این جمله، بخشی از کتاب «جامعه مصرفی» نوشته «ژان بودریار» و با ترجمه‌ای از پیروز ایزدی است که محور جدیدترین نشست فصل سخن در خصوص کتاب‌های حوزه جامعه مصرفی قرار گرفت و در کتاب‌فروشی اردیبهشت جهاد دانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.

فرزانه‌السادات کمیلی، پژوهشگر اندیشه سیاسی با بیان اینکه «ژان بودریار» از متفکران معاصر فرانسه و فیلسوف جامعه‌شناسی نئو مارکسیست و پسا ساختارگرا است، اظهار کرد: دغدغه اصلی بودریار این است که نیروهای آزادشده در جهان مدرن ازجمله آزادی بیان، تفاوت طبقات اجتماعی، آزادی نژادی و... در پیوند با یکدیگر چه اتفاقی را رقم می‌زنند. بودریار می‌گوید این چینش، نیروهای اجتماعی جهان جدید و متفاوتی را می‌سازد که از جنس نمایش است.

او ادامه داد: ما در این جهان نه با واقعیت که با فرا واقعیت یا حاد واقعیت مواجه هستیم، به همین دلیل مفهوم بازنمایی را مطرح می‌کند و جنگ خلیج‌فارس در سال ۱۹۹۰ را یک جنگ ساختگی می‌داند که رسانه‌ها آن را ایجاد کردند.

کمیلی با بیان اینکه متفکران پست‌مدرن به ۳ دسته تقسیم می‌شوند، گفت: متفکران انتقادی همچون «یورگن هابرماس» معتقد هستند که جهان مدرن به پایان نرسیده و ما با یک رویکرد انتقادی می‌توانیم از نیروها و مواهب مدرنیته استفاده کنیم. متفکران اعتدالی مثل «میشل فوکو» علی‌رغم انتقاداتی که به‌ دنیای مدرن وارد می‌کنند، معتقد هستند که در جهان پست‌مدرن قرار داریم و امکان عبور از  بسیاری از معضلات جهان را امکان‌پذیر می‌دانند، اما در نگاه متفکران رادیکال، جنسی از بدبینی در بیان نظرات وجود دارد که نمی‌توان راه‌حل و راهکاری از نظرات آن‌ها انتظار داشت و بیشتر تبیینی از وضع موجود ارائه می‌کنند.

این پژوهشگر اندیشه سیاسی افزود: انقلاب صنعتی در اواخر قرن هجدهم معادلات اروپا را دستخوش تغییرات اساسی می‌کند، ازجمله اینکه صنعت اهمیت زیادی پیدا می‌کند، نرخ رشد تولیدات افرایش پیدا می‌کند و درعین‌حال انسان از فرایند تولید جدا می‌شود. این فرایند اقشار جدیدی مانند کارگر و کارآفرین را در جامعه ایجاد کرد، این طبقه جدید با ساختارهای اجتماعی ازجمله فئودالیته و سلطه کلیسا ناسازگار هستند و حکومت ملی و مردم‌سالاری خواسته این اقشار جدید بود که خود را به‌صورت کامل در انقلاب کبیر فرانسه با سه‌گانه آزادی، برادری و برابری نشان داد.

او بیان کرد: قبل از شکل‌گیری جامعه مصرفی، کلیدواژه‌ «برابری» در اروپا بر سر زبان می‌افتد و درعین‌حال تولید، افزایش می‌یابد. بها دادن بیشتر به تولید و امر تولیدی در اروپا و درعین‌حال توجه به مفهوم برابری چه تأثیری بر یکدیگر می‌گذارد؟ بودریار بحث خود را از همین نقطه آغاز می‌کند و می‌گوید اساساً طرح این سؤال غلط است. او می‌گوید رشد نه برابری ایجاد می‌کند و نه نابرابری.

کمیلی ادامه داد: بودریار می‌گوید درواقع نابرابری، رشد می‌آفریند. نابرابری باوجود کمیابی و فقر ایجاد می‌شود و برخلاف آنچه به نظر می‌رسد این کمیابی و فقر در جوامع صنعتی بیشتر از جوامع بدوی دیده می‌شود. جوامع صنعتی و شهری زیر سلطه کمیابی هستند، درواقع عناصر طبیعی مانند هوای پاک، آب، سکوت و... که در جوامع بدوی در اختیار و از آنِ بشر  بوده در جامعه مدرن باعث اختلاف و شکاف طبقاتی می‌شود.

او تصریح کرد: اصول برابری با دوگانه کمیابی و فراوانی به اصول نابرابری تبدیل می‌شود در جامعه غرب مکانیسمی طراحی می‌شود تا این نابرابری از پیش چشم مردم کنار رود و آن‌ها متوجه این نابرابری و حضور در دوگانه کمیابی و فراوانی نباشند و این مکانیسم نظام نشانگان است که توسط غرب طراحی می‌شود. بودریار، مصرف را آلت دست نشانه‌ها واقع‌شدن می‌داند  و می‌گوید اگر ما طوری زندگی کنیم که مدیریت زندگی به دست نشانه‌ها بیفتد، در جامعه مصرفی زندگی می‌کنیم و این اتفاق به این صورت است که نظام نشانگان دلالت و ارتباط ایجاد می‌کنند و هیچ‌گاه شیئ صرفاً مصرف نمی‌شود، بلکه همواره در اشیاء به‌عنوان نشانه دخل و تصرف می‌شود درواقع رابطه اشیاء با مصرف‌کنندگان تغییر کرده است.

کمیلی اضافه کرد: سبک زندگی در این جامعه برنامه‌ریزی‌شده و نوعی زندگی مناسب‌سازی شده را به نمایش می‌گذارد. کاربرد دیگر نظام نشانگان تمایز گذاری است، تمایز یعنی ایجاد تفاوت و شاخص میان خود و دیگران که میل به آن پایان نمی‌پذیرد، درواقع مصرف‌کنندگان رفتار خود را آزادانه و طبق سلیقه خود قلمداد می‌کند حال‌آنکه نمی‌داند از طریق نظام نشانگان و تمایز گذاری در حال طبقه‌بندی شدن است. مصرف امری اجتماعی است و بودریار معتقد است هیچ نیازی خودجوش نیست، بلکه ثمره تولید هستند و از بالا به پایین تراوش می‌شود درواقع برای ما نیازسازی می‌شود.

این دانشجوی اندیشه سیاسی با بیان اینکه آهنگ تولید کالا با منابع و محدودیت‌های مختلف تعیین می‌شود، تصریح کرد: این در حالی است که نیاز، امری مداوم و بی‌پایان است. از سوی دیگر نیازسازی مستمراً ادامه دارد و چرخه نابرابری به این صورت بازتولید می‌شود. ازسوی دیگر درحالی‌که انسان پیشامدرن برای کسب هویت و شخصیت به شاخص‌های درونی مراجعه می‌کرد، انسان مدرن برای کسب هویت، شخصیت و تمایز به نشانه‌های بیرونی راهنمایی می‌شود و لاجرم آن‌ها را مصرف می‌کند.

کمیلی با اشاره به اینکه در مسئله نشانگان بسیار مطرح است، گفت: در این مثال، امروز اکثر قرارهای دوستانه در کافه برگزار می‌شود و جای دیگری برای برگزاری این قرارها متصور نیست. در موقع نظام نشانگان طوری که فضا را برای ما صورت‌بندی می‌کند که آلترناتیوها و جایگزین‌ها حذف می‌شوند و درعین‌حال با افزایش نیز تمایزگذاری همبستگی جمعی کاهش پیدا می‌کند و یکی از عمده‌ترین دلایل شکل نگرفتن اعتراضات انقلاب و انقلاب‌ها در جهان پست‌مدرن این است که ما با انسان‌هایی مواجه هستیم که هیچ نوع همبستگی جمعی ندارند؛ درواقع افراد همفکر هستند، اما دارای واکنش یکسان نیستند.

این پژوهشگر تأکید کرد: دنیای پست‌مدرن به افراد آزادی می‌دهد و درعین‌حال آن‌ها را سرکوب می‌کند؛ درواقع آن‌ها را از طریق دموکراسی آزاد می‌گذارد و از طریق تمایز از دیگر افراد و جدا و منزوی کردن سرکوب می‌کند. همچنین اعمال قدرت هنوز وجود دارد، فرم آن از قدرت سخت به قدرت نرم تبدیل‌شده است، اما هنوز افراد تحت کنترل هستند. درواقع بودریار معتقد است که مصرف از طریق  اَتمیزه کردن افراد، کنترل اجتماعی انجام می‌دهد و ازاین‌جهت حوزه‌ای شدیداً سیاسی است. او گفت: مصرف در تمام ناکامی‌های سیاسی و اجتماعی ترمیم‌کننده است و درواقع وقتی اعتراضات و انقلابات در دنیای پست‌مدرن شکل نمی‌گیرد مصرف به‌عنوان یک ترمیم‌کننده و جبران‌کننده احساس ناکامی حاصل از اعتراض عمل می‌کند.

کمیلی با بیان این‌که متفکران پست‌مدرن و آثار آن‌ها عمدتاً گام اول برای روشن کردن صورت‌مسئله‌ هستند، گفت: انتقاد وارد بر این کتاب نیزهمین است که از تبیین و تشریح وضع موجود فراتر نمی‌رود و راه‌حل و راهکاری برای برون‌رفت از این اوضاع را به دست نمی‌دهد؛ به همین دلیل نباید متوقف شد و این آثار را باید تنها به‌عنوان گام اول برای فهم شرایط موجود در نظر گرفت.