و باتری‌هایی که حاوی فلزات سنگین هستند و غیره تولید نمی‌کند. در نهایت «سود» ناظر بر ارزشی است که سازمان پس از کم کردن تمام هزینه‌های تولید (شامل هزینه سرمایه در گردش)، خلق می‌کند؛ یعنی این معنی از سود با معنی سنتی آن در حسابداری تفاوت‌هایی دارد. خلاصه آنکه از ترکیب توسعه پایدار، مسوولیت اجتماعی شرکتی و پاسخگویی شرکتی، پایداری شرکتی حاصل می‌شود. مدیران امروز باید از تمامی این مفاهیمِ در حال بالیدن و تکامل یافتن استفاده کنند تا بتوانند جایگزین‌های مناسبی برای مدل‌های متمرکز بر
تولید سود سنتی پیدا کنند.