رابرت فورماینی و توماس سیمز

رانلد هری کوز در سال ۱۹۱۰ در حوالی لندن به دنیا آمد. او از ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۲ در مدرسه اقتصاد لندن به تحصیل در رشته حقوق صنعتی پرداخت با این هدف که وکیل شود، اما پس از دیدار با آرنولد پلنت استاد بازرگانی که از کیپ تاون آفریقای جنوبی در ۱۹۳۰ به لندن آمده بود مسیر زندگی‌اش تغییر کرد. تاثیر پلنت بر کوز باعث شد تا وارد رشته اقتصاد شود و نیز این نگرش را در وی نهادینه کرد که نظریه اقتصادی مادامی درخشش دارد که ریشه در واقعیت داشته باشد. در فاصله ۳۲-۱۹۳۱ کوز با گرفتن یک بورس تحصیلی برای بررسی ساختار صنعت آمریکا به این کشور سفر کرد. این بررسی مبنایی برای شیفتگی تمام عمر کوز درباره اقتصاد صنعتی و کار بعدی او درباره ماهیت و هزینه‌های بنگاه‌ها شد. او پس از پایان تحصیلات در مدرسه اقتصاد لندن، در مکان‌های مختلف به تدریس پرداخت: در مدرسه اقتصاد و بازرگانی داندی (۳۴-۱۹۳۲)، دانشگاه لیورپول (۳۵-۱۹۳۴) و مدرسه اقتصاد لندن (۵۱-۱۹۳۵). کوز در ۱۹۵۱ به آمریکا مهاجرت کرد و ابتدا در دانشگاه بوفالو تدریس کرد و سپس به هیات علمی دانشگاه ویرجینیا در ۱۹۵۹ پیوست. او در ۱۹۶۴ عضو هیات علمی دانشگاه شیکاگو شد و تا ۱۹۸۲ در آنجا باقی ماند. در ۱۹۹۱ جایزه نوبل اقتصاد به او داده شد.

پیشبردهای اساسی که کوز در حوزه نظریه اقتصاد مدرن داشته است دو مقاله دوران‌ساز منتشره در نشریه حقوق و اقتصاد («کمیسیون ارتباطات فدرال» ۱۹۵۹ و «مساله هزینه اجتماعی» ۱۹۶۰) است و نیز مقاله پیشین وی «ماهیت بنگاه» که در اکونومیکا ۱۹۳۷ منتشر شد. کوز تبیین کرد که بنگاه‌ها وجود دارند، چون هزینه‌های معاملاتی را که در جریان تولید و مبادله به وجود می‌آید کاهش می‌دهند و کارآیی‌هایی را به چنگ می‌آورند که افراد در بازار قادر به تصرف آنها نیستند.

کوز تحت‌تاثیر شدید اثر ماندگار فرانک نایت «ریسک، عدم‌قطعیت و سود» و کتاب فیلیپ ویکستید «فهم مشترک اقتصاد سیاسی» قرار گرفت. اولی علاقه وی را به نهادها و ساختار فرآیند تولیدی برانگیخت. دومی او را به سمت بررسی مسائل بهینه‌سازی مقید کشانید؛ یعنی انتخاب‌هایی که با هزینه‌ها، اطلاعات، قیمت‌های بازار و عدم قطعیت مقید شده است.

کوز در مقاله کمیسیون ارتباطات فدرال، اهمیت حیاتی حقوق مالکیت نهادی را به اقتصاددانان گوشزد کرد و اینکه چگونه بود و نبود این حقوق بر تخصیص کارآی منابع کمیاب تاثیر می‌گذارد. کوز در آن مقاله نخستین بار آنچه را که بعدها به قضیه کوز معروف شد مطرح ساخت، این ایده که «با فرض نبود هزینه معاملاتی، هر ترتیبات اولیه حقوق مالکیت به برونداد کارآی اقتصادی منجر می‌شود.»

این موضع کوز چنان خلاف فهم شهودی بود که سردبیران نشریه از او خواستند مقاله را پس بگیرد یا آن را اصلاح کند. کوز از تغییر مطالب مقاله خودداری کرد، اما موافقت کرد از نظریه خویش در نشست تاریخی در منزل ارون دیرکتور سردبیر نشریه در شیکاگو دفاع کند. در آنجا همچنین روبن کسل، میلتون فریدمن، مارتین بیلی، آرنولد‌هاربرگر، گرگ لویس، جان مکگی، لیود مینتس و جورج استیگلر حضور داشتند و آماده پرسش از کوز بودند. آنها مخاطبان شدیدا بدبینی بودند که احتمالا هیچ نظریه‌پرداز اقتصادی تاکنون با آن مواجه نشده است. در انتهای شب، کوز نه فقط هنوز ایستاده بود، بلکه شرکت‌کنندگان حرف اصلی کوز را تصدیق کرده بودند. کوز این ادعا را در یکی از پراستنادترین مقالات اقتصادی که تاکنون منتشر شده است یعنی «هزینه اجتماعی بنگاه» (۱۹۶۰) به روشمندی خاصی تکرار و تصریح کرد.

کوز با آوردن مثال‌هایی از حقوق عرفی انگلیس به روش خاص خود ثابت کرد در شرایط معین مداخلات تنظیمی به بروندادهای ناکارآی اقتصادی در مقایسه با آنچه بازارها به تنهایی ایجاد می‌کنند منجر می‌شود. این حرف در تضاد با ادعای پیگو است که نخستین بار در کتاب «اقتصاد رفاه» (۱۹۲۰) بیان کرد- اینکه دولت با تنظیم بازار باعث افزایش کارآیی می‌شود، چون دولت نواقصی را که پیگو ناتوانی‌های بازار می‌نامید تصحیح می‌کند.

کوز این نتایج را با فرض هزینه معاملاتی صفر به دست آورد، اما تحلیل وی همچنین نگاه خاصی به جرم دارد که کاملا متفاوت با نگاه پیگو است. در حالت پیگویی، طرف الف با مبادرت به مبادله با طرف ج (یا طرف د تا آخر)، به طرف ب زیان می‌رساند. این یک نمونه واضح از معمای کلاه‌های سیاه و سفید است، طرف ب به عنوان یک عابر بیگناه دیده می‌شود که از پیامد بیرونی منفی (هزینه) اقدامات طرف الف آسیب می‌بیند. به نظر کوز، چون منازعاتی بر سر استفاده از منابع وجود دارد و همه طرف‌ها می‌توانند به همدیگر زیان برسانند، پس در اینجا فقط یک دادخواهی رخ می‌دهد؛ بنابراین متوقف ساختن طرف الف از زیان رساندن به طرف ب شبیه این است که به طرف الف زیان برسانید. در دنیای کوزی، واگذاری و انتقال حقوق مالکیت از حیث برونداد اقتصادی کارآ اهمیتی ندارد، چون طرفین با چانه‌زنی که خواهند کرد به همان برونداد می‌رسند فارغ از اینکه چگونه حقوق مالکیت واگذار شده است؛ یعنی بدون توجه به اینکه چه کسی ادعای خسارت می‌کند.

تحلیل کوز از نظریه و تاریخچه شبه جرم و زیان، همراه با فروض وی درباره آنچه نظام حقوقی باید در حالت کشمکش بر سر استفاده از منابع انجام دهد- حداکثرسازی کارآیی اقتصادی؛ بنابراین ثروت اجتماعی به جای اینکه رفتار خاصی تنبیه شود- کمک عظیمی به حوزه تازه پاگرفته‌ای کرد که اکنون «حقوق و اقتصاد» نامیده می‌شود. همچنین تمایل قوی به سمت طرفداری از بازار در مواردی ایجاد کرد که نظریه‌پردازان سابق- مهم‌ترینشان پیگو- راه‌حل‌های تنظیم‌گری برای نمونه‌های درک‌شده نارسایی بازار تهیه کرده بودند.

پس از ارائه موفقیت‌آمیز کوز در برابر نظریه‌پردازان اجتماعی والای شیکاگویی، به او پست سردبیری نشریه حقوق و اقتصاد در دانشگاه شیکاگو پیشنهاد شد که او از ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۲ در اختیار داشت. در دوره سردبیری کوز، نشریه به یکی از پرنفوذترین تریبون‌های حرفه اقتصاد تبدیل شد. او نخستین رییس انجمن بین‌المللی اقتصاد نهادگرای جدید بود که در ۱۹۹۶ تاسیس شد و همچنان استاد افتخاری کرسی کلیفتن موسر در مدرسه حقوق شیکاگو است.

بررسی کوز از هزینه‌های معاملاتی در مبادلات اقتصادی، باعث شد تا او و کل رشته اقتصاد به یک نتیجه‌گیری جالب توجه برسد. کوز در سخنرانی نوبل خود در ۱۹۹۱ گفت: در مقاله «مساله هزینه اجتماعی» شرح دادم که آنچه در بازار مبادله می‌شود، آنگونه که اقتصاددانان اغلب فرض می‌گیرند، نه شناسه‌های فیزیکی، بلکه حقوق برای انجام اقدامات معین است و این حقوقی که افراد مالک هستند را نظام حقوقی برقرار کرده است. برای فهمیدن اینکه چرا بنگاه‌ها وجود دارند، چرا نهادها به این شکل تکامل یافته‌اند و چگونه به سیاست عمومی شکل می‌دهند، تا حد زیادی مدیون رانلد کوز هستیم.