تمام مصائب یک نخست‌وزیر
دوست و دشمن اردوغان می‌گویند کشف فساد در درون دولت اردوغان چه آنکه خود می‌گوید توطئه‌ای بوده است و چه دیگرانی که می‌گویند بر اثر اهمال اردوغان اتفاق افتاده است، یک واقعیت است. واقعیتی که هر روز شاخ و برگ تازه‌تری پیدا می‌کرد و این شاخ و برگ تازه را کسی برای اردوغان به ارمغان نمی‌آورد جز همبازی سابق او فتح‌الله گولن. حتی اگر او این موضوع را تکذیب کند، داستان این بازی موش و گربه که بین این دو راه افتاد هم‌اکنون روندی معکوس به خود گرفته است و کسانی که در افشای فساد دولت اردوغان نقش داشتند با عنوان دولت موازی دستگیر شده‌اند و هم‌اینک رئیس پلیس سابق استانبول و برخی از افسران رده بالا به زندان افتاده‌اند. برخی ناظران می‌گویند روند حوادث در ترکیه مشابه هم است. در زمانی که ارتش این کشور قصد داشت تا دولت اردوغان را ضعیف کند، ارتشی‌ها آرام‌آرام روانه زندان شدند و کم‌کم از عرصه قدرت حذف شدند. اینک نیز همین داستان برای پلیس‌های مخالف اردوغان که گفته می‌شود وابسته جنبش گولن هستند در حال تکرار شدن است.


داستان از کجا شروع شد؟
فتح‌الله گولن مرد مرموز و پیچیده‌ای است. او در اوایل دهه 90 به آمریکا گریخت و در حال حاضر در این کشور در تبعیدی خودخواسته به‌سر می‌برد. وی به‌رغم اینکه به ایالات‌متحده پناه برده است؛ اما فرمان هدایت ترکیه را از دست نداده است.
فرمانی که نزدیک به دو دهه طول کشید تا بچرخد که به جاده اصلی برسد. از اینجا به بعد باید کسی می‌بود تا بتواند فرمان را دستش بدهد تا او با خیال راحت به کارهای دیگر خود برسد. اردوغان بهترین گزینه‌ای بود که می‌توانست جاده را برای اسلامگرایان
هموار کند.
مردی دقیق و نترس که در اوج دوران خفقان سکولارها شعری سرود که می‌گفت گنبدها سرنیزه‌های مسلمانان است. همین زبان سرخ او سر سبزش را به باد داد و اردوغان که تازه بر کرسی شهرداری استانبول تکیه زده بود از دفتر کارش به زندان رفت و در جشن پیروزی اسلامگرایان غایب بزرگ بود؛ در حالی که اسلامگرایان توانسته بودند پیروزی بی‌نظیری را کسب کنند، اردوغان در زندان به‌سر می‌برد و باید یک راننده موقت برای خودرو حزب عدالت و توسعه انتخاب می‌شد تا راننده این خودرو به سلامت بازگردد.
نفر دوم این حزب وظیفه این امر را به عهده گرفت. دوست قدیمی و گرمابه و گلستان اردوغان، عبدالله گل برای مدت کوتاهی جای او نشست و زمانی که اردوغان از زندان پا بیرون گذاشت به مجلس کبیر ترکیه رفت و همقطاران او در مجلس وی را نخست‌وزیر کردند و عبدالله گل را به چانکایا فرستادند.
چانکایا کاخی زیباست که دفتر کار رئیسان‌جمهوری ترکیه است. «باشکان گل» به این کاخ رفت و هم‌اینک نزدیک ۱۱ سال است که در آنجا به سر می‌برد.
در قانون اساسی ترکیه، یک قانون زمانی شکل اجرایی به خود می‌گیرد که باشکان (رئیس‌جمهور) آن را امضا کند. هم‌اینک بیش از یک دهه است که این وظیفه خطیر را عبدالله گل به عهده گرفته است. نمونه اخیر این موضوع را می‌توان در قانون تحدید اینترنت حزب عدالت و توسعه دید که به‌رغم همه مخالفت‌ها آن‌ را امضا کرد. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان و مخالفان آزادی بیان اعتقاد داشتند که عبدالله گل باید از امضای این قانون خودداری کند و مانع از اجرایی شدن آن شود.


لامپ عدالت و توسعه خاموش می‌شود؟
ماکس وبر در جایی می‌‌گوید: «حاکم بر رفتار انسان‌ها نه افکار، بلکه منافع مادی و انسانی است.» این جمله مصداق بارز رویکرد حزب عدالت و توسعه بوده وهست. به‌ویژه در روزهایی که تازه بر سر کار آمده بودند، این حزب اسلامگرا توانست با رویکردهای سکولار به راحتی کنار بیاید و خود را نه تنها نقطه مقابل آن نشان نداد، بلکه با آن همراه و مرافق شد. از این‌رو حزب عدالت و توسعه بدون آنکه کاری با رویکرد‌های جد پیشین‌اش حزب رفاه اربکان داشته باشد، رویکرد خود را بر محور اقتصاد قرار دادند و راهی را که تورگوت اوزال، معمار اقتصاد نوین ترکیه آغاز کرده بود
در پی گرفتند.
اقتصاد مهم‌ترین حربه برای حزب عدالت و توسعه بود که توانست رای‌ها را به سبد این نواسلامگرایان بریزد. زمانی که این حزب تشکیل شد این حزب هوشمندانه نام حزب «عدالت و توسعه» را برای خود انتخاب کرد.
بی‌عدالتی‌هایی که یادگار دوران سخت حکومت نظامیان بود و اقتصاد شکننده و به نوعی سقوط کرده، همه و همه عواملی شدند که این حزب با این نام در بین مردم و در انتخابات محلی خوش بدرخشد. این حزب نام «عَدالت و کالکینما» را برای خود انتخاب کرد که به معنی عدالت و توسعه است. نکته جالب این است که در ترکیه این حزب را به اختصار «آک پارتی» می‌خوانند. «آک» در زبان ترکی به معنی
روشنایی و سپیدی است.
همراهی نام عدالت و توسعه با یک لامپ روشن که در نقطه مرکزی پرچم حزب عدالت و توسعه قرار گرفته است، در واقع یادآور این است که این حزب از فساد دوری خواهد کرد و در راستای شفاف‌سازی قدم برخواهد برداشت.
شعارهایی که در تمام انتخاباتی که این حزب حضور داشته است به کرات اعلام کرده است.
به نام اوزال، به کام اردوغان
به گفته بیشتر کارشناسان، سیاست خصوصی‌سازی اقتصادی تورگوت اوزال یکی از جسورانه‌ترین اتفاقاتی بوده است که برای ترکیه رخ داده است. اوزال اساسا برای تحرک اجتماعی و رهایی از تورم دو رقمی یک بسته پیشنهاد اقتصادی ارائه کرد که اساس آن بر مبنای خصوصی‌سازی بود.
اوزال بر این عقیده بود که خصوصی‌سازی و بازگذاشتن درهای اقتصادی ترکیه به روی سرمایه‌گذاران خارجی می‌تواند این کشور را از ورطه سقوط و فلاکت اقتصادی نجات دهد؛ اما این رویکرد وی به یک نتیجه تک بُعدی ختم نشد. رویکرد درهای باز اقتصادی او یک بازه چند بُعدی به همراه داشته است که در نهایت ترکیه را به شکل امروزی خود در آورده است. نتایجی که باعث شد یک طبقه مرفه اسلامی در ترکیه به وجود آید. هاکان یاووز در کتاب «سکولاریسم و دموکراسی اسلامی در ترکیه» می‌نویسد:
«در دهه 90، ظهور بورژوازی اسلامی آناتولیایی- محور فراگردی در رودرروی ائتلافی اقتصادی و فرهنگی بین دولت و سرمایه‌داران مستقر در استانبول بود. اکثریت کارآفرینان اسلامی اولین نسل فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها و غالبا بخشی از خرده بورژواری آناتولی محور هستند که از سیاست‌های اقتصادی نو‌لیبرال اوزال، که با شدت دادن به تحرک اجتماعی امکان راه‌اندازی بنگاه‌های کوچک و میانه را برای آنان فراهم ساخته بود، سود جستند. این کار آفرینان نخستین نخبگان اقتصادی شهری هستند که هنوز مناسبات محکمی با شهرهای کوچک و روستاهای آناتولی دارند.»
با نگاهی به این بخش از گفته‌های یاووز می‌توان پی برد که پی اولیه حزب عدالت و توسعه با همین بازرگانان به اصطلاح آناتولیایی ریخته شده است. کسانی که به‌عنوان اهرم‌های نامرئی موجب بالا رفتن حزب عدالت و توسعه از پله‌های ترقی شدند و راه را برای ورود نواسلامگرایان در عرصه سیاسی فراهم کردند.
زمانی که حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان قدرت را در دست گرفت این گروه با ادامه راه تورگوت اوزال با کمی چاشنی اسلامی راه وی را با حدت بیشتری ادامه داد. حزب عدالت و توسعه تنها در یک مورد با آمال تورگوت اوزال نقطه افتراق داشت و اینکه این حزب به عکس اوزال که آرزو داشت مناسبات اقتصادی را با غرب بهبود ببخشد، اما دار و دسته آناتولیایی‌ها راهی دیگر برگزیدند و آنها با استراتژی احمد داووداغلو همکاری‌های منطقه‌ای را در پیشانی مانیفست خود قرار دادند. احمد داووداغلو که از او به‌عنوان هنری کسینجرترک یاد می‌شود با یک تئوری وارد عرصه سیاست خارجی شد که سودی دو چندان را عاید آنکارا کرد.
او به عکس پیشینیان خود به جای اینکه مشت بر سندان اتحادیه اروپا و غرب بکوبد دست خود را به سوی کشورهای پولدار منطقه دراز کرد و سرمایه «دشداشه پوشان» منطقه را به سوی این کشور روانه ساخت. همچنین این کشور تا پیش از بحران سوریه توانست ارتباط خوبی با تهران بگیرد و همکاری‌های اقتصادی خود را نیز با ایرانیان تقویت کند.
این رویکرد باعث شد که اردوغان بتواند تورم را به پایین‌ترین حد ممکن خود در تاریخ مدرن ترکیه برساند و رشد اقتصادی سالانه خود را حفظ کند. در سال 2008 زمانی که بحران اقتصادی اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها را زمینگیر کرده بود تنها دو کشور رشد اقتصادی خود را توانسته بودند حفظ کنند، یکی چین غول جدید اقتصادی جهان و دیگری ترکیه بود که قصد دارد تا سال 2023 که سال چشم‌انداز آنها است از رتبه 17 اقتصادی دنیا خود را به رتبه تک‌رقمی برساند.


مصائب یک نخست‌وزیر
زمانی که اردوغان وارد کاخ «دولماباحچه‌سی» (کاخ نخست‌وزیری) شد اتفاقی غیر‌منتظره رخ داده بود. در تاریخ مدرن ترکیه دولتی تشکیل شده بود که توانسته بود اکثریت مجلس را به دست گیرد و دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه نیازمند ائتلاف با هیچ گروهی نبود. همین یکنواختی باعث شد که اردوغان دستش برای تعیین دولت خود باز باشد. تجربه تاریخی در ترکیه نشان داده بود که دولت‌های ائتلافی معمولا زیر بار فشار نظامی‌ها به آخر خط نمی‌رسند.
نمونه کامل این مورد را می‌توان در دولت «بولنت اجویت» دید که بر اساس گمانه‌زنی‌های ارائه شده زیر فشار نظامی‌ها دولتش از هم پاشید. اما اردوغان این شانس را آورده بود که با هیچ حزبی قرار نبود ائتلاف کند و تیمی یکدست تشکیل داده بود. با این حال یک مانع بزرگ برای اردوغان باقی مانده بود که می‌توانست هر آن مانند آوار بر سرش خراب شود.
حضور نظامی‌های قدرتمند در ارتش همواره یک اهرم فشار علیه دولت‌ها بوده است که حتی به کودتا نیز ختم شده بود.
ارتش ترکیه به عکس سایر ارتش‌های دنیا دخالت در امور سیاسی را بر اساس وصیت «مصطفی کمال پاشا» ملقب به «آتاتورک» وظیفه خود می‌دانست. وصیتی که در آن اشاره شده بود که اگر ارتش تشخیص داد که دولت‌ها از اصول سکولاریسم (برخی‌ از منتقدان «کمالیسم» می‌خوانند) منحرف شد ارتش وظیفه دارد که مداخله کند. همین وصیت نامه باعث شده است که تاکنون سه کودتای خونین در ترکیه صورت بگیرد. اردوغان نیز از این موضوع هیچ‌گاه غافل نبود و در نهایت در سپتامبر سال ۲۰۱۱ با برگزاری یک همه‌پرسی مهم‌ترین بند مصونیت نظامی‌ها را ملغی کرد. بر اساس این بند باطل شده نظامی‌ها از مصونیت قضایی برخوردار بوده و دادگاه‌ها حق رسیدگی به اتهامات آنها را نداشتند.
هر چند که در این میان به گفته برخی از تحلیلگران نمی‌توان بی‌تفاوت از کنار پایان جنگ سرد گذشت. در زمانی که جنگ سرد بین دو غول شرق و غرب در جریان بود، ایالات‌متحده آمریکا مجبور به بال و پر دادن نظامی‌های ترکیه بود تا ارتش این کشور را در اردوگاه خود حفظ کند.pic1
با این وجود هیچ نخست‌وزیری نتوانسته بود که این قانون را در تاریخ ۱۰۰ ساله مدرن ترکیه ملغی یا حتی خدشه‌ای به آن وارد کند. با برداشته شدن این مصونیت، اما اردوغان توانست فوج فوج نظامی‌ها را به انحای مختلف روانه زندان کند.
شاخص‌ترین این زندانی‌ها «کنعان اورن» بود که رهبر کودتای دهه 80 این کشور به حساب می‌آمد. از‌این‌رو دو دادگاه با عنوان «بال یوز» که به معنی ضربه پتک است تشکیل شد و قوه‌قضائیه این کشور اعلام کرد که نظامیان این کشور به رهبری اورن در سال 2007 در پی کودتایی علیه دولت اردوغان بودند.
از دیگر سو نیز یک پرونده دیگر علیه نظامی‌ها تشکیل شد که «ارگنه‌کون» نام گرفت. این پرونده نیز با عنوان کودتا علیه دولت قانونی اردوغان تشکیل شد و در پی آن نزدیک به صد نفر به زندان رفتند. در این پرونده ادعا شده بود که نظامیان از دوبال اجرایی و خبری برخوردار بودند که برای سرنگونی دولت اردوغان تلاش می‌کردند.
در بخش خبری نیز نزدیک به 17 خبرنگار روانه زندان شدند و باقی زندانی‌ها از خود ارتشی‌ها بودند.
با این حال اردوغان تنها به فکر محدود کردن ارتشی‌ها نبوده است. او در یک تلاش هفت ساله، در خفا، در پی محدود کردن کسی بود که تا ۲ ماه پیش، از او به‌عنوان پدرخوانده حزب عدالت و توسعه یاد می‌شده است. فتح‌الله گولن روحانی ترک‌ها که در خانه- ‌مزرعه سه هکتاری خود زندگی می‌کند و فرمان هدایت ترکیه را به دست گرفته هدف دوم او بوده است تا از این طریق بتواند تمامی موانع موجود بر سر راهش را از میان بردارد. مردی که بیشتر کمیته‌های خیریه این کشور و ازجمله بازرگانان آناتولی زیر نفوذ او هستند.
خبرنگار روزنامه «طرف» در این راستا موضوعی را فاش کرد که اوج تیر‌گی روابط دو طرف را نشان می‌داد ولی تا پیش از آن آشکار نشده بود. خبرنگار روزنامه «طرف» با انتشار یک نامه فوق‌محرمانه اعلام کرد که نخست‌وزیر این کشور از سال 2004 در پی محدود کردن فعالیت‌های «جنبش خدمت» است.جنبش خدمت که به ترکی به آن «حیزمت »می‌گویند
در واقع بال پرواز گولن بر آسمان سیاست ترکیه است. این جنبش همچنین یک راه بسیار عالی برای نفوذ در این کشور دارد. ضعف آموزشی در ترکیه و جنس سخت کنکور ملی در این کشور باعث شده است که دانش‌آموزان پیش از ورود به امتحان کنکور در مدارسی خصوصی ثبت نام کنند تا این مدارس بتواند آنها را به آمال و آرزوهایشان برساند.
نام این مدارس که در ترکیه به «درس‌خانه» معروف است مهم‌ترین منبع درآمد طرفداران گولن است. همین موضوع که ازسوی اردوغان به‌عنوان معضل شناسایی شده باعث شده تا در تغییرات و تحولاتی که اردوغان در سیستم آموزشی این کشور لحاظ کرده بود دستور به برچیده شدن این مدارس بدهد که همین دستور طرفداران گولن را در بهت و حیرت فرو برد. یار و غار دیروز شمشیر را از رو بسته بود و تصمیم گرفته بود که طرفداران گولن را آچمز کند.
به گفته برخی از کارشناسان هیچ‌گاه تخمین زده نمی‌شد که این درگیری‌ها در ترکیه منجربه کشف فسادی به بزرگی حوادث ۱۷ مارس شود. برخی می‌گویند که گولن و طرفدارانش از این فساد دولتی باخبر بوده‌اند و درواقع این موضوع را به‌عنوان سلاح مخفی نگه داشته بودند تا در روز مبادا از آن استفاده کنند. pic۲
این در شرایطی است که گولن بارها اعلام کرده که در آشکار شدن این رسوایی مالی هیچ نقشی نداشته است. با این وجود این انکارها به مباهله دوطرف انجامید و گولن در یک برنامه تلویزیونی اردوغان را، پس از اینکه برخی از نیروهای پلیس را که ظن همکاری با تیم گولن بر آن ها می رفت، از کار برکنار کرد نفرین کرد.
او در این برنامه تلویزیونی در حالی که دستان خود را با عصبانیت در هوا می‌چرخاند، می‌گفت که خدا مسببان این مصیبت را روانه جهنم کند. او در حالی که بغض کرده بود، فریاد می‌زد که خدا آتش به خانه‌هایتان بیندازد. این مباهله اما با جواب ملایم‌تر اردوغان رو‌به‌رو شد. او در بین هواداران خود ابتدا گفت که مسلمان کسی را نفرین نمی‌کند، اما زمانی که در بورسا در بین طرفداران کفن‌پوش خود حاضر شد لحن تندتری به خود گرفت و او هم دست به مقابله به مثل زد و غیر‌مستقیم گولن را نفرین کرد.


اتهامات اختلاس؛ از دولت تا خانواده اردوغان
پرونده‌ای که علیه دولت اردوغان به پرونده «ضد اختلاس» شهرت یافت، یکی دیگر از مصائب آقای نخست‌وزیر بود. موضوع از این قرار بوده که تاجری ایرانی به نام «رضا ضراب» با انتقال ۸۷ میلیارد یورو از ایران طلا به این کشور صادر کرده است. در پی این موضوع ابتدا پای فرزندان سه وزیر این کشور به ماجرا گشوده شد که گفته می‌شد از رضا ضراب رشوه دریافت کرده‌اند.
سپس پای خود وزیران نیز به این پرونده باز شد. وزرای اصلی که گفته می‌شد در پرونده اختلاس نقش داشته‌اند وزرای کشور، اقتصاد و محیط زیست بوده‌اند که هر کدام از آنها به انحای مختلفی در این پرونده متهم شده‌ بودند. در اتهامات موجود علیه وزیر اقتصاد کشور ترکیه آمده بود که وی چندین بار با هزینه شخصی رضا ضراب به حج مشرف شده و همچنین ساعتی از جنس طلا به قیمت 300 هزار دلار رشوه دریافت کرده است.
اما در موارد اتهامی وزیر کشور آمده است که وی با همکاری یکی از متهمان این پرونده به نام «آقااوغلو» که از تاجران سرشناس این کشور بوده ملاقات داشته است و فیلم این ملاقات را نیز افشا کرده‌اند. هنوز دو هفته از افشای این اطلاعات نگذشته بود که پای رئیس پلیس دبی نیز به این پرونده باز شد. گفته می‌شد در انتقال‌های غیرقانونی تجارت طلا رئیس پلیس این کشور نیز رشوه دریافت کرده است. pic۳


پسر اردوغان وارد می‌شود
با آغاز تحقیقات رسمی از پرونده ضد اختلاس یک نام همواره زمزمه می‌شد که از عناصر کلیدی اختلاس است اما هیچ‌کس را یارای فریاد کشیدن این نام نبود. این‌بار نام پسر نخست‌وزیر مطرح شده بود.
بلال اردوغان که گفته می‌شد در برخی از اختلاس‌ها دست داشته است و ارقام منتسب به او از همه متهمان درشت‌تر است؛ با وجود این واکنش اولیه نخست‌وزیر ترکیه با خشم همراه شد و متهم‌کنندگان را یک مشت فاسد خواند.
او باز هم در این درگیری‌ها گولن را مورد خطاب قرار داد و گفت کسانی که ازدواج نکرده‌اند و نمی‌دانند فرزند یعنی چه، حق ندارند این شایعات را بر سر زبان‌ها بیندازند. با وجود این وقتی نام بلال به طور جدی در این پرونده مطرح شد. او کمی از مواضع خود عقب نشست و گفت که اگر ثابت شود فرزند وی در اختلاس‌ها دست داشته است او را دیگر به فرزندی خود قبول نخواهد داشت. همزمان روزنامه «تودیز زمان» که نزدیک به جنبش گولن است، داستان اختلاس بلال اردوغان را از قول کمال کلیچداراوغلو، دبیر کل جمهوری خلق ترکیه بسط داد.
او با در دست داشتن اسنادی در بین طرفداران خود حاضر شد و رسما اعلام کرد که بلال اردوغان در فروش مجموعه رسانه‌های «ترکو واز» دخالت داشته و رقمی نزدیک به 630 میلیون دلار به جیب زده است. مجموعه رسانه‌های «ترکو واز» شامل رادیو- تلویزیون و روزنامه «صباح» است که گفته می‌شود بدون هیچ مزایده‌ای به فروش رفته است.
از دیگر سو، حزب جمهوری خلق مدعی شد که بلال اردوغان در فروش یک قطعه زمین که به ارزش یک میلیارد دلار در منطقه «بسفر» بوده دست داشته و آن‌را به فردی به نام «اسامه القطب» از تاجران مصری فروخته که این فروش بدون مناقصه و به قیمت ۴۶۰ میلیون دلار بوده است.
کلیچداراوغلو مدعی است که این قطعه زمین مربوط به آکادمی پلیس بوده که به قیمت واقعی فروش نرفته است و احتمال اختلاس از سوی فرزند نخست‌وزیر وجود دارد؛ زیرا وی عامل مستقیم این فروش بوده است.
جابه‌جایی دوست و دشمن
پس از اینکه پرونده ضد اختلاس علیه دولت اردوغان آغاز شد، او اعلام کرد که در درون قوه‌قضائیه سرسپردگانی از جنبش حیزمت وجود دارند که به دستور فتح‌الله گولن دستور دارند تا در کار دولت اختلال ایجاد کنند.
او که این عملیات ضد اختلاس را عملیات کثیف برای بدنام کردن دولتش دانسته بود به صراحت با نام بردن از گولن او را متهم به این موضوع کرد که این روحانی ترک‌ در داخل قوه‌قضائیه یک دولت موازی تشکیل داده است. از این زمان به بعد بازی دو طرف به گونه‌ای پیش رفت که شاید تا سه ماه پیش نیز هیچ یک از تحلیلگران چنین موضوعی را هرگز نمی‌توانستند
پیش‌بینی کنند.
اردوغان برای اینکه از دست نیروهای قوه‌قضائیه خلاص شود برخی از دادستان‌های این کشور را از کار برکنار کرد و لایحه‌ای را نیز در جهت محدود کردن عملکرد قوه‌قضائیه به پارلمان برد که با جنجال‌های فراوانی روبه‌رو شد. وی برای اینکه بتواند ضربه نهایی را بزند خود را به نظامیان یعنی دشمنان دیروزش نزدیک کرد که هم‌اینک بزرگانش از زندان آزاد شده‌اند.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی تحلیلی نوشت که نخست‌وزیر ترکیه بازی تازه‌ای را آغاز کرده است و با نزدیک شدن به نظامیان این کشور قصد دارد تا جنبش حیزمت و طرفداران گولن را بیش از پیش
تحت‌فشار قرار دهد.
از این رو نظامیان سابق که در زندان به سر می‌برند در اقدامی هماهنگ رای‌های صادره علیه خود را باطل اعلام کردند و از اردوغان نیز خواستند تا رای به برگزاری مجدد دادگاه‌شان دهد.
کنعان اورن، فرمانده کل سابق ارتش ترکیه در نامه‌ای اشاره کرده بود که خواستار برگزاری مجدد دادگاه است و رای‌های صادره علیه خود را قبول ندارد. اردوغان نیز به‌طور تلویحی اعلام کرده بود که با برگزاری مجدد دادگاه نظامیان موافق است. این در حالی است که در تخته نرد سیاست ترکیه، ناخودآگاه، حزب جمهوری خلق در کنار جنبش گولن قرار گرفته است که تا پیش از این ماجرا کمترین قرابتی بین آنها
نمی‌شد پیدا کرد.
اینک اما دو طرف یک دشمن مشترک دارند و آن نیز اردوغان، نخست‌وزیر این کشور است. در حال حاضر نیز دو رسانه‌ای که پیش از این با هم سر جنگ داشتند؛ یعنی حریت، نزدیک به جمهوری خلق ترکیه(کمالیست‌ها) و روزنامه تودیز زمان، تریبون رسمی جنبش حیزمت، تیترهایشان معمولا یکی شده است و هدف آنها نیز زمین‌گیر کردن حزب حاکم است.


انتخابات محلی، پیش‌آزمون انتخابات ریاست‌جمهوری
ماه مارس ماه آزمون حزب حاکم بود. اینکه آیا اردوغان می‌تواند از این توفان به پا خاسته سر سلامت به در برد یا نه؟ انتخابات محلی جایی بود که حزب عدالت و توسعه توانست قدرت را از این نقطه کسب کند و ۱۱ سال بدون رقیب حاکم بلامنازع ترکیه شود. این‌بار نیز انتخابات پیش‌رو مقدمه‌ای شد تا نشان دهد اردوغان به‌رغم همه مشکلاتی که پشت‌سر گذاشته است هواخواهان جدی دارد. با وجود این برخی از ناظران می‌گویند که اگر این مصائب پایانی تلخ برای حزب اسلامگرای عدالت و توسعه به همراه نداشته باشد، اما مخالفان وی نیز آرام نخواهند نشست. در این راستا این عده مدعی‌اند که وی دیگر نمی‌تواند مرد بلامنازع ترکیه قلمداد شود.پارک گزی و دردسرهای متعاقب آن و سپس جنگ داخلی اسلامگرایان جایگاه اردوغان را بیش از پیش لرزان کرده است.
با این حال برخی می‌گویند اردوغان هماورد قابل توجهی ندارد و اپوزیسیون حزب وی از یکپارچگی برخوردار نیست. این دسته اعتقاد دارند که نیمی از موفقیت اردوغان در نبود یک اپوزیسیون قوی است که تاکنون نتوانسته است او را از سریر قدرت به زیر بکشد. این در شرایطی است که این‌بار نیروهای مخالف یا اپوزیسیون با یک نامزد مشترک قرار است به جنگ اردوغان بروند که خود سابقا رئیس سازمان همکاری کشورهای اسلامی بوده است. او« اکمل‌الدین احسان اوغلو» است.


پرده آخر
اردوغان به لحاظ قانونی به آخر خط رسیده است. او دیگر در سیستم قانونی ترکیه جایی نخواهد داشت. اما از دوسال قبل کلید برنامه‌ای را زده است که خود را وارد چانکایا کند. این‌بار در ردای ریاست‌جمهوری اما نه در قد و قواره عبدالله گل. او می‌خواهد سیستم پارلمانی را به ریاست‌جمهوری تغییر دهد تا باز هم حرف اول و آخر را خود او بزند.
در این راه کار سختی در پیش دارد. او هم‌اینک مخالفان جدی‌تری نسبت به قبل دارد. سکولارها، سوسیالیست‌ها و طرفداران گولن.«هاکان شوکور»، فوتبالیست معروف پیشین گالاتاسرای و تیم ملی ترکیه که چندی پیش از عضویت در گروه حزب عدالت و توسعه استعفا داد و راه آمریکا را در پیش گرفت در استعفانامه‌اش به نکته باریکی اشاره کرده بود. او تاکید کرده بود که اگر حزب عدالت و توسعه سرانگشتی طرفداران خود را حساب کند بیش از نیمی از موفقیت‌های این حزب را باید مدیون حمایت‌های گولن بداند.
برخی از ناظران نیز به این موضوع اذعان دارند؛ اما اردوغان نیز در بین برخی از مردم ترکیه طرفداران سرسختی دارد که حتی با کفن به استقبال او می‌روند. با این حال گفته می‌شود جنگ بین دو گروه اسلامگرا ممکن است دو طرف را مستهلک کند و کمالیست‌ها را مجددا به عرصه سیاست بازگرداند. آنها 11 سال است که برای این موضوع لحظه‌شماری می‌کنند.
آیا رویای ۲۰۲۳ باشباکان (نخست‌وزیر) اردوغان که حضور داشتن در بین ۱۰ قدرت برتر اقتصادی دنیا است از دستان او پر خواهد کشید و اردوغان باقی عمرش را در خانه خواهد نشست و با نوه‌هایش مشغول بازی خواهد شد؟! یا اینکه خواهد توانست رای سنتی حزب خود را که ۵۰ به‌علاوه یک است کسب کند و
به راه خود ادامه دهد؟!‌