شکست طرح واگذاری اراضی به مردم

به این ترتیب که مباشران برای خود حقوقی از سر خرمن درنظر می‌گرفتند و از هر صدمن غله، سه من زابل (هر من زابل معادل شش کیلوگرم)  حق آنها بود و برای پرداخت حقوق افرادی که رودخانه را اداره می کردند، از هر سهم زمین پانزده هزار ریال پرداخت می‌شد. بعد از این افراد، آب به آبیار روستا تحویل داده می‌شد تا آب را تقسیم کند.  این شخص در روستا دوباره معادل یک‌ونیم من زابل  از هر صدمن غله به‌عنوان حقوق دریافت می‌کرد و طبق معمول حقوق آنها نیز سر خرمن برداشت می‌شد و تازه نوبت به سردارها می‌رسید که سهم خود را از محصول بردارند و برای رعیت سهم چندانی باقی نمی‌ماند. بر اساس این اصلاحات، سیستان به ۲۳هزار سهم تقسیم و به رعایا و سرداران واگذار شد. اگرچه تعیین شده بود به اشخاص بیشتر از ۱۶سهم داده نشود، ولی این‌گونه نشد و باز سهم بیشتری به سردارها رسید.

با تاثیر از رودخانه هیرمند، نظام آبیاری پیچیده‌ای در سیستان وجود داشت. مردم مجبور بودند نهرهای پوشیده از شن و خسارات ناشی از طغیان آب را بازسازی کنند. سرداران منطقه با بیگاری کشیدن از رعیت، او را وادار می‌کردند تا برابر میزان آبی که استفاده می‌کند، نهرها را برای آبیاری آماده سازد. در این مدت، رعیت از کار زراعت زمین خود عقب می‌افتاد؛ درحالی‌که سرداران منطقه مشغول کار خود بودند. در نتیجه، هر سال رعیت ضعیف‌تر و سردارها قوی‌تر می‌شدند و بعد از چند سال رعیت مجبور می‌شد زمین را به سردارها واگذار کند. مشکلات حاصل از تاثیر رودخانه، دولت را وادار کرد که برای اجرای قانون آبیاری، مهندسانی را به سیستان اعزام کند. سردارها سهمیه آبیاری خود را پرداخت نمی‌کردند؛ زیرا مداخله مهندسان آبیاری مانع از ظلم سردارها به مردم می‌شد؛ در نتیجه، مهندسان از دریافت حقوق خود محروم شدند و اقامت مهندسان در سیستان غیرممکن شد و امور آبیاری زابل به خاندان علم واگذار شد.

۱۲سال از تقسیم خالصه‌های سیستان می‌گذشت، ولی هنوز سند مالکیتی صادر نشده بود. رسیدهای پرداختی تنها مدارکی بود که کشاورزان داشتند. اندازه‌گیری زمین به اتمام نرسیده بود؛ با ندادن آب و تقسیم آن زمین‌های رعایا بی‌ارزش شد. با این حال، سردارها از گله‌داران و ماهی‌گیران نیز حق مرتع می‌گرفتند؛ به این صورت که اراضی را به این بهانه که می خواهند به زمین کشاورزی تبدیل کنند، از اداره دارایی اجاره گرفته و چون زمین‌های نیزار برای کشاورزی مناسب نبود و محصولی برداشت نمی‌شد، اجاره‌ای پرداخت نمی‌کردند؛ ولی به جای آن نیزارها را به گله‌داران اجاره می‌دادند.

ماهیگیران نیز که تعداد آنها هشتصد خانوار بود، به چهارصد خانوار کاهش یافت و این‌گونه برنامه دولت برای گسترش خرده‌مالکی و تضعیف موقعیت سرداران و افزایش آبادانی سیستان با استفاده از آب هیرمند، با شکست روبه رو شد.

از مقاله‌ای به قلم زهرا سرگزی