همه جا خانه ماست
رضوان شریف‌نیا
کارشناس ارشد مرکز تحقیقات منابع آب
دریاچه چغاخور در استان چهارمحال و بختیاری در مجاورت کوه پوشیده از برف کلار زمستان‌ها میزبان پرندگان مهاجر و ماهیگیران است و باغ‌های اطرافش در فصول گرم‌تر میزبان گردشگران. باغ‌های اطراف دریاچه کوچک‌اند و از چشمه‌های منطقه آبیاری می‌شوند. ما که برای دیدن رفته بودیم زمان اطراق کردن، هم از سرسبزی لذت می‌بردیم و هم زباله‌ها برایمان آزار‌دهنده بود. صاحب یکی از باغ‌ها که از گردشگران مبلغی برای ورودی می‌گرفت، محوطه تمیزتری داشت. کمی آن طرف‌تر باغ سرسبزتری بود که زیر درختان گردو، یونجه کاشته بود. باغبان مهربانش هم آنجا بود گفت: بفرمایید من ورودی نمی‌گیرم. می‌توانید اطراق کنید. فقط لطف کنید زباله‌هایتان را ببرید گفتیم فقط برای دیدن آمدیم و سر صحبت را باز شد. می‌گفت سازمان گردشگری به ما پیشنهاد داده که زیر درختان چیزی نکاریم، اما خودشان همانجا سکوی سیمانی برای گردشگران می‌سازند، درآمدش هم مال خودمان می‌شود، اما من رضایت ندادم، درآمد چندانی هم ندارم که دور باغ را فنس بکشم. یک بار خانواده‌ای آمده بودند اینقدر اینجا را کثیف کردند، همه جا پر شده بود از پوست تخمه، تخم مرغ و هندوانه و خربزه. گفتم زباله‌هایشان را جمع کنند و ببرند در بیابان بریزند.
این حرف باغبان خیلی ناامیدم کرد. هنوز این تصور در ذهن خیلی‌ها حاکم است که طبیعت قدرت خودپالایی بالایی دارد. فکر می‌کنند فقط ملک خودشان باید تمیز باشد و رودخانه یا بیابان تصفیه‌کننده و تجزیه‌کننده زباله‌هاست؛ اما با نگاهی دقیق به اطراف می‌بینیم که انتظار زیادی از طبیعت داریم و روز به روز اطرافمان را زشت‌تر و آلوده‌تر می‌کنیم.
برخی دیگر هستند که زباله‌هایشان را در کیسه جمع می‌کنند، ولی بی‌توجه به اینکه آیا جایی که برای گردش رفته‌اند مسوولی برای جمع‌آوری زباله دارد یا نه؛ کیسه زباله را در منطقه رها می‌کنند با این تصور که دین خود را به محیط زیست ادا کرده‌اند به خانه‌هایشان برمی‌گردند. این نوع برخورد اگر چه از نوع اول بهتر است، اما کافی نیست. همه مناطق گردشگری مثل پارک‌های داخل شهر نیستند که مسوولی برای نظافت داشته باشند. لازم است که گردشگران زباله‌های خود را از منطقه خارج کنند.
پای درددل یکی از مسوولان گردشگری استان چهارمحال و بختیاری نشسته بودم از او درباره تمیز نبودن و کیفیت نامطلوب برخی از سایت‌های گردشگری پرسیدم، سایت‌هایی که به سبب شرایط خاص می‌توانستند حتی پذیرای گرشگران خارجی باشند اما برای خودمان هم مطلوب نبودند. او گفت که وظیفه سازمان احداث سایت‌های گردشگری است و پس از آن به دهیاری یا شهرداری واگذار می‌شوند؛ اما متاسفانه برخی از دهیاری‌ها درآمد عاید از این راه را بیشتر صرف روستا می‌کنند و کمتر به مراقبت و بهبود وضعیت سایت می‌پردازند. به نظرم آمد که شاید مسوولان دهیاری‌ها اطلاعات کافی از چم و خم نگهداری و استانداردها و قابلیت‌های بالقوه سایت‌ها نداشته باشند. شاید بهتر باشد گردشگران ضمن تشکر از زحمات گردانندگان سایت‌های گردشگری، مودبانه خواسته‌ها و پیشنهادات خود را به اطلاع آنها برسانند، اما علاوه بر نظارت دهیاری‌ها و شهرداری‌ها، دلسوزی و نظارت همه کسانی که برای تفریح به سایت‌های گردشگری و طبیعت می‌روند هم لازم است. گاهی هم پیش می‌آید که برخی گردشگران به تبع از دیگران کاری را انجام می‌دهند که به وضوح به اشتباه بودن آن واقفند، ولی چون ناظر و نگهبانی نمی‌بینند، به جای تذکر به افراد خاطی خودشان هم اشتباه را تکرار می‌کنند. به عنوان مثال شستن ظروف و تمیز و خرد کردن گوشت و مرغ درست در دهانه چشمه‌هایی که بعضا دارای با کیفیت‌ترین آب‌های جهان هستند.
مسوولان سازمان‌های گردشگری و محیط زیست تلاش‌های زیادی انجام داده‌اند و منصفانه نیست که متوقعانه همه چیز را از آنها انتظار داشته باشیم. وقت آن رسیده که چه افراد محلی و چه گردشگران نگرش خود را نسبت به محیط‌زیست کمی تغییر بدهند. همه جا خانه ماست نه فقط ملک شخصی و روستا و شهر؛ بلکه همه جای طبیعت خانه ماست، خانه‌ای که بیش از اندازه روی خودپالایی‌اش حساب باز کرده‌ایم، به جای اینکه تنها به فکر دور کردن زباله‌ها از خودمان باشیم، به سرنوشت آنها در طبیعت هم فکر کنیم.