تفاوت آشکار با دانشگاه‌های مطرح

دکتر اصغر شاهمرادی

کارشناس ارشد اقتصاد در صندوق بین المللی پول و عضو سابق هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران

بهتر است این یادداشت را با خاطره ای از نخستین ماه های حضورم در دانشکده و اولین حضورم در گروه اقتصاد نظری شروع کنم. به خوبی به یاد دارم که تدریس اقتصاد کلان دوره فوق لیسانس را به عهده داشتم و من معلم تازه کار دانشکده، برای نخستین بار کتابی از سارجنت (البته نه چندان جدید)را به‌عنوان منبع درس پیشنهاد کرده و شروع به تدریس کرده بودم. در گروه مطرح کردم که بهتر است این کتاب را به‌عنوان منبع اصلی معرفی کنیم تا دانشجویان بتوانند با تکنیک‌های جدیدتر آشنا بشوند و بتوانند در پایان نامه‌ها یا کارهای آینده خود بیشتر استفاده کنند. یکی از استادان بسیار عزیز و دوست بسیار خوب سال‌های بعدی، با کمی ناراحتی فرمودند، مگر منابع الان چه اشکالی دارند؟ گفتم به‌هرحال قدیمی تر هستند و شاید امروزه چندان کارآیی نداشته باشند. ایشان، این بار با صدای کمی بلند تر، فرمودند، نخیر بسیار هم کارآیی دارند: نگاه کنید به اکثر کارشناسان اقتصاد کشور و خیلی از استادانی که در دانشکده‌های کشور در حال تدریس هستند، اینها همین کتاب‌ها و منابع را خوانده‌اند و بسیار هم موفق هستند، مگر چه مشکلی هست؟ و من جوان بی تجربه، پاسخ دادم، دقیقا، نکته همین است و تعجبی ندارد که اوضاع اقتصادی کشور این گونه است! دوستان همه خندیدند و این حدودا ۱۰ سال پیش بود.

امروزه دانشجویان رشته اقتصاد، مخصوصا در دوره های تحصیلات تکمیلی از بهترین دانشجویان کشورهستند و بسیاری از رشته‌های دیگر رو به اقتصاد آورده‌اند، منابع درسی نیز بسیار گسترده شده‌اند. ولی به نظر من، ما همچنان راه درازی در پیش داریم و دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، به‌عنوان دانشکده مادر، نقش بی بدیل و تعیین‌کننده‌ای در این میان دارد. بخشی از مشکل، شاید مربوط به تعامل نسبتا محدود استادان و دانشجویان با دانشکده‌های معتبر دنیا، سختی دسترسی به منابع دست اول و دشواری‌های زندگی دانشجویی، مخصوصا در شهر شلوغ و گرانی مانند تهران باشد. در عین حال گسترش شگفت انگیز دسترسی به منابع و دوره های آنلاین بسیاری از دانشگاه‌های دنیا، مانند ام آی تی، هاروارد و استنفورد، امکان اطلاع و استفاده از آخرین دستاوردهای رشته اقتصاد را فراهم کرده است که البته دانشجویان عزیز باید همت کنند و از آنها حداکثر استفاده را کنند.

امروزه رقابت بی‌وقفه‌ای میان دانشکده های خوب اقتصاد در جریان است. اجزای این رقابت را می‌توان در رتبه بندی دانشکده‌ها دید، ولی مهم‌تر از همه، وجود خط مشی و اهداف میان‌مدت و بلندمدت برای دانشکده است. بسیاری از دانشکده‌های خوب، در راستای اهدافشان به جذب استادان جوان متناسب با نیازهای خود اقدام می کنند، البته در مقابل، از این استادان انتظار می‌رود به پویایی در آموزش و پژوهش کمک کنند. تالیف مقالات، راهنمایی پایان نامه‌ها و مشارکت در فعالیت‌های اداری، مواردی هستند که قطعا می‌توان بیشتر از نیروهای جوان‌تر انتظار داشت. دانشکده خوب، دانشکده‌ای است که بتواند انتظارات را به خوبی آماده کند و به آنها پاسخ دهد، به نظر می‌رسد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در این زمینه کاستی‌هایی دارد. انتظار دانشجویان از دانشگاه تهران بسیار بالاتر از هرجای دیگری است و استادان خود را ‌باید بحق آماده برآوردن این انتظارات کنند. البته شاید بخشی از کاستی‌ها را بتوان به ساختار خشک اداری آموزش عالی کشور و نظام متمرکز آموزشی منتسب کرد، ولی انتظار این است که دوستان ما در دانشکده همت خود را دوچندان کنند و بخشی از موانع را خود از میان بردارند. در دنیا، دانشکده‌های موفق تلاش دارند از فارغ التحصیلان خود کمتر در کادرآموزشی و پژوهشی استفاده کنند، تا خون جدید همواره در محیط علمی جاری باشد، شاید بتوان چنین الگویی را در دانشکده نیز داشت تا دانشجویان و استادان با فکرهای متفاوت روبه‌رو شوند و رقابت علمی بیشتر شود.

استادان نیز البته وظیفه‌ای بس سنگین به‌عهده دارند. دانشجویان، مخصوصا در دوره‌های تحصیلات تکمیلی دانشکده، بحق خواهان دسترسی به مطالب درجه اول و درک آخرین پیشرفت‌های رشته اقتصاد هستند. آنها با مشاهده اوضاع و احوال اقتصادی کشور، با دلی پر امید در پی یافتن پاسخ هایی به سوالات بی‌شمار خود هستند، مانند اینکه چگونه می‌توان از تکرار دوره‌های رکود تورمی در آینده جلوگیری کرد؟ چرا اروپا در مواجهه با بحران بزرگ همچنان نتوانسته است به‌خوبی سیاست‌ها را به کار بگیرد، ولی آمریکا توانسته رشد را به سرعت به اقتصاد بازگرداند؟ بانک‌های مرکزی چگونه در دنیایی که نرخ‌های بهره منفی دیگر کاملا به امری عادی تبدیل شده‌اند، به اعمال سیاست پولی بپردازند؟ نرخ تورم در چه حدودی باید نگاه داشته شود؟ و سوالات بی‌شمار دیگر. آنها جواب این سوال‌ها را از استادان خود طلب می‌کنند و امید دارند که حداقل در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران به بخشی از این سوالات در قالب یک ساختار منسجم پاسخ داده شود، یا حداقل استادان بتوانند آنها را به منابعی برای یافتن پاسخ‌ها ارجاع دهند. باید پذیرفت که دانشجویان این روزها از توانایی‌های بسیاری بهره می‌بردند که امثال بنده هیچ آشنایی با آنها ندارم، باید از این قابلیت‌ها نهایت استفاده را برد، تلاش برای نقد، کوشش برای یافتن راهکارها و همکاری با یکدیگر جزء جدانشدنی کارهای علمی است و امید من این است که دانشکده بتواند در این زمینه گام‌های بلندتر و استوارتری بردارد.