اتاق جای میانه‌رو‌هاست

پانیسا حسن‌زاده- محمد مهدی راسخ که در ابتدای ورود به ساختمان اتاق تهران به منازعه‌ای ناخواسته (بهزادیان-خاموشی) وارد شد، شروعی پرحاشیه در پارلمان بخش خصوصی داشت، امارفته رفته به فردی تاثیر‌گذار در هیات‌رییسه اتاق تهران تبدیل شد. حضور او در پست دبیر کلی اتاق تهران اکنون مورد تایید همه طیف‌های اتاق تهران قرار دارد و از او به‌عنوان فردی یاد می‌شود که در اداره اتاق تهران موفق عمل کرده است. به نظر می‌رسد تقسیم کار ساده یحیی آل‌اسحاق و سپردن امور اجرایی اتاق به او، به خوبی جواب داده و محمد مهدی راسخ که ازاختیارات کافی برخوردار بوده، در پیشبرد برنامه‌های رییس کهنه کار اتاق تهران موفق عمل کرده است. گفت‌وگوی ما را با دبیرکل اتاق تهران بخوانید. از نقدهایی که به مدیریت اتاق تهران می‌شود، شروع می‌کنم. می‌گویند در اتاق تهران، شما به نظر هیات نمایندگان کمتر بها می‌دهید. البته وقتی می‌گویم شما، به مجموعه هیات رییسه اتاق اشاره دارم، یعنی از آقای آل‌اسحاق به‌عنوان رییس تا شما به‌عنوان دبیرکل. هیات رییسه اتاق تهران تا چه‌اندازه، به نظرات جمع توجه می‌کند؟

این نکته را قبول ندارم و برای آن جواب قانع‌کننده دارم. شما اگر مصداقی دارید، بیاورید. نقل قولی از حاج آقا عسگراولادی می‌آورم که در روزنامه دنیای اقتصاد منتشرشد. ایشان نقطه قوت هیات رییسه اتاق تهران را جمع‌گرایی می‌دانند. از گروه دیگر هم، دوستان تایید می‌کنند که ما به تفکر جمعی اعتقاد داشته و براساس آن پیش رفته‌ایم. هیچ موضوعی در اتاق نبود که در مورد آن با همکاران مشورت نکرده باشیم. اصولا اعتقاد من این است و ماهیت اتاق‌های بازرگانی هم ایجاب می‌کند که مشورت محور باشیم. ما مشاوران حاکمیت هستیم ولازم است خودمان هم اهل مشورت باشیم. اتاق تهران با بضاعت اندکی که داشت، ده‌ها اقتصاددان و کارآفرین را تشویق کرد که به کمک بخش خصوصی بیایند و نتیجه‌اش، گردآوری ده‌ها تحقیق و پژوهش علمی ‌بود که برخی از آنها منتشر شده و خیلی از این تحقیق‌ها در شرف انتشار است. البته اگر شما فرضیه خود را اصلاح کنید وبگویید باید بیشتر مشورت می‌کردید، باید اقتصاددان بیشتری به اتاق دعوت می‌کردید، باید کارشناسان بیشتری را جلب می‌کردید، من به فرمایش شما احترام می‌گذارم و می‌گویم درست می‌گویید. باید این کار را بیشتر و بیشتر از این انجام می‌دادیم. ما در چند سال گذشته سعی کردیم اتاق را میانه‌رو و معتدل نگه داریم. یکی از اصول میانه‌روی، مشورت است وهیات رییسه این اصل را رعایت می‌کرد که مشورت کند. یاد جمله معروف کارگردان فیلم سامورایی (آکیرا کوروساوا) می‌افتم که گفته بود «با دل بنویس و با عقل بازنویسی کن.»

ببخشید، اما تاکید بیش از اندازه شما بر میانه‌روی و اعتدال، این شبهه را ایجاد می‌کند که بقیه تند رو وافراطی هستند.

در هر جمعی، تندرو ومیانه‌رو وجود دارد. بعضی‌ها هم اصولا اهل ریسک نیستند. صحبت در مورد مشی سیاسی افراد است.

یکی از همکاران شما، نقدصریحی بر مناسبات حاکم بر اتاق بازرگانی نوشته و به چهره‌های پیشکسوت اتاق این نقد را وارد ساخته است که دوره فعالیت پیرمردهای اتاق به سرآمده و باید جای خود را به جوان‌تر‌ها بدهند. شما این تحلیل را قبول دارید؟

این هم نظری است. مثل اینکه خیلی‌ها می‌گویند اتاق جای اقتصاد دان‌ها است وباز خیلی‌ها می‌گویند اتاق بازرگانی باید پاتوق اهالی کسب وکار باشد. از نظر من، اتاق باید محل حضور نمایندگان تشکل‌ها و تجار وبازرگانان و صنعتگران باشد. از نظر من هم حضور جوانانی مثل آقای سلطانی برای اتاق لازم است وهم حضور حاج‌آقا میرمحمد صادقی و مهندس خلیلی واجب. بنابراین قید پیر و جوان گذاشتن برای اتاق، مناسب نیست. باید نقد‌ها را به حوزه عملکردها کشاند. من شنیده‌ام صحبت‌های این همکار گرامی‌ حتی در بحث‌های درون گروهی هم مخالفان زیادی داشته، بنابراین وقتی نقد ایشان را خواندم، خیلی موضع نگرفتم حتی با انتشار آن هم مخالفتی نکردم. همه می‌توانند صحبت‌های ایشان را بخوانند و خود قضاوت کنند.

یکی دیگر از مسائل موجود، اختلاف‌نظر میان اتاق‌های بازرگانی ایران وتهران است. آیا قبول دارید که گاهی اختلاف‌ها، موجودیت اتاق تهران را به خطر می‌اندازد؟

من وجود اختلاف نظر را رد نمی‌کنم، اما وجود اختلاف عمیق را کاملا رد می‌کنم. این اختلاف ریشه در گذشته‌ها دارد. به نظر من این تضاد، ساختاری است وشخصی نیست. طبیعی است و عمدی نیست و در نهایت اینکه در طول زمان به اثبات رسیده است که اتاق تهران قدرت بازسازی و بازنگری خود را دارد و فشارهای بیرونی نمی‌تواند ساختار این اتاق را تخریب کند.

از اقتصاددانان گفتید و نقش مثبتی که در اتاق ایفا کردند. همان طور که می‌دانید، انجمن اقتصاددانان ایران با درگذشت دکتر منوچهر فرهنگ، بسیار کمرنگ و کم‌رمق شده است. چرا اتاق تهران با وجود امکاناتی که دارد، نسبت به ثبت کلوب یا انجمنی کارآمد برای اقتصاددانان اقدام نمی‌کند؟

به نکته خیلی خوبی اشاره کردید. این پیشنهاد را آقای میرزاخانی (سردبیردنیای اقتصاد) مطرح کرده و ما هم از آن استقبال کرده‌ایم. درایران، همه قصد دارند عمارتی از نو بسازند. از دید این افراد، همه خانه‌ها کلنگی هستند. ما نمی‌خواهیم خانه اقتصاددانان را خراب کنیم و از نو بسازیم. می‌خواهیم به آنها امکانات بدهیم و فضای لازم را برای حضور آنها فراهم کنیم. بنابراین فکر می‌کنم اگر دور بعد در اتاق تهران بودیم، انجمن اقتصاددانان را مجددا احیا کنیم. این کار به ما کمک می‌کند تا از اندیشه وفکر اقتصاددانان کشور استفاده کنیم. البته ما نمی‌خواهیم برای اقتصاددانان کشور، تعیین تکلیف کنیم. اگر خودشان تمایل داشتند، می‌توانیم پذیرای آنها باشیم. برنامه دیگری هم داشتیم که متاسفانه نتوانستیم شروع کنیم. هدف ما این بود که انجمنی از مدیران با تجربه و بازنشسته کشور را ماهی یک بار دور هم جمع کنیم. مدیران باارزشی همچون مهندس نعمت زاده، مهندس‌ترکان، دکتر جهانگیری، دکتر مظاهری، دکتر میرمطهری، دکتر کرباسیان و همه آنها که هم تجربه‌های گران قیمتی دارند و هم انسان‌های باارزشی هستند، می‌توانند برای بخش خصوصی، ارزشمند و ذی‌قیمت باشند.

چه انتظاری از این دست مدیران کارکشته دارید؟

اگر فکر کنیم این اعتبار واین افتخار را داریم که انجمنی مشورتی، متشکل از مدیران با تجربه تشکیل دهیم، می‌توانیم در همه زمینه‌ها، از نظرات ایشان استفاده کنیم. اتاق این اجازه را دارد که به حاکمیت مشورت بدهد. رییس اتاق می‌تواند به روسای سه قوه نامه بنویسد و گلایه کند یا پیشنهاد بدهد. چه خوب است که پشتوانه این گزارش‌ها، سال‌ها تجربه و درایت مدیران با تجربه کشور باشد. در کنار این تشکل، اگر بتوانیم اقتصاددانان را هم راضی به حضور منظم و مرتب در اتاق کنیم، می‌توانیم مثلثی رویایی ایجاد کنیم. یک ضلع این مثلث را کارآفرینان ومدیران بخش خصوصی تشکیل می‌دهند که از طریق انتخابات، به اتاق راه یافته‌اند. ضلع دیگر، اقتصاددانان ومتخصصان هستند و ضلع دیگر هم، مدیران کارکشته کشور می‌توانند باشند.

زیاد رویایی و دور از انتظار نیست؟

اتاق تهران چنین ظرفیتی دارد و می‌تواند این افراد را زیر یک سقف جمع کند. نشست‌های صبحانه اتاق تهران، نمایی از همین تقابل‌ها وهم نشینی‌های خوب و مبارک است. این سنت، ریشه در گذشته‌های اتاق دارد و همچنان می‌تواند تداوم داشته باشد. ما نشست‌های صبحانه را داریم و می‌توانیم نشست‌های عصرانه را با سفرا داشته باشیم. این هم جزو برنامه‌های ما بود؛ اما به دلیل مشغله‌های فراوانی که داشتیم و همچنین حساسیت‌های دیپلماتیک، نتوانستیم میز عصرانه را بچینیم؛ اما امیدواریم در آینده، میز عصرانه با سفرا برای رویارویی و تعامل فعالان بخش خصوصی با دیپلمات‌های خارجی چیده شود. این نشست‌ها بسیار بسیار ضروری است و می‌تواند همراه با موفقیت باشد.

یکی دیگر از انتقادهایی که به اتاق تهران می‌شود، برگزاری ضعیف نشست‌های برخی از کمیسیون‌های اتاق است. با توجه به این که شما خیلی به نشست‌های کمیسیونی وکارگروهی اعتقاد دارید، چرا برخی کمیسیون‌ها این قدر کم بازده بوده‌اند؟

این پرسش دو وجه متفاوت دارد. یک وجه به اعتقاد و ظرفیت اعضای هیات نمایندگان برمی‌گردد ومهم این است که اعضای این کمیسیون، افرادی منضبط و متعهد باشند و حضور در نشست‌های کمیسیونی برای آنها قاعده‌ای الزام‌آور باشد. در مورد برخی همکاران، این قاعده به خوبی رعایت شد، اما در مورد برخی کمیسیون‌ها، این قاعده رعایت نشد بنابراین، شاهد انضباط آن کمیسیون نبودیم. وجه دیگر نشست‌های کمیسیونی وتشکیل کارگروه‌ها، برنامه‌ریزی مناسب اتاق است که به‌عنوان تشکل میزبان وظیفه دارد، گردش کار منظمی‌برای اعضای کمیسیون فراهم کند وسخت افزار ونرم افزارهای لازم را برای نشست‌ها فراهم کند. همکاران من دراتاق تهران از عهده این کار برآمدند. البته بهتر است منتقدان به خروجی کمیسیون‌ها توجه کنند که دراین صورت، منصفانه نیست اگر خروجی کمیسیون‌های اتاق تهران را غیر قابل اعتنا بدانیم.

در مورد خدمات‌رسانی به اعضا چطور؟ منتقدان شما اعتقاد دارند که خدمات‌رسانی به ۲۰هزار عضو، ضعیف بوده و اتاق تهران در جلب رضایت اعضای خود موفق عمل نکرده است.

طرح این پرسش‌ها خیلی خوب است به این دلیل که در وقت مناسب می‌توان پاسخ‌های مناسب به آن داد. شما را به گذشته برمی‌گردانم. زیاد دور نیست و نمی‌خواهد به ذهن خود زیاد فشار بیاورید. من اجازه می‌خواهم منصفانه در مورد همکاران قدیمی‌خودم قضاوت کنم و توجه شما را به این نکته جلب می‌کنم که نقدهای غیر‌منصفانه برخی از اعضای یک گروه انتخاباتی، باعث نمی‌شود ما از عملکرد مثبت برخی دیگر از اعضای همین گروه چشم‌پوشی کنیم. من همین جا از تلاش‌های دبیر کل اسبق اتاق تهران و همکاران ایشان در هیات رییسه تشکر می‌کنم و انتظار دارم که هم‌فکران ایشان هم در مواضع خود تجدید نظر کنند و به شکلی منصفانه در مورد عملکرد افراد قضاوت کنند. به اعتقاد من، تلاش برای کاستن از بوروکراسی و نظام‌های پیچیده و ناکارآمد، همواره در دستور کار دبیران کل اتاق بوده و هر کدام در این زمینه توفیق‌هایی داشته‌اند. اما به صورت مشخص از تاریخی که من این مسوولیت را بر عهده دارم، بسیار تلاش کرده‌ام تا با اعضای اتاق، محترمانه برخورد شود. کاستن از رویه‌های ناکارآمد اداری، یکی از این تلاش‌هاست. تلاش برای الکترونیکی کردن امور عضویت و صدور کارت بازرگانی هم درهمین راستا دنبال شده و ادعای اتاق تهران این است که می‌توانیم کارت بازرگانی افراد را یک ساعته صادر یا تمدید کنیم در صورتی که دولت موافقت کند. خدماتی که اکنون اتاق ارائه می‌دهد، با گذشته قابل مقایسه نیست نه به این دلیل که همکاران ما درگذشته توانایی تغییر نداشته‌اند. بدیهی است که درحال حاضر امکانات اتاق بیشتر ازگذشته است و ما با قدرت بیشتری می‌توانیم رویه‌های ناکارآمد را اصلاح کنیم. متاسفانه به زبان آوردن برخی واژه‌ها، کلیشه‌ای و نخ‌نما شده اما من صادقانه می‌گویم که بسته به شرایط موجود، تلاش زیادی برای اصلاح رویه‌های ناکارآمد صورت گرفته است. برنامه‌های زیادی هم تدوین شده است که در این دوره مجال پی‌گیری نداشتیم و امیدوارم در آینده توسط نمایندگان جدید اتاق، پی‌گیری شود.

یکی از نمادهای مدیریت شما در اتاق تهران، افتتاح ساختمان جدید بود، با این حال برخی به انتقاد در مورد حواشی آن پرداخته‌اند. پاسخ شما به آنها چیست؟

اجازه بدهید در مورد ساختمان جدید اتاق تهران، موضوعی را مطرح کنم. اواسط تابستان سال ۱۳۸۷ بود که اگر یادتان باشد، برق تهران گاهی قطع می‌شد. در یکی از روزهای بسیار گرم تابستان، هیاتی از کشور اسلوواکی میهمان اتاق تهران بودند. دو ساعت اول که برق منطقه قطع شد و دو ساعت بعد هم، سیم کشی ساختمان اتصال پیدا کرد وما نتوانستیم محل اتصال را پیدا کنیم. بعد مهمان‌ها، برای شستن دست، در طبقه پنجم اتاق، صف تشکیل دادند. من به‌عنوان میزبان خجالت کشیدم. این خصلت شیرازی‌ها است که به مهمان خیلی احترام می‌گذارند و مراقبند که همه چیز مرتب باشد. آن روز عرق شرم بر پیشانی‌ام نشست. جریان را برای آقای آل‌اسحاق تعریف کردم. ایشان هم خیلی ناراحت شد. تصمیم گرفتیم به هر شکل ممکن، ساختمان اتاق تهران را عوض کنیم. با همکاران دیگر هم مشورت کردم وهمه به اتفاق تاکید کردند که باید ساختمان اتاق تغییر کند. این گونه بود که ساختمان فعلی را تهیه کردیم. مدت‌ها طول کشید تا این ساختمان را تجهیز و بازسازی کردیم و در نهایت، با حضور وزیر بازرگانی افتتاح شد. ساختمان فعلی اتاق ایران هم متعلق به اتاق تهران است که در سال ۱۳۴۴توسط آقای خسروشاهی برای اتاق تهیه شده است. این ساختمان هم عمر زیادی دارد وباید تغییر کند.

چند فعال اقتصادی در اتاق تهران عضویت دارند و فکر می‌کنید چند درصد اعضا درانتخابات شرکت خواهند کرد؟

آمارها نشان می‌دهد که بیش از ۲۰ هزار عضو اتاق تهران شرایط لازم برای حضور در انتخابات را دارند و احتمالا این رقم با احتساب شهرستان‌ها به حدود ۴۰ هزار نفر خواهد رسید. به این‌ترتیب اگر فرض را براین بگذاریم که ۵۰ درصد اعضای اتاق تهران انگیزه مشارکت در انتخابات را داشته باشند باید شاهد تشکیل صفی ۱۰ هزار نفری در مقابل ساختمان اتاق تهران باشیم. حتی اگر فرض کنیم میزان مشارکت از این هم کمتر باشد: به طور مثال ۶ هزار نفر از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کنند باز هم بیش از ۳۰ درصد فعالان بخش خصوصی را برای حضور در انتخابات فراخوانده‌ایم که برای چنین مشارکتی لازم است برنامه‌ریزی خوب و شایسته‌ای صورت گیرد.

برخی مدیران شرکت‌های دولتی برای شرکت در هفتمین دوره انتخابات، نامزدشده‌اند، به نظر شما آیا دولت قصد دارد، پیروز این انتخابات باشد؟

من فکر نمی‌کنم. البته دولت در هر شرایطی می‌تواند پیروز این انتخابات باشد به این دلیل که برگزاری پرشور انتخابات اتاق‌های بازرگانی، می‌تواند افتخاری برای وزیر بازرگانی توسعه گرای آن باشد. البته زمزمه‌های دولتی کردن اتاق از سوی برخی گروه‌ها مطرح می‌شود و شاید هدف این است که از اتاق سدی در برابر انتقاد به سیاست‌های اقتصادی دولت ساخته شود. اتاق‌های بازرگانی از دیرباز هم منتقد سیاست‌ها بوده‌اند وهم نقش مشاور داشته‌اند. هیچ گاه اتاق‌های بازرگانی نقش حزب سیاسی را ایفا نکرده‌اند و در مقابل هیچ گاه دولت هم نخواسته و نتوانسته اتاق را فتح کند و ما امیدواریم این شایعات در همین سطح شایعه باقی بماند و طرفداران دولت وهم چنین مخالفان دولت چنین آرزویی در سر نداشته باشند.

برخی از همکاران شما، در نشست‌های رسمی‌هیات نمایندگان اتاق تهران شرکت نمی‌کردند و آمار حضور برخی از آنها کم‌‌تراز انگشت‌های یک دست است. شما فکرمی‌کنید این رویه در دور جدید هیات نمایندگان تداوم داشته باشد؟

من همیشه گفته‌ام، شرکت در تشکل‌های بخش خصوصی، نوعی دغدغه اجتماعی است. اتاق برای اعضای هیات نمایندگان، سودی ندارد جز این که برطرف‌کننده دغدغه‌های اجتماعی آنها است. این که شما اشاره کردید، موضوع مهمی ‌است و به نظر من ‌یکی از آسیب‌های ورود مدیران پرمشغله به اتاق است. بخشی از مدیران دولتی نه با انگیزه گره گشایی از کار بخش خصوصی که با انگیزه سپری کردن دوران بازنشستگی به اتاق پا می‌گذارند و در طول چهار سال دوران نمایندگی و تشکیل ۴۳ نشست هیات نمایندگان و ده‌ها کارگروه وکمیسیون تخصصی، کمتر از ۱۰ بار به اتاق پا می‌گذارند . البته بی‌انصافی هم نباید کرد؛ چرا که در مقابل مدیرانی هم وجود دارند، که اگرچه خاستگاهی دولتی دارند اما به خوبی از عهده وظیفه نمایندگی خود بر می‌آیند وبا تجربه و تسلطی که بر امور دارند، بر کیفیت امور اتاق می‌افزایند.

تجربه هردو دسته از مدیران دولتی در اتاق تهران موجود است وهمکاران منصف ما به خوبی می‌دانند که منظور چیست، بنابراین حداقل انتظار این است که این تجربه نباید دوباره

تکرار شود.