ابزاری اطلاعاتی برای توسعه<br>

محمدطاهری سردبیر هفته نامه تجارت فردا

دبیر گروه گفت و گوی دنیای اقتصاد،دبیر اقتصادی روزنامه های هم میهن،اعتماد ملی،هفته نامه شهروند و ماهنامه مهرنامه و..از جمله سوابق اوست.طاهری در حال حاضرسر دبیر هفته نامه تجارت فردا است. ۱ وجه مشترک اقتصاد و رسانه، پیوند عمیقی است که با سیاست دارد. از یک سو هیچ پدیده‌ای سیاسی تر از اقتصاد نیست و از سوی دیگر هیچ حوزه‌ای به اندازه رسانه با سیاست ارتباط ندارد.

۲ بزرگان علم اقتصاد در تعریفی ساده، اقتصاد را «تخصیص منابع محدود به خواسته‌های نامحدود» دانسته‌اند و پذیرفته‌اند که « علم تخصیص منابع » با قدرت و منفعت است. به این ترتیب دو مقوله قدرت و منفعت که دو وجه قدرتمند علم سیاست هستند، پیوندی عمیق با علم اقتصاد یافته‌اند. تا امروز بخش قابل توجهی از تحقیقات دانشگاهی، پژوهش‌های علمی وتحلیل‌های سیاسی و اقتصادی معطوف به این پرسش بوده است که بین دو علم اقتصاد و سیاست، کدام یک می‌توانند بهترین انتخاب و بهترین توزیع را داشته باشند.

۳ پیوند میان اقتصاد و رسانه از یک سو و رسانه و سیاست در چیست و یک رسانه اگر داعیه کمک به تغییر و اصلاحات را دارد، کدام را باید انتخاب کند؟ سیاست، یا اقتصاد را؟ البته این واقعیت است که اقتصاد در عصر اطلاعات، سیاسی‌تر شده اما به همان اندازه سیاست در عصر ارتباطات اقتصادی‌تر شده است.

۴ برای رسانه‌های عمومی‌که عمدتا سیاسی‌اند، انتخاب اول، سیاست است. اما یک رسانه اقتصادی، ممکن است اولویت را به اقتصاد بدهد همان‌گونه که روشنفکر و کنش‌گر سیاسی، اول توسعه سیاسی را انتخاب می‌کند اما اقتصاددان می‌گوید توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی مقدم است.

۵ «دنیای اقتصاد» رسانه‌ای سیاست‌زده نیست اما در چارچوب اقتصاد سیاسی به تحلیل و تبیین شرایط موجود می پردازد. در این چارچوب می‌توان گفت روزنامه «دنیای اقتصاد» رسانه‌ای است که راهکارها و توصیه‌های اقتصادی را بر راهکارهای سیاسی مقدم می‌داند. در این چارچوب حتی نقد ترجیحات سیاست‌گذار نیز خارج از برنامه این روزنامه نیست.

۶ روزنامه «دنیای اقتصاد» مدافع و ارگان غیر‌رسمی مدافعان بازار آزاد است. بازار آزاد، بازاری است که در آن قیمت کالا و خدمات، از طریق عرضه و تقاضا تعیین می‌شود نه از طریق سیاست‌گذاری دولتی. بازار آزاد، در تضاد با بازار کنترل شده است که در آن، قیمت کالا و خدمات و همین طور، عرضه و تقاضای آنها تابع سیاست‌گذاری یا کنترل مستقیم دولت است.

۷ نظام قیمت، مکانیزمی برای انتقال اطلاعات است. مهم‌ترین واقعیت نظام قیمت، اطلاعاتی است که براساس آن عمل می‌شود. هر شرکت‌کننده در نظام قیمت، به طور انفرادی اطلاعات اندکی لازم دارد تا بتواند اقدام درست را انجام دهد. حل مسائل نظام قیمت با تعامل افرادی است که هر یک تنها «اطلاعات جزئی» دارند. اطلاعات انسان کامل نیست و به کسب مستمر و انتقال اطلاعات نیاز دارد.

۸ نقش اطلاعات در عرصه اقتصاد به حدی است که برخی از اصطلاح «اقتصاد مبتنی بر اطلاعات» یا «اقتصاد اطلاعاتی یا دیجیتالی» یاد می‌کنند. انقلاب اطلاعاتی، با تسریع جریان دانش و اطلاعات، به عاملی بنیادین در تحولات اقتصادی، بازساخت تجارت، مهارت آموزی و اشتغال، رشد و توسعه اقتصادی و تسهیل آزادسازی بازار تبدیل شد. تحلیلگران اقتصادی در سراسر دنیا، از این فرصت برای پیش‌بینی‌های دقیق و صحیح و نیز راهگشایی و برنامه‌ریزی بهره می‌برند و کارآفرینان و سرمایه‌گذاران با استفاده از آن، در راستای رشد، گسترش و بهبود فعالیت‌های اقتصادی خود گام بر می‌دارند.

۹ تمام آنچه گفته شد زمانی معنا و مفهوم پیدا می‌کند که سیاست‌گذار، به «جریان آزاد اطلاعات» معتقد باشد و تردید نکند که ممانعت از انتشار اطلاعات یا حتی نشر نامتوازن و ناعادلانه آن، می‌تواند صدمات جبران‌ناپذیری به اقتصاد وارد کند. نقص در جریان اطلاعات اقتصادی در بهترین حالت سبب می‌شود فعالان اقتصادی، ناگزیر، وقت، هزینه و نیروی انسانی زیادی را مصروف کشف، جمع‌آوری، پردازش، دست کاری و بایگانی اطلاعات کنند.

۱۰ نهادها یا نظام‌هایی که زمینه‌ساز و فراهم‌کننده امکان دسترسی به اطلاعات هستند، چگونه می‌اندیشند؟ مانوئل کستلز یکی از نظریه‌پردازان به نام جامعه اطلاعاتی معتقد است نظام سرمایه‌داری بسترهای مناسب برای توسعه بر اساس تکنولوژی اطلاعات را فراهم می‌کند. در حالی که نظام‌های سوسیالیستی ابزار و توان به کارگیری چنین توسعه‌ای را ندارند؛ چرا که در آنجا تصمیمات و برنامه‌ها به جای آنکه بر اساس اطلاعات بازار باشد، بر اساس دستورات و مصالح ایدئولوژیک است. به عبارتی دولت‌هایی از این دست، به رشد و توسعه تکنولوژی اطلاعات و در پی آن، نشر اطلاعات، به عنوان عامل تضعیف قدرت خود می‌نگرند. حال یا اساسا با جریان آزاد اطلاعات میانه‌ای ندارند یا معتقدند این اطلاعات، از سوی دشمنان خارجی در جهت مقاصد خاص سیاسی و اقتصادی مورد سوء‌استفاده قرار می‌گیرد.

۱۱ براساس آن چه آورده شد، می‌توان گفت هدف روزنامه «دنیای اقتصاد» ترویج تفکر اصالت مدل‌های اقتصادی بر مدل‌های سیاسی است.این روزنامه از طریق نشر مستمر اطلاعات به دنبال کارآیی بیشتر بازار‌ها است و نشر اطلاعات را به عنوان ابزاری برای توسعه می‌شناسد.