به‌عنوان مثال، بسیاری از کشورهای درحال توسعه شرق آسیا که از آمار گردشگران ورودی قابل قبولی نیز برخوردارند، از اعتبار بین‌المللی خود در عرصه گردشگری سود می‌برند و اقدام به جذب سرمایه‌گذاری در سایر زیرساخت‌های خود از قبیل بهداشت و حمل‌و‌نقل می‌کنند یا نوع گردشگری که پیش از این عرضه می‌کردند را برحسب نیاز و منافع امروزی خود یا دگرگونی در ذائقه گردشگران تغییر داده‌اند. ضمن اینکه از حضور گردشگران خارجی به‌عنوان ابزاری جهت آموزش شهروندان خود (به‌ویژه در قالب توسعه گردشگری داوطلبانه) و برقراری ارتباطات میان‌فرهنگی استفاده می‌کنند، بنابراین توسعه مدرن در عرصه گردشگری با پیروی از اصول گردشگری پایدار سعی در به‌حداکثر رساندن اثرات مثبت گردشگری و به‌حداقل رساندن اثرات منفی گردشگری دارد.

در کشور ما امکان استفاده از گردشگری برای جذب سرمایه‌گذاری در عرصه توسعه سیستم‌های ارتباطی و حمل و نقل، برقراری ارتباطات میان‌فرهنگی در جهت شناساندن فرهنگ و سنت‌های ایرانی به بازدیدکنندگان خارجی و فراهم آوردن فرصت آشنایی با دیگر مردمان برای شهروندان ایرانی وجود دارد. ذکر این نکته نیز ضروری است که برقراری ارتباطات و تبادلات فرهنگی-اجتماعی در قالب گردشگری، نیازمند مدیریت و اطلاع‌رسانی در سطح عمومی و در مراحل ابتدایی توسعه گردشگری بین‌المللی است، زیرا تجربه بسیاری از کشورها ثابت کرده که ضعف مدیریت و برنامه‌ریزی در این عرصه می‌تواند موجب بروز اثرات منفی فرهنگی-اجتماعی در قالب مغلوب شدن فرهنگ جامعه میزبان در تقابل با فرهنگ بیگانه یا بروز تنش میان شهروندان با میهمانان شود.

آنچه صنعت گردشگری ایران را دچار سردرگمی می‌کند روشن نبودن اهداف توسعه گردشگری، انواع گردشگری قابل‌عرضه و بازارهای هدف است. در همین راستا چند پرسش مطرح می‌شود: هدف از توسعه گردشگری چیست؟ آیا سقف یا هدفی برای جذب گردشگر خارجی در یک بازه زمانی مشخص تعیین شده است؟ آیا گردشگری در اولویت سرمایه‌گذاری از سوی دولت قرار دارد؟ در بازار رقابتی گردشگری، چه نوع یا انواعی از گردشگری را برحسب امکانات خود می‌توانیم عرضه کنیم؟ گردشگری مذهبی؟ اکوتوریسم؟ گردشگری فرهنگی-تاریخی؟ یا همه این سه نوع گردشگری؟ سرمایه‌گذاری و تبلیغات در چه کشورها و مناطقی می‌تواند گردشگران بیشتری روانه کشور ما کند و منافع بیشتری برای فعالان گردشگری و شهروندان به ارمغان آورد؟

یافتن پاسخ برای این پرسش‌ها می‌تواند نقشه راه توسعه گردشگری را مشخص و فعالیت‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها را هدفمند و بهینه کند. با درس گرفتن از کشورهایی که توسعه یکباره گردشگری را پیشه کردند و در طولانی‌مدت از اثرات منفی اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی و زیست‌محیطی آن لطمه خوردند، می‌توان نتیجه گرفت منطقی‌ترین شیوه، توسعه آرام گردشگری در کشور است؛ اما همراه با مدیریت و برنامه‌ریزی و تدوین اهداف واقع‌بینانه و قابل پیگیری در سه‌بازه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و دراز‌مدت. در حوزه برنامه‌ریزی گردشگری معمولا مدت در نظر گرفته شده برای هر یک از این سه‌بازه زمانی به ترتیب ۵سال، ۱۰تا ۱۵سال و۲۰سال است. به‌رغم وجود ظرفیت‌های فراوان فرهنگی-مذهبی، تاریخی و طبیعی در کشورمان، متاسفانه هنوز امکانات لازم برای ارائه خدمات گردشگری با کیفیت به گردشگران خارجی در مقیاسی بالا نیست.

از سوی دیگر به‌دلیل تحریم‌های اقتصادی، کارشکنی برخی کشورها و تبلیغات ناجوانمردانه امکان جذب سرمایه‌گذار و برقراری ارتباط با شرکت‌های بین‌المللی و بزرگ گردشگری به‌آسانی فراهم نیست. درچنین شرایطی مدیریت و برنامه‌ریزی ذکاوتمندانه امری ضروری است.  برای نمونه، در زمینه گردشگری مذهبی و با در نظرگرفتن شهر مشهد به‌عنوان قطب فرهنگی-مذهبی کشور و همچنین با توجه به وجود امکانات و اقامتگاه‌های مناسب جهت عرضه این نوع از گردشگری، می‌توان کشورهای شیعه‌نشین منطقه را هدف گرفت؛ علاوه براینکه برخی شرکت‌ها می‌توانند بسته سفری با محوریت گردشگری مذهبی، تهیه و عرضه کنند. درخصوص اکوتوریسم و طبیعت‌گردی، از آنجا که معمولا طرفداران این نوع از گردشگری به‌دنبال امکانات لوکس نیستند، می‌توان جهت بهتر مدیریت کردن اثرات فرهنگی-اجتماعی و زیست‌محیطی، در مقیاسی کوچک‌تر اقدام به تبلیغات و جذب این نوع گردشگران کرد. این سیاست را می‌توان به نوعی دیگر درخصوص گردشگری تاریخی نیز در پیش گرفت؛ به‌طوری که بتوان با جذب تعداد کمتری گردشگر منافع اقتصادی قابل‌قبولی کسب کرد. تمرکز بر بازار اروپا و چین و هدف قرار دادن افراد میانسال (به جهت اینکه معمولا از تمکن مالی بیشتری برخوردارند) می‌تواند به‌عنوان یکی از راه‌های جذب گردشگران علاقه‌مند به فرهنگ و تاریخ شمرده شود.

در بخش سوم و پایانی از این مجموعه علاوه‌بر نتیجه‌گیری، به‌ذکر مطالبی درباره اهمیت زیرساخت‌های گردشگری و تبلیغات هدفمند خواهیم پرداخت.

mohammadreza.gohari@hotmail.com