حاکم سفرنامه‌نویس

سمیرا دردشتی

در قرون اولیه حضور اسلام در ایران شهر سرخس به عنوان یک شاهراه مورد توجه بوده است. از میان گزارش‌های خواجه ابوالفضل بیهقی که در روزگار خود به سرخس رفت و آمد داشته است نیز روشن می‌شود که این شهر در دوران سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی در ردیف شهرهای مهمی چون طوس و مرو قرار داشته است. در دوره‌های بعدی نیز تعدادی از مورخان و سیاحان اشاراتی به اوضاع آن داشته‌اند اما این شهر در دوران قاجار بیش از هر دوره دیگری در تاریخ دستخوش تزلزل و ناملایمات شد و این شرایط از آغاز جنگ‌های ایران و روس تا پایان قرارداد مرزی بین دو کشور ادامه داشت. در این دوره مردم نواحی مرزنشین (به ویژه آنان که در نواحی مرزی ایران و شوروی زندگی می‌کردند)، کمتر روی آرامش دیدند و گاه از مرزداران روس به عذاب بوده و گاه از دست حکام ایالتی ایران که مالیات‌های سنگینی از آنان طلب می‌کردند، خانه به دوش می‌شدند.

محمد تقی میرزای رکن‌الدوله فرزند محمدشاه قاجار و برادر ناصرالدین شاه بوده است. مهدی بامداد در کتاب «رجال ایران» تولد او را در حدود ۱۲۶۲ و وفاتش را ۱۳۱۸ه.ق ذکر کرده است. وی چند بار به حکومت خراسان منصوب شده است. هرچند پاره‌ای از روایت‌ها در رابطه با رکن‌الدوله حاکی از این امر است که رجال هم عصرش رابطه خوبی با وی نداشته‌اند اما از اشارات محمدعلی منشی چنین بر می‌آید که وی مردی کاری بوده‌ و در همین سفر به سرخس نیز به آبادانی آن ناحیه اقدام کرده است.رکن‌الدوله در ششمین سال حکومتش به سال ۱۲۹۹ه.ق در سفری که به سرخس داشته، سفرنامه‌ای به قلم محمدعلی منشی نگاشته است. اگرچه این سفرنامه به خط مولف نیست اما پیداست که زیر نظر وی کتابت یافته و خود وی، چند مورد در متن و حاشیه مطالب را کم و زیاد کرده و در نهایت نیز تکمله‌ای با خط و امضای خود بر آن افزوده است. محمدعلی منشی اگرچه این سفرنامه را بنا به دستور رکن‌الدوله نوشته است اما با توجه به دقت و وسواس وی در توصیف چگونگی خطوط راه‌ها، بناها، آبادی‌ها و بازخوانی کتیبه‌ها و محل‌هایی که دیده، مشخص است که این صرفا یک نوشته سفارشی نبوده و نگارنده خود به انجام این امر اهتمام داشته است. در رابطه با شخص محمد علی منشی اطلاعات اندکی در دست است و تنها در ابتدای سفرنامه زمانی که به معرفی ملازمان رکن‌الدوله در این سفر می‌پردازد از خود با عنوان «محمدعلی منشی نایب وزارت علوم» یادکرده است.

رکن‌الدوله در نخستین بخش این سفرنامه پس از ذکر نام ملازمان، کارگزاران ولایات و صاحب منصبان، فهرستی از آبادی‌ها و قریه‌ها به انضمام موقعیت جغرافیایی و فاصله آن با راه‌ها به دست می‌دهد. سپس به شیوه‌ای روزنگار شرحی دست اول از پدیده‌های جغرافیایی، راه‌ها، بناها و اوضاع و احوال زندگی مردم، در کنار بیان اقدامات و سرکشی‌های خود می‌آورد که خواننده را با تحولات این منطقه در طول زمان، مانند جابه‌جایی‌ها، خالی شدن پاره‌ای از روستاها از سکنه، ایجاد آبادی‌های جدید و بیان علل امنیت یا ناامنی در آن مناطق آشنا می‌کند. عمده‌ترین بخش سفرنامه مربوط به وضعیت راه‌ها در این منطقه است. از آنجا که رکن‌الدوله کوشیده به نقاط مختلف ناحیه سرکشی کند، گزارش دقیقی در رابطه با وضعیت راه‌ها ارائه می‌دهد که شامل نسبت مسافت‌ها، میزان صعب‌العبوری یا راحت‌الوصول بودن آنها، وضعیت پل‌ها، رودخانه‌ها، بناهای موجود در راه‌ها و سطح امنیت آنها می‌شود.

به‌گونه‌ای که اغلب روزنگاشت‌ها با توصیف شرایط مسیر آغاز می‌شود. به‌طور مثال در روز یکشنبه دهم می‌نویسد: «سه ساعت از روز گذشته و موکب والاحضرت حرکت نمود. منزل شب شورچه است. خط راه به طرف بالا امتداد دارد و مسافت دو فرسخ است. رودخانه کشف رود در سمت راست از پشت کوه‌های خاکی که قدری از راه دور است می‌گذرد و در شورچه متصل به راه می‌شود و کنارش نیزار و جنگل است و این راه تمام از دره و تپه سهل‌العبور می‌گذرد و دو طرف آن کوه است.» یا در توصیفی دیگر زمانی که در مسیر قریه مشهدی‌ریزه است، می‌نویسد: «منزل شب پایین قریه مشهدی ریزه است. خط راه تا یک فرسخ سمت مغرب مایل به جنوب و پس از آن تا منزل از مابین مغرب و شمال امتداد دارد و مسافت چهار فرسخ است. آب جاری در راه نیست و زراعت دیده نمی‌شود، جز در نزدیکی منزل. تمام راه جلگه و اراضی آن بایر است و علف و خار زیاد دارد.»

موضوع مهم دیگری که در این سفرنامه به‌گونه‌ای جدی مورد توجه رکن‌الدوله بوده، وضعیت معیشت در این ناحیه است. کشاورزی وجه غالب تامین معاش در این منطقه بوده است. با توجه به عبور رودخانه‌ها‌ی کشف‌رود و هری‌رود، از این ناحیه به نظر می‌رسد استعداد مناسبی برای کشاورزی در آن وجود داشته است. وجود جنگل و قرار گرفتن این منطقه درون دشت باعث پدید آمدن منازل پر علف و مستعد زراعت و حشم‌داری شده است. آنچه گهگاه رونق کشاورزی در این ناحیه را تهدید می‌کرده و مانع آباد ساختن زمین‌ها به وسیله اهالی می‌شده، حملات و تاخت و تازهای ترکمانان تکه مروی به این منطقه بوده است. برای نمونه به وجود درخت‌های پسته پربار که کرورها خروار حاصل پسته آن بوده، اشاره شده است ولی به سبب همین ناامنی و تاخت و تازها عملا به جز ترکمانانی که به این ناحیه حمله می‌کردند، شخص دیگری توان بهره‌برداری از محصول این درختان را نداشته است. با این حال نواحی دیگری نیز در منطقه وجود داشته که کشاورزی در آن از رونق خوبی برخوردار بوده. به‌طور مثال نویسنده به روستای پس‌کمر در حاشیه کشف‌رود اشاره کرده. این روستا در یکی از روزهای سفر، ناهارگاه رکن‌الدوله بوده و آن‌گونه که روایت می‌کند محل بسیار مستعدی برای آبادی و زراعت محسوب می‌شده است:

«ترکمانان سالور که پارسال قریب هزار و پانصد خانوار به رعیتی دولت آمده، ساکن زورآباد هستند. دویست نفر زارع به پس‌کمر فرستاده‌اند و از رودخانه نهری جدا کرده، زراعتی خوب که نیم فرسخ طول و ربع فرسخ عرض آن است، نموده‌اند. از قرار تحقیق زیاده از دویست خروار بذر سالورها در اینجا کرده‌اند. آن‌چه به نظر آمد، قریب دوهزار خروار از آن زراعت عایدشان خواهد شد. علاوه بر زراعت گندم، مشغول کاشتن کنجد و فالیز هم شده‌اند. هنگام عبور والا، ترکمانان مزبور جلو آمده و اظهار رعیتی و اهلیت کرده، به التفات و مهربانی‌های والا دلگرم و مُستَمال گردیده و از قرار تفصیل زیل به آنها بذل انعام و سرب و باروت برای دفاع سایر ترکمانان نمودند. انعام نقد پنجاه تومان. باروت ده من. سرب بیست من.» همچنین در مسیر خود در جریان بازدیدی که از تربت‌جام داشته است، توضیح می‌دهد که «در این مسیر دره‌ای وسیع و دارای آب و چمن وجود دارد و دو فرسخ آخر آن جلگه جام است که دارای اراضی بائر و مستعد آبادی است.» همچنین در اطراف خارج از قلعه تربت، باغات میوه و انگور بسیار وجود داشته و ابریشم هم در آنجا به عمل می‌آمده، به علاوه در ادامه همین بازدید به روستای محمودآباد وارد می‌شود که آن را یکی از معتبرترین روستاهای جام می‌نامد و همراهان و ملازمان وی که قریب به یک ماه میوه و سبزی به چشم ندیده بودند، در این قریه به وفور از آن بهره‌مند شدند.

نویسنده در ادامه بازدید خود از تربت به مزار شیخ جام رفته و به ذکر دقیق و همراه با جزئیات آنچه در آن تاریخ از مساجد، قبور، خانقاه، صحن و مدرسه وجود داشته، پرداخته است. به علاوه او براساس کتابی که در تربت به‌دست آورده و در عصر سلطنت شاهرخ تیموری نگاشته شده، بانیان هریک از این بناها را نیز نام می‌برد. همچنین آنچه از این آثار در دوره‌های بعد احداث شده را نیز مورد توجه قرار داده است. از جمله به ایوان و گنبدی که با کاشی معرق ممتاز کاشیکاری شده اشاره دارد. همچنین یکی از امرای شاه عباس در میان باغ و جلوی سردرب این بنا آب انباری ساخته بود که آبی گوارا داشت و «بین اهالی شهرت داشت که هرگاه ایالت خراسان یا جام تغییر می‌کند، چند روز قبل، آن آب گل‌آلود می‌شود و آن را از کرامت شیخ جام می‌دانند.» توصیف استحکامات منطقه مانند پل‌ها، دیوارها، مناره‌ها، پایه‌ها و اشاره به لزوم بازسازی و تعمیر تعدادی از آنها در این سفرنامه مکرر دیده می‌شود. بسیاری از این استحکامات در جریان حملات ترکمانان بایر شده و سکنه آن ناچار به فرار شده‌اند. به‌طور مثال در همان بازدیدی که وی از جام داشته است، به نابودی آبادی‌ها اشاره می‌کند: «معروف است که جام دارای سیصد و پنجاه قریه بوده است و حالا قریب بیست قریه آن آباد است و باقی تماما خراب و قنوات آن از آبادی افتاده است... در حوالی شهر تربت، خارج از قلعه این شهر نیز کاروانسرای آجری از آثار قدیمی است که باقی آن معلوم نیست و نزدیک به انهدام است.» همچنین در نزدیکی قلعه کاریز از رباط و آب‌انباری یاد می‌کند که متصل به راه است اما بنای آن امتیاز خاصی ندارد و روبه نابودی است.

در کنار این توصیفات باید توجه داشت که اقدامات رکن‌الدوله در مواجهه با چنین بناهایی تنها به ثبت آنها خلاصه نمی‌شود. همان‌گونه که پیش‌تر نیز اشاره شد، رکن‌الدوله در این سفر به آبادانی سرخس نیز توجه ویژه داشته است. برخی از تاسیسات نظیر قلعه‌ها، پل‌ها، رباط‌ها و آب‌انبارها مستهلک و تخریب شده یا چون بانی مشخصی نداشتند، به حال خود رها شده بودند. به علاوه در برخی از نواحی نیاز به ساخت و سازهای جدید احساس می‌شد. اعطای تنخواه به قراولان و والی منطقه برای رسیدگی به این امور، انجام تعمیرات و نگهداری آنها یکی از مهم‌ترین دستاوردهای سفر رکن‌الدوله به شمار می‌آید. «قلعه نوروزآباد خالی از سکنه، میان جنگل نزدیک، رودخانه است. می‌گویند در ایالات مرحوم حشمت‌الدوله احداث شده، روبه خرابی است و چون یکی از منازل عرض راه سرخس است که باید آبادی داشته باشد. نواب مستطاب والا حکم به بازدید دیوار قلعه و خانه‌ها کردند و از روی برآورد تنخواه به عباس‌خان سرتیپ حاکم سرخس تحویل شد. که عاجلا بسازد و بیست و پنج نفر شمخالچی برای ساخلوی آنجا گذاشتند که بعد از ساختن قلعه علی‌الحساب همان ساخلو، زراعت هم بکنند تا خانوار رعیت هم به آن‌جا برسانند.» و در یادداشتی دیگر از روز جمعه پانزدهم آمده است که: «نواب مستطاب والا، میرزا محمدعلی‌خان سرهنگ مهندس را با جمعی از اهل بصیرت مامور نمودند که رفته اراضی متعلق به سرخس قدیم افراسیابی را یا جایی که منتهی به ریگزار می‌شود با نهرهایی که سابقا برای آبادی‌ها و دهات خاک سرخس از رودخانه بندبسته و جدا کرده‌اند، معلوم نمایند و نقشه مختصری بردارد و در نزدیکی محکمه قوشیدخانی که روز قبل اختیار نموده بودند، نقطه مناسب معین کند که قلعه جدیدی احداث شود و ان‌شاءالله تعالی آباد گردد.»

این موارد تنها دو نمونه از مواردی است که رکن‌الدوله در جریان سرکشی‌ها و عبور خود از روستاها و آبادی‌های مختلف منطقه به آن رسیدگی کرده است ولی باید در نظر داشت که یکی از عمده‌ترین اشارات این سفرنامه مربوط به انجام همین دست اقدامات عمرانی است که معمولا او شخصا بر برآوردهای هزینه و نقشه‌های نظارت می‌کرده است. به علاوه می‌کوشیده افراد خبره را در این مسیر به خدمت گیرد و در صورت عدم حضور نیروهای موررد نیاز برای انجام این گونه طرح‌ها مقرر می‌داشته تا از مشهد و تربت حیدریه، معمار، نجار، بنا و مقنی با اسباب کار فورا حاضر و مشغول کار شوند. همچنین در پرداخت هزینه‌ها و دستمزدها نیز کوتاه نمی‌کرده و ساخت دیوارها، قلعه‌ها، استحکامات و تاسیسات شهری در اولویت امور قرار داشته است. از دیگر ویژگی‌های این سفرنامه اشاره آن به مبالغ پرداختی برای انجام خدمات گوناگون است که می‌تواند تصویری جالب از وضعیت اقتصادی آن دوره به دست دهد. هزینه‌های برآورد شده برای ساخت بناها، پرداخت دستمزدها جهت انجام وظایف، جیره و مواجب کارکنان و انعام‌هایی که به مناسبت‌های مختلف توسط رکن‌الدوله پرداخته شده است، امکان برآوردی نسبی از شرایط اقتصادی این دوره و جایگاه برخی از مشاغل در ساختار اجتماعی را میسر می‌سازد. به علاوه وی برای مورد عنایت قرار دادن برخی از کارکنان و افراد سرشناس و ریش سفیدان در کنار پاداش‌های نقدی، برخی از کالاها را نظیر جبه، ترمه ایرانی، ترمه کشمیری و ماهوت به آنان ‌بخشیده است.

‌سفرنامه رکن‌الدوله به سرخس، کوشش محمد گلبن، نشر سحر شاهرضا، 1355.

حاکم سفرنامه‌نویس