پیامک آزاررسانی یا اطلاع‌رسانی!

علی شمیرانی

همیشه تلفن همراهم رو شب‌ها خاموش می‌کنم، به این دلیل که می‌دونم شب‌ها یا قراره کسی برای کار غیر مترقبه ای زنگ بزنه یا خبر مرگی قراره برسه! ساعت ۱۲ شبه و من فراموش کردم که تلفن همراهم رو خاموش کنم. کمتر از چند دقیقه که سر روی بالش میذارم چشمام از خستگی کار در حال گرم شدنه که یکدفعه

دینگ دینگ!

گوشیم خبر داد که یک پیامک رسیده.

حسم می‌گه که نمی تونه پیامک مهمی باشه پس سعی می‌کنم که بدون توجه به پیامک دریافتی، دوباره با تخیلاتم به خواب برم که بلافاصله

دینگ دینگ!

خب شاید دوبار پیامک بیخود اولی ارسال شده باید سعی کنم بخوابم.

دینگ دینگ!

این دیگه چه صیغه‌ایه دیگه سه بار پشت سر هم رو ندیده بودم. لعنتی! ولش کن تو باید بخوابی الان کافیه تا چشمات رو باز کنی تا اون موبایل لعنتی رو ساکتش کنی، اونوقته که احتمالا باید تلویزیون روشن کنی و یک بحث فلسفی عمیق رو بیننده باشی تا شاید لالایی مجری تو رو بخواباند.

پس سعی می‌کنم به خودم آرامش بدم من باید . . .

دینگ دینگ!

اوووه این چهارمیش بود، این چه وضعیه دیگه صدای توی سرم داره از زبانم میاد بیرون که بگم،

دینگ دینگ!

و این پنجمین پیامک دریافتی جهت آشنایی من با آخرین تحولات دنیایی بود که در آن زندگی می‌کنم.

انگار تا صبح قراره پیامک بیاد، برای آن که مجبور به شنیدن دینگ دینگ ششم، هفتم و احتمالا صدم نباشم، عصبانیت بد خواب شدن رو به جان خریده و بلند می‌شوم. تلفن به حالت آفلاین در میاد و من آسوده می‌خوابم تا یادم نرود که دیگر تلفن همراهم را در شب و زمان استراحت خاموش کنم.

تازه یکبار که تلفنم روشن مانده بود و در شب پیامک آزار رسانی و نه اطلاع‌رسانی به دستم نرسیده بود، به جای زنگ تلفنم با صدای زنگ رگبار پیامک‌های اطلاع‌رسانی زودتر از همیشه بیدار شدم.

دوستانی که در حوزه فناوری اطلاعات به نوعی در کسوت مسوول یا خبرنگار مشغول هستند به خوبی با معضل جدید پیامک آزار رسان آشنا هستند. از سایت‌های مختلف و شرکت‌های مختلف جفت جفت نه یکی یکی پیامک می‌رسد که «آقای فلانی سر خود را خاراند»، یا «پسری در آمریکا پیچ کامپیوتر خود را خورد و البته اتفاقی برایش نیفتاد!»

زمانی از این که در جریان خبرهای مهم حوزه کاری خود قرار بگیرم خوشحال بودم، ولی آنقدر این موضوع به شکل نامطلوب و غیر صحیحی مورد استفاده قرار می‌گیرد که دیگر علاقه ای به دانستن این که دست فلان مسوول الان در کجای سر یا صورتش قرار دارد ندارم.

باید این را بگویم که . . .

دینگ دینگ! دینگ دینگ! دینگ دینگ!

اجازه دهید چیزی نگویم و برم آخرین پیامک‌های ارسالی را پاک کنم با پوزش!

دینگ دینگ! دینگ دینگ!