مالیات حیوانات ماکول حذف شد! ناصرالدین شاه قاجار به همراه عده‌ای از ملازمین

حوریه سعیدی: ناصرالدین شاه قاجار چهارمین پادشاه قاجاریه، در تاریخ صفر ۱۲۴۷ ه.ق متولد و پس از فوت محمد شاه پدرش در ۱۴ شوال ۱۲۶۴ ه.ق در سن ۱۷ سالگی به تخت نشست.

درباره او گفته‌ها و شنیده‌های متفاوت بسیار است. چنان‌که برخی وی را همچون نیای خود تنها علاقه‌مند به عیش و عشرت معرفی می‌کنند و برخی او را صاحب درایت دانسته و آشنا به اوضاع روز می‌دانند که تنها به دلیل عدم توانایی و نبود افراد کارآمد در اطراف خود، ناتوان از تغییرات و اصلاحات بود.

اسنادی که هر کدام از مباحث فوق را تایید می‌کند بسیار است و به این واسطه با کشف هر ازگاهی در میان مدارک تاریخی، چهره‌ای متفاوت از وی نمایان می‌شود. از یک طرف به‌واسطه حدف چهره وزیر کاردان خود در اداره حکومت و دستور قتل وی در اثر القائات و تصورات، و روی کار آوردن متملقان و چاپلوسان در اطراف خود و نیز تعدد وجود همسران و وسعت حرمسرای او و داستان‌هایی که از سفر‌های (شکاریه)و تفرجی او نقل می‌شود، نظر دسته اول تقویت می‌شود و از طرف دیگر با اقدام به تشکیل برخی موسسات تمدنی و رسیدگی به عرایض افراد از کمترین و ضعیف‌ترین افراد جامعه و نیز سعی به تشکیل شوراهای دولتی و نظامی، مدعیات دسته دوم تصدیق می‌شود. ناصرالدین شاه بنا به نقل دوستعلی خان معیرالممالک در یادداشت‌های خصوصی ناصرالدین شاه وی هنگام کشته شدن ۸۵ زن داشت. زنان اهل حرم او در آن هنگام بالغ بر ۳ هزار تن می‌شدند که هر یک بنا به منصب و اعتبار خود حقوق و مواجب دریافت می‌کردند. ولی به‌نظر می‌آید که تنها مشغله او در درون حرم خلاصه نمی‌شد و به‌خصوص پس از مسافرت‌هایی که به اروپا داشت، همت به تشکیل برخی شوراهای حکومتی و اداری گماشت. مجلس شورای وزرا با ۶ وزیر، مجلس شورای دولتی با ۱۱ نفر از رجال سرشناس حکومتی، تشکیل مصلحت خانه برای گفت‌وگو درباره مصالح مملکت، وضع صندوق عدالت، (یادآور داستان زنجیر عدل انوشیروان)و تاسیس اداره صندوق‌های عدالت.

تشکیلاتی بودند که هر از چندی بنا به میل شاه تشکیل و پس از مدتی تعطیل می‌شدند. در هر حال این شاه متغیر احوال در پایان عمر خود و زمانی که سلطنت وی به سال پنجاهم می‌رسد، فرمانی را صادر می‌کند که در واقع و به احتمال قوی آخرین فرمان حکومتی وی بود. فرمان بخشش ابدی «مالیات دروازه و داغ و تمام رسوم و عوارض قصابی گوسفند و بره و گاو و غیره باتمام رسوم و عوارض خبازی...»حتی برای پادشاهان بعد از خود که تخطی از این حکم «مایه لعنت سرمدی» خواهد شد. نکته جالب این سند این است که ناصرالدین شاه پنجاه سال فرصت داشته که چنین حکمی یاشبیه آن صادر کند؛ ولی چنین نکرد و گذاشته در آخرین مراحل سلطنت وعمرخود که (البته احتمال نمی‌داد به این زودی‌ها هم تمام شود) این حکم را صادر کرد و علاوه بر آن برای اخلاف خود نیز تعیین تکلیف کرده و به نوعی ادعا کرده که او شاه شاهان است که تجاوز از فرمان وی موجب لعن و ننگ برای آنها خواهد شد.

بخشی از فرمان به این شرح است:

به موجب صدور این فرمان همایون از غُره (اول)ذی‌القعده هذه السنه بیچی ایل‌ترکی و یک هزار و سیصدو سیزده هجری که سال پنجاهم جلوس ابد مانوس ما بر اریکه سلطنت و تاجداری است. تمام مالیات صنفی و مالیات دروازه و داغ و تمام رسوم و عوارض قصابی گوسفند و بره و گاو و غیره را باتمام رسوم و عوارض خبازی فی سبیل الله و حبه لمرضاته به هر اسم و رسم و از هر جهت و از هر بابت به‌کلی معاف موبد و آزاد مخلد فرمودیم و بعد از این حکم مطاع، همه‌کس آزاد و مختار است که گوسفند وبره و گاو و هر قسم حیوانات ماکول اللحم را بدون ادای دیناری مالیات در دروازه و داغ به شهر داخل و به مصرف رساند و بفروشد و ذبح نموده و گوشت آن را در هر کجا که بخواهد بفروشد بدون اینکه دیناری به هیچ عنوان مالیات بدهد و تمام اعضای مذبوح از گوشت و پوست و کله و پاچه وروده و غیره به خود صاحب مذبوح متعلق است که به میل خود به هرکس بخواهد بفروشد و احدی حق تعرض به هیچ جزء از اجزاء آن ندارد و مقرر می‌فرماییم که بعد از این سلاطین با عز و تمکین و مباشرین مالیات مزبور را من جمیع الجهات معاف ابدی دانسته خلاف آن را مایه لعنت سرمدی دانند و تخلف را حرام شمارند و این فرمان رفیع وتوقیع منیع را به موقع انتشار گذارند تا عامه رعایا و برایا که ودایع حضرت واهب العطایا می‌باشند از این عطیه بهره یاب شده به دعای دولت جاوید انتساب پردازند.

فی شهر ذی‌القعده الحرام بیچی ایل سنه ۱۳۱۳ [در حاشیه متن امضای ناصرالدین شاه: صحیح است]