انسانی مدرن بر بال‌های شاهنامه

به گزارش ایسنا، شب‌های بخارا که به پاسداشت بزرگان و پیشکسوتان ادبیات فارسی اختصاص دارد، هفته گذشته در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی نشست ۶۵۵ خود را پس از مروری بر چند برنامه از جمله شب ملک‌الشعرای بهار، مهدی اخوان ثالث، محمدپروین گنابادی، غلامحسین یوسفی، علی اکبر فیاض و محمود فرخ، به بهانه پاسداشت محمدجعفر یاحقی برگزار کرد. علی دهباشی، سردبیر و صاحب امتیاز مجله بخارا در ابتدای برنامه با اشاره به اینکه محمدجعفر یاحقی نیاز به معرفی ندارد، به بیان فرازهایی کوتاه از زندگی علمی وی پرداخت و گفت: یاحقی در ۱۸ خرداد ۱۳۲۶ در فردوس متولد شد و در سال ۱۳۴۶ دوره متوسطه را با رتبه اول به پایان رساند و در همان سال وارد رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی شد. دهباشی ادامه داد: او در سال ۱۳۴۸ همکاری خود را با دکتر احمدعلی رجائی بخارائی در تدوین فرهنگ‌نامه قرآنی در آستان قدس رضوی آغاز کرد؛ در سال ۱۳۵۰ دوره کارشناسی را به اتمام رساند و در سال ۱۳۵۴ پس از پایان دوره کارشناسی ارشد به پیشنهاد دکتر غلامحسین یوسفی به عنوان مربی در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی استخدام شد. پس از آن دکتر یاحقی در سال ۱۳۵۹ از پایان‌نامه دکتری خود با راهنمایی دکتر مهرداد بهار در دانشگاه تهران دفاع کرد و در سال ۱۳۷۲ به مرتبه استادی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد رسید.

سردبیر مجله بخارا بیان کرد: وی پس از تجربه فرهنگی موفق در مرکز خراسان‌شناسی به همراه جمعی از استادان و اهل فرهنگ خراسان، در سال ۱۳۸۴ مؤسسه فرهنگی خردسرای فردوسی را بنیاد نهاد که در زمینه‌های خراسان‌شناسی، ایران شناسی و فرهنگ و ادبیات فارسی فعالیت می‌کند. همچنین انتشار فصلنامه تخصصی پاژ از ثمرات اوست. افزون بر آن ریاست قطب علمی فردوسی و شاهنامه را عهده دارد و به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز فعالیت دارد. دهباشی عنوان کرد: از مهمترین آثار یاحقی می‌توان به  فرهنگ اساطیر و داستان‌واره‌ها در ادبیات فارسی، تصحیح تاریخ بیهقی به‌همراه مهدی سیدی، تصحیح روضه‌الجنان، تفسیر قرآن در ۲۰ جلد به همراه مهدی ناصح، تصحیح حدیقه‌الحقیقه سنایی به همراه مهدی زرقانی و... اشاره کرد.

دکتر علی اشرف صادقی، زبان‌شناس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز ضمن اشاره به همکاری با دکتر یاحقی در فرهنگستان و تصحیح متون، تنها به سه اثر از او که مستقیما در گروه فرهنگ‌نویسی کاملاً برگه‌نویسی شده اشاره کرد و گفت: اولین تفسیر مربوط به ابوالفتوح رازی است که در قرن ششم در ری نوشته شده و بسیار از گویش و زبان آن منطقه تأثیر پذیرفته است. کتاب دیگر که در سال ۱۳۵۵ انجام شده، ترجمه تفسیرگونه بسیار ‌ارزشمندی از نسخه‌ای که مربوط به یکی از روستاهای اطراف نیشابور است بوده و به تفسیر شنقشی معروف شده است که گزاره‌ بخشی از قرآن کریم است. اشرف صادقی افزود: یاحقی به کمک شاگردانش طرح دکتر احمدعلی رجایی را که تدوین فرهنگ‌نامه قرآنی بود، پیش برد و در سال ۱۳۷۵ در ۴ جلد و یک نمایه منتشر کرد که دارای ارزش تاریخی و زبانی است. این کتاب که بر اساس حدود ۱۳۵ قرآن خطی محفوظ در آستان قدس رضوی صورت گرفته از لحاظ توجه به واژگان فراموش شده زبان فارسی و تلفظ‌های خاصی از واژه‌ها که در زبان فارسی کهن و امروز داریم، بسیار ارزشمند است. پس از آن بخشی از پیام‌های ویدئویی استادان داخلی و خارجی در تجلیل شخصیت علمی، فرهنگی دکتر یاحقی از افغانستان،  تاجیکستان، آسیای میانه، هند، ونیز، آمریکا و ... به نمایش درآمد. در ادامه این نشست قطب‌الدین صادقی، نویسنده و کارگردان سینما و تئاتر با بیان ارادت ۳۰ ساله به دکتر یاحقی اظهار کرد: به لطف و توجه او بوده که توانسته‌ام چندین کار نمایشی در حوزه شاهنامه و تاریخ بیهقی انجام دهم.

صادقی به بیان چهار ویژگی دانش، پژوهش، بینش و روش در یاحقی پرداخت و گفت: اولین کار او شناخت فرهنگ کلاسیک، زبان و توسعه آن است. در توسعه زبان و ادبیات است که برخلاف آنچه در افواه است، همنوایی و سازگاری اجتماعی همیشه سازنده نیست، بلکه ویرانگر است و این کار زبان و ادبیات است که یک بیان و راه تازه بتواند جهان را به گونه‌ای دیگر ببیند، بسراید، بنویسد و تصور کند. اگر اینگونه نباشد، باید منتظر مرگ خلاقیت بود.  صادقی روح پژوهشی محمدجعفر یاحقی را در دو مسیر خلاصه و بیان کرد: ۲ دغدغه اصلی که در استاد یاحقی یافتم، نخست اصالت فرهنگ اسطوره‌ای ماست؛ ریشه‌ها و ارزش‌های حماسی ادبیات و تاریخ که بهترین تجلی آن در شاهنامه است. دومین رویکرد ما به واقعیت‎‌هاست؛ واقعیت تاریخی که بهترین تجلی آن در تاریخ بیهقی است. اهمیت اسطوره و واقعیت، مایه فخر فرهنگ ماست و خراسان یکی از پیشتازان در حفظ این دو است. این نویسنده و کارگردان تئاتر بینش را پویایی ذهن دانست و در خصوص اینکه چگونه می‌توان فرهنگ گذشته را تداوم بخشید و به امروز منتقل کرد، تصریح کرد: این کار تنها در درس دادن محقق نمی‌شود، بلکه باید راه‌های تبدیل و زنده کردن گذشته باشد. روح پویای دکتر یاحقی در تبدیل یک اثر کهن و بروز کردن آن همواره قابل تقدیر است.

صادقی اضافه کرد: بازتاب همه این دانش، پژوهش و بینش را در روش و منش استاد یاحقی یافتم. مهم است آنچه می‌آموزیم در حد محفوظات باقی نماند، بلکه در ارتباطات اجتماعی، رفتار و منش فردی نیز بروز یابد. انتقال دانش از نسل خود به نسل بعد به عنوان یک تعهد اخلاقی در برابر آیندگان نیاز به تأکید ندارد. صادقی نجابت در قلم دکتر یاحقی را مثال‌زدنی خواند و خاطرنشان‌کرد: روح حساس، نگاه تیزبین، تعالی بخشیدن به مطالب سطحی و چهارچوب‌های همیشگی، تاکید بر وجاهت اجتماعی و مهمتر از همه این‌ها اینکه ترجیح می‌دهد به ذوق خویش دیوانه باشد تا به میل دیگران عاقل و این دیوانگی منش شاعر و نویسنده بودن، خلاق ادبی و پژوهشگر بودن از دیگر وجوه بارز قلم و شخصیت یاحقی است.   

یاحقی گذشته را بازآفرینی می‌کند

نعمت الله فاضلی، انسان‌شناس در ادامه این نشست با بیان اینکه یک تناقض ظاهری در یاحقی وجود دارد، عنوان کرد: او اسطوره‌شناس و شاهنامه‌پژوه است، در روستا بزرگ شده، کراوات نمی‌زند، ظاهری شیک، پرزرق و برق و مدرن ندارد، برای هیچ ایدئولوژی خدمت نکرده و مستقل است. یاحقی تفکر مستقلی دارد و در عین حال که به گذشته‌ها می‌پردازد، تاریخ را روایت می‌کند، اما گذشته‌گرا نیست؛ او به ستایش گذشته نمی‌پردازد، بلکه گذشته را بازآفرینی می‌کند و این کار را انسان مدرن انجام می‌دهد. فاضلی با اشاره به اینکه انسان‌های مدرن واقعی انسان‌های خلاقی هستند ادامه داد: کنجکاوی، خستگی‌ناپذیری و زیست با زمانه از دیگر ویژگی‌های انسان مدرن است. یاحقی راوی است و وجود خود را روایت می‌کند. دو جلد «آن سال‌ها» نیز تنها بیان تجربه مواجهه نیست، اتفاق نیست، فهم از حادثه، توضیح، تفسیر و انتقال آن و تبدیل کردن به معنا است. این انسان‌شناس با بیان اینکه یاحقی نمونه اعلاء انسان مدرن خوانا و نویسا است، گفت: او به من آموخت برای فهم فرهنگ امروز ایران باید حافظ و فردوسی را بشناسم. او به شاگردانش می‌آموزد که چگونه خود باشند و این بزرگترین دستاورد دنیای مدرن است. او گذشته و آینده را به هم پل می‌زند، فرهنگ‌های گوناگون را دیده است، با آن‌ها هم‌نشین و هم‌سخن شده است، بنابراین جهان‌محلی است؛ در ایران ایستاده و با جهان سخن می گوید. او یک معلم است، معلمی مدرن که می‌خواهد اندیشه مدرن به ما بیاموزد. فاضلی فرهنگ مدرن را مترادف فرهنگ مدارا خواند و بیان کرد: فرهنگ مدرن یعنی گفت‌وگو و مدارا، به این معنا که چگونه فرهنگ‌ها و شیوه‌های زیست را تحمل‌کنیم و بیاموزیم. یاحقی انسان مدرنی است که بر بال شاهنامه و تاریخ بیهقی می‌نشیند و به سوی آینده پرواز می‌کند. در ادامه شمس‌الحق آریانفر، محمدحسین پاپلی یزدی و سیدمهدی زرقانی، از اساتید دانشگاه نیز به بیان خاطراتی از محمدجعفر یاحقی پرداختند.