ارزهای دیجیتال از دیدگاه پول خصوصی هایک

پیش از پرداختن به مطابقت ارزهای دیجیتال با ایده هایک، ابتدا توضیحی کلی از ساختار پول از دیدگاه هایک را بیان می‌کنیم؛ سپس کارکردهای سه‌گانه پول را بررسی و از رهگذر این سه کارکرد، عملکرد و میزان تطبیق‌پذیری ارزهای دیجیتال با پول خصوصی را بررسی می‌کنیم.

به‌طور کلی آنچه درخصوص پول، بیش از هر موضوع دیگری در دیدگاه هایک مورد اهمیت است به مساله نقش پول در ایجاد هماهنگی بین افراد مستقل و همچنین تخصیص بهینه منابع در اقتصاد بازمی‌گردد. رقابت برآمده از بازار منجر به چنین هماهنگی بین برنامه‌های افراد مستقلی می‌شود که هر یک به دنبال نفع شخصی خود هستند. اما چالش اساسی در این میان آن است که هر یک از افرادی که گفته شد، چگونه نفع شخصی خود را شناسایی و دنبال می‌کنند که در پی دنبال کردن آن، رقابت و سپس هماهنگی بین افراد مستقل ایجاد شود. پاسخ در سیگنال‌های قیمتی است؛ در بازاری که بر پایه رقابت شکل گرفته ‌باشد؛ سیگنال‌های قیمتی، افراد را به درستی به دنباله‌روی از منافع شخصی مستقل از یکدیگر سوق می‌دهد. به عبارتی دیگر، در عین استقلال اهداف افراد، هماهنگی نیز شکل می‌گیرد؛ تمام این موارد در پی سیگنال‌های قیمتی درستی ایجاد می‌شود که این سیگنال‌ها نیز در حقیقت منعکس‌کننده همان اطلاعات در دسترس همچون بهترین بازار، کمیابی‌ها و... هستند.

مساله کلیدی در این میان آن است که سیگنال‌های قیمتی، در قالب پول خود را نشان می‌دهند. بنابراین در یک جمع‌بندی باید گفت پول، با انعکاس ارزش واقعی هر چیز، برنامه افراد بی‌شمار و مستقل در بازار را به‌وسیله سیگنال‌های قیمتی تنظیم می‌کند؛ بی‌آنکه به نیروی سومی در بازار برای ایجاد این تنظیم نیاز باشد.

حال سوال اساسی اینجاست که اگر ارزش پول که در نهایت وظیفه تنظیم‌گری را با منعکس‌سازی ارزش‌های واقعی ایفا می‌کند، دچار تغییر شود، مساله هماهنگی خودجوش بین افراد مستقل چگونه رخ می‌دهد؟ تغییر ارزش پول مساله مهمی است که از دیدگاه هایک مطرح می‌شود. از این رو، وجود تورم صفر در نگرش هایک امری لازم و حیاتی به شمار می‌رود که سبب شود سیگنال‌های قیمتی درست وجود داشته باشد و درنهایت هماهنگی بین افراد مستقل که هر یک به دنبال منفعت شخصی خود هستند، ایجاد شود. بنابراین یک اقتصاد به شکلی اجتناب‌ناپذیر به پولی نیاز دارد که ارزش آن ثابت است و بتوان از آن به‌عنوان «واحد حساب» استفاده کرد. از این رو به شکلی خاص می‌توان یکی از پایه‌ای‌ترین ویژگی‌های پول از دیدگاه هایک را وجود ثبات ارزش در آن دانست. مساله‌ای که فقدان آن در پول‌های دولتی سبب طرح ایده پول خصوصی و غیرمتمرکز شد.

اما مساله ثبات پول از دیدگاه هایک چیزی فراتر از عملکرد واحد حساب آن است. اگر به کارکرد سوم پول یعنی «ذخیره ارزش» بودن آن بازگردیم، این موضوع نمایان می‌شود که پول همواره نیازمند یک پشتوانه برای کاهش ریسک یا نااطمینانی‌های اقتصاد و آینده است. با تطور در نوشته‌های تاریخی می‌توان مشاهده کرد که مساله پشتوانگی پول، از دیرباز به دو شکل اعم از «دارایی به‌عنوان پشتوانه پول» و دیگری «اعتبار نهاد منتشرکننده پول به‌عنوان پشتوانه پول» مطرح بوده ‌است. به‌عنوان نمونه ارسطو در کتاب سیاست خود دیدگاه عده‌ای در آن دوره را که قائل به اعتباری بودن ارزش پول بودند، این‌گونه بیان می‌کند: «جمعی دیگر در مخالفت با این نظر برآنند که پول، چیزی برساخته و اعتباری است؛ زیرا چون کسانی که آن را به‌کار می‌برند، از رواجش بیندازند ]پول دیگری را به کار ببرند[، دیگر ارزشی نخواهد داشت و به کار برآوردن هیچ‌یک از نیازهای زندگی نخواهد ‌آمد» (سیاست، حمید عنایت، ۱۲۵۷ ب ۱۶). هایک نیز در خصوصی‌سازی پول درخصوص اعتباری بودن پشتوانه پول‌های فعلی می‌نویسد: «این حکومت است که به پول ارزش می‌دهد و در غیر این صورت پول ارزشی نخواهد داشت.» (خصوصی‌سازی پول، جوادی و عبدلی). با این حساب و نظر به اعتباری بودن پشتوانه پول‌های امروزی و جدایی آنها از دارایی‌های همچون طلا، سوال اساسی می‌تواند این باشد که چرا هایک همچنان به دنبال پولی بود که همچون پول‌های فیات امروزی باشد؛ اما از انحصار دولت خارج باشد. در پاسخ باید این مساله را مشخص کرد: آنکه با پذیرش اعتبار انتزاعی پول، این اعتبار ناشی از انحصار، اجبار و قدرت ناشر آن یعنی بانک مرکزی و به عبارتی کلی‌تر حکومت است یا آنکه ناشی از پذیرشی جمعی بدون وجود اجبار بوده و با اعتمادی به نهاد دولت است (انتخاب ارز، هایک، جوادی، ص۵۶). اهمیت این مساله از دیدگاه هایک از آنجایی است که در صورتی که پذیرش آن از روی اجبار بوده ‌باشد، دولت این توانایی را خواهد ‌داشت که از یکسو با ایجاد تورم و دستکاری نرخ بهره و از سوی دیگر مردم به خاطر در اختیار نداشتن پول جایگزین، هم دست به غارت مردم بزند و هم سیکل‌های تجاری را اختلال و عمق بخشد. با این تفاسیر، هایک معتقد بود هم می‌توان و هم باید پول‌های خصوصی در اقتصادی آزاد شروع به انتشار یابند تا طی یک فرآیند رقابت و تعیین‌شدن ارزش نسبی ارزها، نرخ بهره طبیعی پیدا شده و اختلالات موجود در سیکل‌های تجاری از بین بروند (اقتصاد اتریشی به زبان ساده، کوین و بوتکه، جوادی، فصل هشتم). مکانیسم این موضوع در عدم بروز اختلال در سیکل‌های تجاری به این شکل است که ناشران پول‌های خصوصی، در شرایط رقابتی که قرار می‌گیرند، به دنبال آن هستند که با کنترل عرضه پول، تورم پول خود را به صفر میل داده و در نتیجه مانع از انعکاس سیگنال‌های نادرست قیمتی به «انتروپرونرها» شوند؛ به عبارتی دیگر «کوچک‌ترین تلاش برای انتشار پول توسط هر یک از انتشارکنندگان، تقاضا را برای آن ارز کاهش می‌دهد.» (انتخاب ارز، ص ۶۷). حال با این مقدمه و تکرار این نکته که پول در اندیشه هایک لزوما نیازمند پشتوانگی فیزیکی ندارد، باید به این سوال پرداخت که آیا ارزهای دیجیتال را می‌توان نمودی از آنچه هایک به دنبال آن بود، قلمداد کرد یا خیر؟

کارکردهای پول

به‌طور کلی درخصوص پول می‌توان سه کارکرد را که عموم مکاتب اقتصادی بر آن توافق نظر دارند، اشاره کرد: ۱- پول به‌عنوان واحد حساب، ۲- پول به‌عنوان ابزار پرداخت و ۳- پول به‌عنوان ذخیره ارزش (خصوصی‌سازی پول، هایک ص۱۲۲؛ اقتصاد نهادی، جان کامنز، ص ۴۶۸ و ۵۱۷؛ رساله‌ای در باب پول، کینز، ص۴۷) که کارکرد واحد حساب بودن پول، اساسی‌ترین و مهم‌ترین کارکردی از پول است که وجود آن در یک پول منجر به حداکثر کارآیی خواهد شد و به عبارتی می‌توان گفت تحقق دو کارکرد دیگر، خود را در این کارکرد نشان می‌دهد (گودهارت، ۱۹۸۸).

با توجه به آنچه از آرای هایک درخصوص پول خصوصی برمی‌آید، می‌توان درباره ارزهای مجازی این‌گونه تلقی کرد که این ارزها همچنان با آنچه وی به دنبال آن بود، فاصله دارند؛ از جمله مهم‌ترین دلایلی که بر این ادعا مطرح می‌شود این است که ارزهایی همچون بیت‌کوین اعتبار خود را از یک پذیرش جمعی دارند و در پس آن، یک نهاد پاسخ‌گو اعم از دولت یا بنگاه خصوصی وجود ندارد؛ بنگاه یا دولتی که بتواند تضمین کند که این پول در آینده دچار تغییر ارزش نشود یا آنکه در مواقع لازم، امکان بازخرید آن وجود داشته ‌باشد. برای وسیله مبادله‌ای همچون بیت‌کوین که اعتبار خود را وابسته به پذیرش جمعی می‌کند، بسیار محتمل است که در مواقع بحرانی، اقدام جمعی (Collective Action) مناسب شکل نگرفته و این پول به یکباره دچار کاهش ارزش شود. موضوعی که برای پول‌های فعلی دولتی به واسطه اعتماد مردم به نهاد منتشرکننده آن و عملکرد تقریبا مثبت آنان در کنترل طولانی مدت تورم، فعلیت ندارد یا دست‌کم بسیار کم رخ می‌دهد. کاهش ارزش و به‌طور کلی عدم ثبات ارزش ارزهای مجازی سبب شده ‌است تا از دیدگاه عده‌ای از این دسته از ارزها به‌عنوان «دارایی‌های سفته‌بازانه به جای پول» یاد شود؛ زیرا باید یادآوری کرد از دیدگاه هایک، از جمله اهداف نشر پول‌های خصوصی، تضمین قدرت خرید افراد است؛ موضوعی که برای پول‌های فعلی دولتی به واسطه اعتماد مردم به نهاد منتشرکننده آن و عملکرد قابل قبول‌تر آنان در کنترل طولانی‌مدت تورم، فعلیت داشته یا دست‌کم به ندرت نقض می‌شود. در این میان، ارزهای مجازی دیگری نیز وجود دارند که اصطلاحا با نام «Stable Coin» شناخته می‌شوند؛ میان این دسته از ارزهای مجازی و ایده هایک نیز نمی‌توان سنخیتی پیدا کرد؛ زیرا این دسته نیز ارزش خود را بر پایه یک ارز دیگر همچون دلار ثابت نگه داشته‌اند که از این رو نمی‌توان آنان را ارزهایی مستقل از بانک‌های مرکزی، چیزی که هایک به دنبال آن بود، به شمار آورد.

گریزی کوتاه و بررسی قضیه رگسیون میزس نیز دیدگاه را درخصوص پول بودن ارزهای دیجیتال دچار چالش می‌کند. نظریه بازگشت میزس درخصوص منشأ پول به این مکانیسم اشاره دارد که تبدیل شدن یک ابزار به یک وسیله مبادله، بستگی به ارزش قبلی مصرفی آن دارد؛ به عبارتی دیگر، پول بودن یک ابزار یا پشتوانه شدن آن ابزار برای یک پول، به این بستگی دارد که پیش از پول یا پشتوانه شدن، فیزیکی بوده، کاربردهای غیر پولی داشته و در بازار مبادله شده ‌باشد (میزس، ۱۹۱۲) و باید برای تبدیل به پول شدن آن، این روند بازگشتی درخصوص استفاده غیرپولی از این ابزار تا جایی ادامه پیدا کند که محقق شود. هرچند ایده‌ها درخصوص لزوم ارتباط بین نظریه بازگشت درخصوص ماهیت پول و پول بودن بیت‌کوین متفاوت است؛ اما آنچه در این خصوص می‌توان ادعا کرد این است که این ارز تا پیش از آنکه در باور عمومی به‌وسیله مبادله بدل شود، ارش ذاتی نداشته، مورد مبادله در بازار نبود، کاربرد غیرپولی پیشین در بازار نداشت و به یک‌باره به‌عنوان پول و وسیله مبادله معرفی شد. به‌طور خلاصه در حال حاضر ارتباط بین قضیه رگرسیون لودویگ فون میزس و بیت‌کوین حول این بحث می‌چرخد که آیا فقدان ارزش غیر پولی قبلی بیت‌کوین، آن را از برآورده کردن الزامات قضیه رگرسیون محروم می‌کند یا خیر؟

به‌عنوان جمع‌بندی از مباحث بالا می‌توان مطرح کرد که از دیدگاه هایک، ارزهای دیجیتالی همچون بیت‌کوین را را نمی‌توان پول قلمداد کرد و این ارزها فاصله زیادی با ایده وی درخصوص پول‌های خصوصی دارند؛ بیت‌کوین و ارزهای مجازی نظیر آن را در بهترین حالت می‌توان به‌عنوان یک ابزار پرداخت، یعنی یکی از سه کارکرد اصلی پول تلقی کرد؛ چراکه بیت‌کوین فارغ از نوسانات قیمتی آن، به دلایل مهمی مورد توجه افراد در بازار قرار خواهد گرفت و آنان همچنان به استفاده از بیت‌کوین در معاملات خود به‌عنوان یک ابزار پرداخت، ادامه خواهند ‌داد (هارالد اولیگ، ۲۰۲۴).