ماجراهای «رویتر» و راه‌آهن

تهیه و تالیف: حسن فرازمند

ترقی‌طلبی در عصر قاجار تمام ذهن و وقت و انرژی اندیشمندان، دولتمردان، بازرگانان، روشنفکران و سرمایه‌داران را به خود مشغول کرده بود و در این میان بیشتر فکر و ذکر آنها حول موضوع احداث راه‌آهن دور می‌زد و همه آنها بر ضرورت ایجاد راه‌آهن اتفاق‌نظر داشتند، اما هم دست دولت قاجار و هم دست بازرگانان و اندیشمندان، بسته بود و برای اجرای پروژه‌ای به آن عظمت، آهی در بساط نداشتند و احداث راه‌آهن به سرمایه هنگفتی نیاز داشت. بنابراین راهی نبود جز اینکه به سرمایه‌گذاری خارجی روی آورده شود و در نتیجه امتیازاتی به بیگانگان داده شود و مقاصد استعماری آنها نیز تا حدودی تأمین شود. به این خاطر بود که رفت و آمدها و رایزنی‌های زیادی با سرمایه‌گذاران بخش خصوصی خارجی انجام شد که این اتفاق بیفتد و قاجارها تلاش می‌کردند با خارجی‌ها از هر دری وارد معامله شوند و بسیاری از رفت‌وآمدها با خارجی‌ها حتی به انعقاد قراردادها و دادن امتیازهایی نیز منجر می‌شد، اما پس از گذشت اندکی اکثر قراردادها و امتیازات داده شده به سرمایه‌گذار خارجی لغو می‌شد، گویا از همان روزگار نیز وسوسه‌های داخلی و برخی مخالفت‌ها و دخالت‌های برخی افراد در مسائل داخلی، ارتباطات با سرمایه‌گذاری خارجی را مشکل و پیچیده‌تر می‌ساخت و از این رو انعقاد یک قرارداد با خارجی‌ها که منجر به احداث و شروع به کار شود سال‌ها طول کشید و به تعویق افتاد.

سرمایه‌گذار خارجی که قصد احداث خط آهن در ایران داشته است هدفی جز تامین منافع خود و تسلط بر سرزمین‌های ماوراء النهر را دنبال نمی‌کرده است و طراحان و متخصصان برای مجاب کردن دولتمردان کشور در عصر قاجار از هیچ گونه توهین به هویت ملی و خصوصیات اخلاقی ملت‌ها از جمله ایران، خودداری نمی‌کردند و از نسبت دادن دزدی و وحشی‌گری به ایرانیان دریغ نداشتند.به نظر مورخان، دشوار بتوان گفت که اولین‌بار چه کسی و در چه تاریخی اخذ امتیاز احداث راه‌آهن در ایران را به مقامات دولتی پیشنهاد کرده و با توجه به منابع موجود پس از سال ۱۲۶۶ هجری قمری (برابر با ۱۸۵۰ میلادی و ۱۲۳۹ هجری شمسی) احداث راه‌آهن در کشور مطرح بوده است و بعدها شرکت‌های خارجی زیادی نظیر شرکت‌های فرانسوی، آلمانی، اتریشی، انگلیسی و روسی پیشنهادهایی را برای کسب امتیاز احداث راه‌آهن به پادشاهان عصر قاجار ارائه می‌کردند، ولی ظاهراچون هیچ کدام از پیشنهاد‌های آنها صلاحیت لازم را برای اجرا نداشته‌اند یا فاقد سرمایه لازم بوده‌اند یا اینکه پیشنهادهای آنها با منافع دولت‌های بزرگ در تضاد بود، بی‌نتیجه می‌ماند، از جمله پیشنهاد‌ها می‌توان به پیشنهاد «طرح احداث راه‌آهن سراسری» یک مهندس انگلیسی اشاره کرد که اروپا را از طریق عبور از ایران به هندوستان وصل می‌کرد، همچنین می‌توان به پیشنهادهای مهندس «ساوالان» فرانسوی، کمپانی راه‌آهن روسی، مسیو «آدرین ولکامبر»، دکتر «بنتل هانری استروزبرگ» و آقای «بارون جولیوس رویتر» اشاره کرد، که در این سلسله مقالات تلاش داریم به این پیشنهادها و تنظیم قراردادها و لغو این قراردادها بپردازیم، در اینجا به امتیازات ویژه و قرارداد قاجارها با آقای «رویتر» و دلایل لغو آن قرارداد می‌پردازیم.

پیشنهاد آقای «رویتر»

در سال ۱۸۷۲ سرمایه‌دار معروف انگلیسی آقای «بارون جولیوس رویتر» که بنیانگذار آژانس تلگرافی رویتر (خبرگزاری رویتر) در جهان شناخته می‌شد پیشنهادی به دولت قاجار ایران داد که براساس آن قرار شد با موافقت ایران و پارلمان انگلستان، امتیاز تاسیس بانک شاهنشاهی را به دست آورد.او در زمان صدارت میرزاحسین خان سپهسالار امتیاز احداث راه‌آهن سراسری را نیز کسب کرد که این امتیاز در ۲۵ ژانویه ۱۸۷۲ میلادی به امضا رسید و در آغاز برای نیل به اهداف مبالغ گزافی به عنوان پاداش جهت صدور فرمان‌شاه مبنی بر احداث راه‌آهن سراسری صرف کرد.این امتیاز از اولین امتیازات مربوط به احداث راه‌آهن در ایران بود که سودجویی امتیازگیرنده در نهایت زیرکی در آن اعمال شده و انتشار آن بازتاب‌های سیاسی حاد داشته و موجب رنجش دولت روسیه و دلسوزی ظاهری سایر دولت‌ها و انگیزه انزجار شدید طبقاتی مختلف ایران شده بود.در بخشی از کتاب «تاریخ جامع راه‌آهن» به قلم محمدناصر مکملی در این باره آمده است: این واکنش‌ها منجر به لغو امتیاز و پیامدهای زیانبار متعدد آن شد و نیز در اظهارات مورخان معاصر آمده است که: یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات ناصرالدین شاه و میرزاحسین خان سپهسالار (صدر اعظم وقت) که خود نیز به آن معترف بودند، اعطای امتیاز به رویتر بود که ایران را مستعمره انگلیس می‌کرد و بنا به نوشته کتاب «عصر بی‌خبری» ابراهیم تیموری «لرد کرزن» در این باره می‌نویسد «کامل‌ترین و عجیب‌ترین امتیازی که در طول تاریخ کمتر دیده شده و به موجب آن تمام منابع صنعتی کشوری به یک خارجی تسلیم و تفویض گشته، این امتیاز بوده است.» گرچه امتیاز رویتر به علت‌هایی ـ که در ادامه این مقاله خواهد آمد ـ هرگز به مرحله اجرا درنیامد، اما موجب شد که امتیازات دیگری به انگلیسی‌ها واگذار شود.تیموری در شرح حال رویتر به نقل از کتاب «رویتر در یک قرن» او را معرفی کرده است که در اینجا مختصرا به آن می‌پردازیم.

آقای «رویتر» که بود؟

«اسرائیل بیر» سومین فرزند «ساموئل لوِی ژوزافات» در تاریخ ۲۱ ماه ژوئیه سال ۱۸۱۶ در شهر «کاسل» در آلمان غربی در یک خانواده یهودی متولد شد. ساموئل لوی پدر «اسرائیل بیر» که سمت مشاور قضایی اقلیت یهود را داشت در سال ۱۸۱۴ یعنی یک سال قبل از جنگ «واترلو» از دست سپاهیان ناپلئون فرار کرده به شهر کاسل آمده بود، مرگ ناگهانی «ساموئل لوی» در سال ۱۸۲۹ باعث شد که «اسرائیل» در سن ۱۳ سالگی به شهر «گوتینگن» پیش یکی از خویشان خود که در آنجا بانکدار بود برود؛ ولی تا ۱۰ سال بعد از آن نیز «اسرائیل بیر» نتوانست شغل ثابتی برای خود پیدا کند.شهر گوتینگن در آن موقع مرکز فعالیت‌های الکترو تلگرافی بود و در سال ۱۸۳۳ میلادی «کارل فردریک گاس» یکی از زبردست‌ترین ریاضی‌دان‌ها و فیزیک‌دان‌های عصر خود که در این شهر می‌زیست با کمک و همکاری شخصی به نام «ویر» موفق شد سیمی که به روی یکی از برج‌های شهر بسته بود، به یکی از شهرهای همسایه بفرستد (و همین حرکت‌ها منجر به توسعه فن تلگراف در آن منطقه شد) و «اسرائیل بیر» که در آن هنگام در یک بانک که متعلق به پسرعمویش بود، کار می‌کرد به واسطه تذکر دادن یک اشتباه ریاضی بزرگ که در حساب بانکی «فردریک گاس» پدید آمده بود، موفق شد توجه او را به خود جلب کند.آقای «گاس» تلگراف الکتریکی و آینده درخشان این اختراع را برای آقای «اسرائیل بیر» شرح داد و او مدتی در این باره فکر می‌کرد که اگر «تلگرافی» تاسیس کند، ممکن است نتایج خوبی از آن بگیرد، ولی در آن موقع چون هنوز اهمیت «کبوتر نامه‌بر» بیش از تلگراف بود، این فکر به این زودی جامه عمل نپوشید.

او در سال ۱۸۴۰ میلادی به برلن رفت و در سال ۱۸۴۴ به دین آبا و اجدادی خود پشت پا زد و به کیش مسیحیت درآمد و نام «پل جولیوس رویتر» را برای خود انتخاب کرد و سپس با دختر یکی از بانکداران برلین به نام خانم «آیدا ماریا ماگنوس» ازدواج کرد. با آنکه زن از لحاظ ظاهر نقطه مقابل رویتر بود، ولی او را در فعالیت‌هایش خیلی کمک کرد و «رویتر» پیشرفت کار خود را تا اندازه‌ای مرهون این زن بود.دیری نگذشت که آقای «رویتر» با شخصی به نام «استارگات» شریک شد و یک موسسه مطبوعاتی دایر کرد که بنگاه «رویتر استارگات» نامیده ‌شد (البته مشخص نیست در زمان نوشتن تاریخ جامع راه‌آهن توسط محمد کاظم مکملی هنوز این موسسه وجود داشته یا نه ـ ولی قدر مسلم این است که خبرگزاری رویتر هنوز وجود دارد) از این زمان به بعد بود که رویتر زندگی مطبوعاتی خود را شروع کرد و به فکر جمع‌آوری و پخش خبر افتاد.

«رویتر» خبرنگار

رویتر از آلمان به پاریس رفت و در یک موسسه خبرگزاری که توسط شخصی به نام «هاواس» تشکیل شده بود به عنوان مترجم استخدام شد. موسسه «هاواس» ابتدا یک خبرگزاری کامل نبود، بلکه فقط مطالب جالب توجه مطبوعات مهم اروپا را اقتباس می‌کرد و روزانه برای روزنامه‌های فرانسه می‌فرستاد و بعدا این موسسه کارش بالا گرفت و نمایندگی‌هایی در پایتخت کشورهای اروپا تاسیس کرد.«رویتر» از کار کردن در موسسه «هاواس» چندان راضی نبود و میل داشت در کارهای خود مستقل باشد و این تصمیم خود را در بهار سال ۱۸۴۹ با انتشار اولین نشریه خبری در پاریس عملی کرد و با آنکه رویتر برای پیشرفت این موسسه خیلی فعالیت کرد، ولی با عدم موفقیت مواجه شد و در سال ۱۸۴۹ موسسه او تعطیل شد.«رویتر» سپس به وین رفت و در اکثر شهرهای مهم اروپا نمایندگی‌هایی تاسیس نمود و بالاخره در تابستان ۱۸۵۱ عازم انگلستان شد. او در لندن دو اتاق اجاره کرد و تلگرافخانه خود را در ۱۴ اکتبر ۱۸۵۱ میلادی افتتاح کرد.علت آمدن رویتر به لندن به واسطه توسعه کابل‌کشی بود که در آنجا این عمل رواج پیدا کرد، در این موقع با سرمایه‌ای که «رویتر» در دست داشت و دوستانی که بین اعیان و اشراف و هیات حاکمه در اروپا پیدا کرده بود و نمایندگان وی که در شهرهای مختلف پخش شده بودند، پیشرفت و موفقیتش حتمی به نظر می‌رسید، در آن زمان مدت زیادی طول می‌کشید تا خبر به دفاتر روزنامه برسد، چنان که خبر فوت «ناپلئون بناپارت» دو ماه پس از وقوع آن به لندن رسید معهذا جراید انگلستان از این طریقه جدید استقبال زیادی کردند، مخصوصا روزنامه تایمز لندن که طریقه قدیمی را که عبارت از به کار بردن قایق بود ترجیح داد، به این جهت رویتر ابتدا با بورس‌های لندن تماس حاصل کرد و با توسعه نمایندگی‌های خود چندی به مبادله اخبار بین بازرگانان اروپا مشغول بود و بعدها دفتری در فرانسه تاسیس کرد و در سال ۱۸۵۶ میلادی با آژانس‌های هاواس و ولف برای اخذ خبر قراردادهایی منعقد ساخت.

«رویتر» و ناپلئون سوم

مقارن این زمان در فرانسه و در ایام سلطنت ناپلئون سوم حوادثی به وقوع پیوست که در انگلستان سر و صدای زیادی راه انداخت و چون پارلمان برای پخش اخبار محدودیت‌هایی قائل شد، روزنامه‌های لندن، به‌خصوص تایمز به اعتراضات شدیدی پرداختند. در این وقت که مردم تشنه اخبار سیاسی بودند و جراید ارزان شده بود، چون رویتر می‌توانست اخبار را سریع و ارزان بدهد به توسعه و موقعیت او کمک زیادی می‌کرد و بالاخره روزنامه‌های مختلف که طریقه رویتر را مقرون به صرفه و صلاح خود می‌دیدند، مجبور شدند مشترک رویتر شوند و حتی روزنامه‌ تایمز، که با رویتر شدیدا مخالفت می‌کرد ناچار شد در اکتبر ۱۸۵۸ میلادی به بعد اخبار رویتر را منتشر کند، ولی هنوز قبول نمی‌کرد که اسم رویتر را به عنوان منبع خبر در روزنامه خود درج کند، به این دلیل قیمت اخبار را به رویتر دو برابر می‌پرداخت. در سال ۱۸۵۹ موقعی که ناپلئون سوم نطق تهدیدآمیز خود را علیه اتریش ایراد کرد، یک ساعت بعد این نطق مانند برق در لندن منتشر شد و باعث پیروزی قطعی رویتر گردید. هنگام جنگ میان فرانسه و اتریش خبرنگاران رویتر که مورد اعتماد طرف‌های جنگ بودند، توانستند اخبار را مرتب و منظم در اسرع وقت بفرستند و این امر باعث موفقیت بیش از پیش موسسه رویتر شد، به نحوی که دیگر کسی نمی‌توانست با او رقابت کند و رویتر روز به روز به خود و بسط شبکه‌های خود در جهان می‌پرداخت. هنگام جنگ‌های داخلی آمریکا موسسه رویتر مردم اروپا را زودتر از همه از اخبار جنگ با خبر می‌ساخت.

«رویتر» و ملکه ویکتوریا

در سال ۱۸۶۶ آقای هنری کولینز از همکاران نزدیک و فعال رویتر به بمبئی رفت و پنج سال بعد که به انگلستان بازگشت شبکه‌های رویتر در تمام مناطق خاورمیانه و اقیانوس هند و خاور دور مستقل شده بودند، رویتر بعد از توسعه دامنه عمل و بسط شبکه‌های خود در جهان با موسسه هاواس در فرانسه و ولف در آلمان برای رد و بدل کردن اخبار قراردادهایی بست و این موسسات مناطق نفوذ میدان فعالیت خود را معین کردند. ولی رویتر همچنان با اقداماتی که مستقیم و غیرمستقیم انجام می‌داد، می‌خواست که دو موسسه رقیب را از بین ببرد یا ضمیمه موسسه خود کند، رویتر به این طریقه موسسه خود را توسعه داد و هنگامی که پخش اخبار در انحصار او درآمد، توانست حق اشتراک را افزایش دهد و منافع سرشاری ببرد. سال‌ها طول کشید تا رویتر توانست از تمام مزایای «بارونی» در بریتانیا استفاده کند. ویکتوریا ملکه انگلستان علاقه زیادی به رویتر نشان می‌داد و درجه اعتماد ویکتوریا را به این شخص از ذکر تلگرافات رویتر در دفترچه خاطرات ملکه می‌توان استنباط کرد و حتی در سال ۱۸۷۸ میلادی نامه‌ای شدیداللحن به آقای دیسراییلی نخست وزیر انگلستان که به اخبار رویتر دایر بر پیشرفت نفوذ روس‌ها در استانبول توجه نکرده بود، نوشت و هنگامی که لرد سالزبری نخست‌وزیر انگلستان شد از رویتر تعریف و تمجید بسیار کرد و در ژوئن سال ۱۸۹۱ ضمن نامه‌ای به ملکه نوشت: «بارون رویتر چندین سال است که برای دولت فعلی خدمات مهمی انجام داده است و کوشش‌های وی برای تهیه اطلاعات جهت علیا حضرت شایسته قدردانی است.» و در ۶ نوامبر همین سال به موجب فرمانی، ملکه انگلستان امتیازات «نجبای خارجی» را به رویتر و وارث او اعطا کرد.و بدین سان دستگاه خبرگزاری رویتر، وسیله موثری برای کسب خبر و برای پیشرفت نفوذ دولت انگلستان در نقاط مختلف دنیا شده بود و در سال ۱۹۱۶ میلادی یعنی اواسط جنگ بین‌المللی اول، آلمانی‌ها دریافتند که رویتر با وجود آنکه اصالتا آلمانی است ولی با موسسه خبرگزاری خود چه کمکی به انگلستان و سایر دشمنان آلمان کرده است. فوت بارون جولیوس رویتر در ۲۵ فوریه سال ۱۸۹۹ در شهر نیس اتفاق افتاد، اما موسسه خبرگزاری رویتر همچنان یکی از مراکز معتبر خبرگزاری‌ در جهان است.

«رویتر» و راه‌آهن ایران

گراهام استوری نویسنده انگلیسی در کتاب عصر بی‌خبری گوشه‌های پنهان مانده و بخش‌هایی از وقایع زندگی رویتر را آورده است که توسط ابراهیم تیموری ترجمه و گردآوری شده است و بخش‌هایی از این کتاب نیز در تاریخ جامع راه‌آهن نقل شده است و در اینجا نیز به نقل از همین منابع به متن قراردادی که بین رویتر و دولت قاجار و ناصرالدین شاه به امضا رسید اشاراتی خواهیم داشت. گراهام استوری در این کتاب نوشته است: «متجاوز از ۲ سال قبل از اعطای امتیاز در سال ۱۸۷۰ ژنرال محسن خان وزیر مختار ایران در لندن، توجه رویتر را برای به‌کار انداختن سرمایه‌هایش در ایران جلب کرد. وضع سوق‌الجیشی ایران از آن نظر که شاهراه هند محسوب می‌شد، اهمیت فوق‌العاده‌ داشت، بدین جهت رویتر در نهایت اطمینان مصمم به این کار شد و در اواخر بهار ۱۸۷۲ محرمانه، نماینده‌ای به دربار شاه ایران در تهران فرستاد تا امتیازی را که محسن خان به او وعده داده بود به دست آورد. در سال ۱۲۸۸ هجری قمری (۱۸۷۲ میلادی) میرزا حسین خان به صدارت ایران رسید و به فکر به کار انداختن سرمایه‌های خارجی برای ترقی ایران افتاد، گرچه این فکر اولین بار در زمان امیرکبیر در مورد نقشه راه‌آهن سراسری شرق و غرب (پیشنهاد آقای مهندس استیفنس)مطرح شد، اما میرزا حسین خان نیز قبلا با تصدی پست صدارت به آن مفهوم تازه‌ای بخشیده بود. او از سویی به پیشرفت‌های اقتصادی کشور و از دیگر سو به سیاست خارجی ایران توجه داشت و این دو انگیزه متمایز سیاسی و اقتصادی، سیاست کلی سپهسالار را در جلب سرمایه خارجی ترسیم می‌کرد و امتیاز نامه رویتر هم نتیجه این دو فرض اصلی بود. بنابراین رویتر یک نماینده از جانب خود به نام مستر کوت را برای مذاکره با مقامات ایرانی و تنظیم قرارداد به تهران فرستاد. ناصرالدین شاه نیز اختیارنامه‌ای را خطاب به میرزا حسین خان سپهسالار نوشت که در آن شرایط او را مشیرالدواله می‌نامید. او در این نامه نوشت از امروز به بعد گفت‌وگویی اگر دولت ایران با رویتر یا وکلای رویتر با دولت ایران در فقره راه‌آهن داشته باشد به دست شما گفت‌وگو شود و قراری که لازم است داده شود، لاغیر.

ماجراهای «رویتر» و راه‌آهن