معماری و توریسم
دنیای اقتصاد، سهند- نمی‌توان از پاریس سخن گفت و برج ایفل را به یاد نیاورد، نمی‌توان به چین اندیشید و دیوار چین را نادیده گرفت، نمی‌توان یونان را بدون آکروپولیس تصور کرد، نمی‌توان اصفهان رفت و بر «سی و سه پل» گام بر نداشت، نمی‌توان حمام فین کاشان را نادیده گرفت و هزاران نام دیگر اما مشهد، سبزوار، تربت جام، تربت حیدریه، قوچان و ... چه طور؟!
کدام بنای تاریخی یا معاصر در این شهرها توانسته گردشگران را مجذوب خود سازد؟!
جلب توجه گردشگران به آثار معماری موجب پیدایش شاخه جدیدی تحت عنوان "گردشگری معماری" یا "معماری برای گردشگری" (Architourism) شده است. طی سالیان اخیر موفقیت برخی از آثار معماری در جذب گردشگران سبب شده تا از منظری متفاوت به معماری نگریسته شود و بعضا مدیران و برنامه‌ریزان شهری را واداشته تا با همکاری معماران موفق دنیا درصدد خلق آثاری جذاب برآیند.
از موفق‌ترین این آثار معماری می‌توان به موزه گوگنهایم در شهر بیلبائو اسپانیا اشاره کرد که در سال ۱۹۹۷ توسط فرانک گری ساخته شده است.
طراحی فوق‌العاده موزه گوگنهایم، تورهای معماری و هنری و گردشگران بسیاری را روانه شهر بیلبائو ساخته است؛ افزایش تقاضا برای سفر به این شهر موجب افزایش و بهبود ارتباطات ریلی و هوایی به بیلبائو و احداث هتل‌های بسیاری گردید و جان دوباره‌ای به اقتصاد این شهر بخشید.
بدون شک می‌توان مدعی شد موزه گوگنهایم نقشی انکار ناپذیر در رونق این شهر کوچک بندری ایفا کرده است.

معماری، آینه جوامع
علیرضا رضوانی، عضو هیات علمی گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی مشهد در مصاحبه با دنیای اقتصاد به بررسی ارتباط معماری و گردشگری می‌پردازد، وی بر این باور است از آنجا که آثار معماری حامل بسیاری از ویژگی‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جوامع می‌باشند، بخش عمده‌ای از تاریخ هنر و تاریخ بشر به معماری اختصاص داده شده است. وی در ادامه می‌افزاید: از همین رو شهرها هم می‌توانند بخش عمده‌ای از هویت و ویژگی‌های خودشان را با همین آثار خاص و برجسته معماری پیدا کنند؛ برای نمونه هنگامی که نام برخی از این شهرها مطرح می‌شود یک ظن‌هایی به ذهن مخاطب می‌آید که نشانه‌هایی از آن شهرهاست، قاعدتا تاریخ را ویژگی‌های آن شهرها، مردمانشان، داستان‌ها، حکایت‌هایی از وقایع رخ داده در مقاطع مختلف و آثار معماری نمایندگی می‌کنند. رضوانی با بیان این مقدمه، جذابیت آثار معماری برای گردشگران را طبیعی توصیف کرده و تصریح می‌کند: قاعدتا این آثار می‌توانند فرصتی باشند تا به سرعت و متناسب با زمانی که یک گردشگر در اختیار دارد ویژگی‌های فرهنگی جامعه مقصد را منتقل کنند، لذا طبیعی است که خیلی از شهرها و مدیران شهری برای تولید این قبیل آثار که بیانگر هویت یک شهر هستند، سرمایه‌گذاری می‌کنند. این عضو هیات علمی گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی مشهد در ادامه صحبت‌های خود به بررسی آثار معماری می‌پردازد و معتقد است علاوه بر این مهم که آثار معماری نماینده فرهنگ و تمدن ملت‌ها هستند، تمایلات آنها از آینده را نیز نمایندگی می‌کنند، از همین رو معماری دارای دو وجه ویژگی‌ها و سوابق تاریخی و فرهنگی ملت‌ها و دیگری تمایلات و آرزوهای آتی ملت‌هاست.

مشهد و گردشگری معماری
رضوانی بر این باور است از آنجایی که وجود بارگاه رضوی زمینه‌ساز حضور زائران در مشهد مقدس شده فرصتی برای نمایش آثار معماری نیز فراهم شده است، وی در همین باره می‌افزاید: حضور زوار فرصتی را فراهم نموده تا با کمک آثار معماری خاص علاوه براینکه فرهنگ و تمدن شهر را در اختیار مخاطبان قرار دهیم، آرزوها، آمال و آینده‌نگری مردم مشهد را نیز به نمایش بگذاریم. اما به نظر می‌رسد که در این بخش تلاش کمتری شده، زیرا بخشی که متعلق به سوابق تاریخی است عموما از بین رفته و هیچ کدام از آنها فرهنگ و سوابق تاریخی ما را نمایندگی نمی‌کنند رضوانی در ادامه صحبت‌های خود با بررسی معماری حاکم بر شهر مشهد می‌گوید: در مورد آینده نیز به نظر می‌رسد آن چیزی که به عنوان آثار برجسته و خاص معماری تولید می‌شود، آثاری هستند که قاعدتا نمی‌توانند نماینده‌ای از تمایلات مردم باشند اکثر آنها نشانه‌ای از آثاری هستند که در هر کجای دنیا می‌توانند حضور داشته باشند و صرفا نوعی از گرایشات سرمایه‌دارانه و صرفا آثاری که می‌توانند در بهترین شرایط جذاب باشند را معرفی می‌کنند. قاعدتا به این زمینه در بسیاری از شهرهایمان کم توجهی شده است به خصوص در مشهدی که باید نماینده بسیار برجسته‌ای از تاریخ تمدن ایرانی و اسلامی و همین طور نماینده‌ای از آرزوهای یک شهر در آینده و آنچه که در گذشته بوده، باشد. به این ترتیب به نظر می‌رسد باید یک سیاست‌گذاری جدی در رابطه با این موضوع در دستور کار قرار گیرد.


pic1


pic۲


مشهد نیازمند سند راهبردی هویت
این استاد دانشگاه بر این باور است که در حال حاضر مهمترین دغدغه معماری مشهد، معماری ایرانی - اسلامی است که در حد شعار باقی مانده است و برای شهر مشهد کفایت نمی‌کند، رضوانی در ادامه می‌افزاید: شهری که ویژگی‌های متمایزی نسبت به سایر شهرهای ایران داراست قاعدتا باید سند و دستور کار مستقلی هم در رابطه با هویت بخشی داشته باشد. بارها پیشنهاد سند راهبردی هویت شهر را پیشنهاد داده‌ایم چرا که معماری ایرانی و اسلامی مربوط به همه ایران است اما تدوین طرح جامعی برای حرکت به سوی هویت می‌تواند مربوط به هر شهری باشد به خصوص برای مشهدی که ویژگی‌های خاص خودش را داراست. متاسفانه تا امروز هیچ ارگانی به این طرح‌ها توجهی نشان نداده است.

ضعف سیستماتیک گردشگری معماری در ایران
وحیدرضا ابراهیمی، پژوهشگر دکتری و متخصص حوزه طراحی و برنامه‌ریزی شهری نیز با اشاره به رونق گردشگری معماری در ترکیه می‌افزاید: این مهم در حالی رخ می‌دهد که ظرفیت‌های ما در این صنعت چندین برابر ترکیه است اما متاسفانه آنچنان که باید در این حوزه به فعالیت نپرداخته‌ایم. وی در ادامه صحبت‌های خود مشکلات حوزه گردشگری معماری را به دو حوزه سیستماتیک و بستر نامناسب تقسیم می‌کند و در توضیح مشکلات سیستماتیک می‌گوید: برای نمونه شما هم اکنون و از طریق اینترنت می‌توانید روستایی دورافتاده در فرانسه را پیدا کرده، تمام مسیرهای پروازی، کالسکه تفریحی و لیست قیمت و رزرو هتل‌ها را نیز پیگیری کنید اما در کشور خودمان اگر دنبال همین اطلاعات باشیم اصلا امکان یافتنش میسر نیست.

برای نمونه می‌خواهید به میل اخنگان در توس بروید، نخست شما مساله گرفتن ویزا دارید، پرواز شما با مشکل مواجه می‌شود، در مشهد نمی‌توانید از طریق اینترنت اطلاعاتی از قبیل چگونگی رفت و آمد از هتل به شهر توس و میل اخنگان پیدا کنید، قیمت‌ها و اطلاعاتی برای بازدید از این بنای دوره سلجوقی در دسترس نیست، هنگامی هم که به سمت میل اخنگان رهسپار می‌شوید با جاده‌ای نامرغوب و احساس ناامنی وحشتناکی مواجه می‌شوید، هیچ وسیله تفریحی نیز موجود نیست بلکه اطراف این اثر دوره سلجوقی تماما زباله ریخته شده، درب آن بسته است، کنار آن آتشی افروخته شده و حتی امکان خرید یک بستنی برای کودک همراهتان که اندکی صبوری کند، وجود ندارد پس سیستم ما آموزش ندیده که از این قبیل جاذبه‌ها بهره ببرد.

بستر نامناسب معماری

pic3


ابراهیمی در ادامه صحبت‌های خود به بستر نامناسب معماری اشاره می‌کند، وی بر این باور است که نوعی معماری کارکردگرا بر جامعه حاکم شده و از نفس مفهوم معماری فاصله گرفته است، ابراهیمی در ادامه می‌افزاید: اکثر معماران امروزی فهم معماری مفهومی را دارا نیستند آن عده‌ای هم که این فهم را دارند با توجه به نگاه موجود توان مقابله با کارفرما، بازار و سیستم اقتصادی را ندارند برای نمونه ما سیحون را در میان معماران ایرانی داریم اما سیحون چگونه سیحون شد؟ پسامدها و پیشامدهایی که بستر هزینه و درآمدزایی این پروژه‌ها فراهم کردند، سبب شدند امثال سیحون به موفقیت دست یابند. هنگامی که به این پروژه‌ها می‌نگریم، می‌بینیم این پروژه‌ها معماران و کارفرمایان خوب و فهیمی داشته است و وقتی همه این عوامل فراهم شد نتیجه‌اش این می‌شود که ما به آثاری چون آرامگاه خیام و موزه نادری می‌بالیم. اما تصور کنیم امروز معماران ما قصد این کار را داشته باشند در گام نخست اکثرا در فهم این شاخه از معماری ناتوانند، اما فرض کنیم افراد فهیمی نیز یافت شدند، کارفرماهای مناسبی نداریم برای مثال یک المان برای میدانی طراحی می‌شود در انتها شهرداری می‌گوید اگر ممکن است این قسمتش نباشد یا ما این سنگ را نداریم از سنگ دیگری استفاده کنید و اینگونه شاهد دخل و تصرف‌های کارفرما هستیم.