وضع خیلی خراب بود کاروانسرای قوشه در مسیر جاده دامغان- سمنان/ مربوط به دوره صفویه

هوشنگ خسروبیگی- زهرا قنبری‌مله

از جمله عوامل مهم در بررسی ساختار اقتصادی دامغان در دوران قاجار، راه‌ها و ارتباطـات و نقش آن در حیات اقتصادی این شهر است. دامغان به سبب قرارداشـتن در کنـار شـاهراه بازرگانی و زیارتی تهران به شرق و مشهد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. هرچنـد گرمای شدید تابستان و از همه مهم‌تر، خطر حمله راهزنان بـه کاروان‌های تجـاری و مسافرتی ممکن بود عبور مسافران و کاروان‌ها را از ایـن مسـیر کـاهش دهـد. با این حال بـه علـت هموار بودن و عبور کاروان‌های نظامی و افواج گونـاگون بـا تجهیـزات نظـامی، ایـن جـاده همچنان از راه‌های پرتردد بود.

 

به نظر می‌رسد این موقعیت تا حدی در رونق اقتصادی دامغـان نقـش داشـته اسـت. از سوی دیگر، دامغان در مسیر خط تلگراف تهران به مشـهد قـرار داشـت و این خط تلگراف تحـت کنتـرل روس‌ها بـود. ظاهرا این امر، سوای اهمیت زیارتی، بر اهمیت اقتصادی و تجـاری دامغان نیز افزوده بود. با این حال، این موقعیت جغرافیایی تبعات منفی نیز برای دامغان درپـی داشـت. ظـاهرا استقرار دامغان در مسیر راه اصلی غرب به شرق از عوامل ویرانی آن نیز بوده است. تردد و عبور مسافران و کاروان‌ها هنگام شیوع بیماری‌ها می‌توانست بر اوضاع اجتماعی و اقتصادی شهر تاثیر گذارد؛ ولی مهم‌تر از آن عبور لشکریان و استقرار موقتی و گـاه طـولانی آنـان در کنار این شهر بود. از جمله، به نوشته کرزن، عباس میرزا، در راه هرات، سـه مـاه در دامغـان اردوگاه داشت «که خود بدترین آفات بود». کرزن از وضع اسفناک دامغان در این دوره یاد کرده است. فریدون آدمیت و هما ناطق از اسنادی یاد می‌کننـد که در آنها گزارشی از اوضاع نامساعد مردم دامغان و سمنان آمده که ناشی از ناکارآمدی و سوءمدیریت حاکم منطقه بوده است. بخشی از این سند به شرح ذیل است:

سمنان و دامغان خیلی خراب است. از این حاکم { اعتضادالملک} کاری جز خرابی و آزار مردم، هلاک نمودن مردم و ضرر برای آنها برنمی‌آید و ایـن خـان حـاکم هـیچ در خیـال آبادی و راحت مردم نیست، دو منزل آهوان و قوشه چنـان خـراب اسـت کـه چاپـارچی می‌خواهد اسب‌های خود را به دامغان بیاورد. زیرا در قوشه آب نیست و هجـده سـال است این خان حاکم در سمنان و دامغان حکومـت می‌کنـد و خشـت بـالای خشـت نگذاشته است. فریزر نیز در سفرنامه خود از وضعیت نامطلوب اقتصادی و اجتماعی و معیشـتی مـردم دامغان در سال‌های ۱۲۳۶ و ۱۲۳۷ق سخن می‌گوید. او نیز استبداد حـاکم را عامـل رکـود دامغان دانسته است؛ فریزر در گزارش خود از بازار دامغان به کسادی کسب‌وکار اشاره کرد؛ تاحدی که در کمتر مغازه‌ای تامین ضروری‌ترین نیازها ممکن بود. با تغییر ساختار مالکیت ارضی و روند زمینداری در دوران قاجار و تبدیل دولـت از مالکی بزرگ به خرده‌مالکی در اواخر قرن سـیزده و اوایـل قـرن چهـارده هجـری قمـری، زمین‌های خالصه و تیول به زیان زمین‌های موقوفه گسترش یافت. این جریان زمینه را برای خصوصی کردن املاک بزرگ در نیمه دوم قرن سـیزدهم هجـری قمـری فـراهم کـرد و در ۱۲۶۶ق و در حد گسترده‌ای در سال‌های ۱۲۹۵ و ۱۲۹۶ق، مالکیت زمـین‌های دولتـی و تیول به گروه‌های اعیان و بزرگان و مقامات دولتی انتقال یافت ایـن امر در دامغان با شدت کمتری روی داد. در دامغان، امـلاک خالصـه و تیـول کـاملا از بـین نرفت، بلکه برخی از روستاهای دامغان، چون سلیمان‌آبـاد آهوانو از بخش دامنکوه و فیروزآباد و مایان از بخـش دورشـهر تا سـال ۱۳۰۰ق همچنان از املاک خالصه دیوان اعلی تلقی می‌شدند. منابع از آبادانی نسبی مابقی روستاها در این دوره یاد کرده‌اند. شیروانی به سال ۱۲۴۲ق از گلابی دامغان به نیکی یاد می‌کند. میرزا ابراهیم ۳۰۰ روسـتا بـرای دامغـان برشمرده است و از وفور باغ‌های شهر و میوه‌های آن یاد کرده است. مهم‌ترین محصول کشاورزی دامغان پسـته مرغـوب و بـادام کاغـذی آن بـود کـه در سـال ۱۲۷۶ق میرزا ابراهیم از آن تمجید کرد و پـولاک آن را بی‌رقیـب مـی‌دانسـت.

این محصولات را در سال ۱۲۷۳ق از اقلام صادراتی به روسـیه برمی‌شمردند. از دیگر محصولات دامغان، پنبه و کرچک بـود کـه فـراوان کشـت می‌شد همچنـین در سـال ۱۲۹۳ق شـیندلر از مالیـات بـر صابون یاد می‌کند که نشان از تولید صابون در این شـهر بـوده اسـت. از صنایع دستی قابل عرضه در این منطقه می‌توان به نوعی کرباس مخصوص خیمه و چادر اشاره کرد که به هندوستان و روسیه صادر می‌شد. در دوره ناصری، بـا تجـاری‌شـدن کشـاورزی و کشـت و تولیـد محصـولات زراعـی نقدینگی‌آور نظیر پنبه، تنباکو، و توتون و کشت تنباکو به جای گندم، مردم دامغـان بـا کمبـود گندم مواجه شدند. بـه گـزارش پـولاک، کشت گونه‌ای از پنبه زرد که الیاف کوتاه و خشن دارد در این منطقه رواج بسیار یافته بـود از این‌رو به دنبال خشکسالی ۱۲۸۷ق و گرانی اجناس در سال‌های ۱۲۸۷و ۱۲۸۸ق قیمت گندم به بالاترین حد خود رسید. تدابیر اقتصادی حاکم دامغان در سال ۱۲۸۸ق کاهش قیمت اجناس را به همراه آورد لیکن بارندگی مداوم، پس از یـک دوره خشـکسـالی، بـه سـال ۱۲۹۱ق و سال بعد و جاری شدن سیل بـه سـال‌های ۱۲۹۲ و ۱۲۹۳ق بـه تخریب محصولات کشاورزی منجر شد و تداوم آن در سـال‌های ۱۲۹۵ و ۱۲۹۶ق، همچنان بر اقتصاد این شهر صدماتی وارد ساخت.

در آغازین سال‌های قرن چهارده، مشکلات اقتصـادی دامغـان موقتا مرتفـع شـد، امـا زنگزدگی گندم زارها در سمنان و دامغان به سال ۱۳۰۷ق و سـپس سـن خـوردگی گنـدم، منطقه را با کمبود غله مواجه کرد؛ به‌طوری که بار دیگر بر قیمت گندم افزوده شد. به این ترتیب، مشکلات متعدد دامغان را از رونق و آبادانی انداخته بـود، بـه گونـه‌ای کـه شرح ازرونق افتادن و ویرانی این شهر فصل مشترک همه منابع این دوره است. از دیگر مولفه‌های مهم در توسعه اقتصادی وجود معادن و ذخایر ارزشـمند هـر منطقـه است که بهره‌برداری شایسته از آنها می‌تواند در رشد و توسعه اقتصادی هر شهری سودمند افتد. میرزا ابراهیم از کثرت معادن دامغان یاد کرده است، از معـادن موجـود در دامغان می‌توان به معدن نقره در کوه زر، معدن آهـن و سـرب در کـوه تنگـاک، معدن آهن در کوه شوراب و معـدن طـلای سفید در دولابی اشاره کرد. ظاهرا وجود معادن آهن موجـب رونـق صنایع فلزی شده بود. از جمله، دامغان در ساخت تیغ‌های فولادی در اوایل قـرن چهـارده قمری با اصفهان رقابت داشت.گرچه ناصرالدین شاه زمینه مناسب برای فعالیت در بخش معادن را برای سرمایه‌گذاران داخلی فراهم آورد، بی‌اقبالی عمومی دولت را بر آن داشت تا از سرمایه‌گذاران خارجی برای رسیدن به این مقصود سود جوید. به همین علت، ناصرالدین شاه استخراج سرب از کوه‌های دامغان و شاهرود را به یک شرکت خارجی واگذار کرد.

برخی منابع:

کرزن، جرج ناتانیل (۱۳۸۰). ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحیدمازندرانی، ج ۱ و ۲، تهران: علمـی و فرهنگی.

لمبتون، آن کاترین (۱۳۶۲). مالک و زراع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران: علمی و فرهنگی.

مک گرگر، سی. ام. (۱۳۶۶). شرح سفری به ایالت خراسان و شمال غربی افغانستان، ترجمه مجید مهدیزاده،ج ۱، مشهد: معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی.

مکنزی، چارلز فرانسیس (۱۳۵۹). سفرنامه شمال: گزارش چارلز فرانسیس مکنزی اولین کنسول انگلـیس در رشت از سفر به مازندران و استرآباد، ترجمه منصوره اتحادیه، تهران: گستره.

ملگونف، گریگوری (۱۳۷۶). کرانه‌های جنوبی دریای خزر یـا اسـتان‌هـای شـمالی ایـران، ترجمـه مسـعود گلزاری، تهران: کتابسرا.

موسوی نامی، میرزا محمدصادق (۱۳۶۸). تاریخ گیتی گشا، با مقدمه سعید نفیسی، تهران: اقبال.

میرزا ابراهیم (۱۳۵۵). سفرنامه استرآباد، مازندران و گیلان، بـه کوشـش مسـعود گلـزاری، تهـران: بنیـاد فرهنگ ایران.

ناصرالدین شاه (بی‌تا). سفرنامه خراسان، زیر نظر ایرج افشار، تهران: فرهنگ ایران زمین.

ناطق، هما (۱۳۵۶). «تاثیر اجتماعی و اقتصادی بیماری وبا در دوره قاجار»، نگین، ش ۱۴۸.

واتسون، رابرت گرنت (۱۳۵۴). تاریخ ایران در دوره قاجاریه از ابتدای قرن ۱۹تا سال ۱۸۵۸ م، ترجمه وحید مازندرانی، تهران: سیمرغ.

- بخشی از یک مقاله. برگرفته از مجله تحقیقات تاریخ اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

- سال دوم، شماره دوم، پاییز و زمستان 1391، صص 40-25