مساله تصمیم‌گیری سیاستگذار

ممکن است در نگاه اول این‌‌‌‌‌‌طور به‌‌‌‌‌‌نظر برسد که خطاهای مختلفی که علوم رفتاری فهرست بالای ۲۰۰ عضوی آن را کشف کرده‌است، تنها برای مردم عادی و آن‌هم برای تصمیم‌گیری‌های نه‌‌‌‌‌‌چندان مهم زندگی‌‌‌‌‌‌شان اتفاق می‌‌‌‌‌‌افتد، یافته‌‌‌‌‌‌های مختلف این علم نشان می‌دهد که متخصصان از جمله معامله‌گران و سبدگردانان حرفه‌‌‌‌‌‌ای، پزشکان، قضات و وکلا، متخصصان نظامی و مهم‌تر از آنان، سیاستگذاران و قانون‌گذاران نیز دچار این خطاهای اساسی یا حداقل برخی از آنها می‌شوند. به‌عنوان مثال، نشان داده‌است که رایی که یک قاضی در یک پرونده خاص صادر می‌کند، بستگی به این موضوع دارد که رای او برای پرونده‌‌‌‌‌‌های قبلی مشابه چه بوده‌است؛ خطایی که تحت‌‌‌‌‌‌عنوان خطای تصمیم‌گیری «لنگر» در علوم رفتاری شناخته می‌شود.

باید توجه کرد که این یافته به‌‌‌‌‌‌معنای آن است رای یک قاضی، به‌‌‌‌‌‌طور ناخودآگاه، می‌تواند به‌‌‌‌‌‌سادگی از مسیر عقلانی خود خارج شود. نمونه‌‌‌‌‌‌های مختلفی از تصمیم‌گیری در حوزه درمانی و پزشکی وجود دارد که نشان از آن دارند که پزشکان و متخصصان سلامت، درمانی را تجویز کرده‌اند که به‌عنوان مثال در درمان‌‌‌‌‌‌های گذشته خود تجویز کرده‌اند در صورتی‌که هر بیمار به‌‌‌‌‌‌احتمال زیاد شرایط خاص خود را دارد. پدیده‌‌‌‌‌‌ای که در عالم پزشکی به تجویز بیش از حد دارو منجر شده‌است، بنابراین گزاره اول که خطاهای تصمیم‌گیری تنها برای مردمان عادی اتفاق می‌افتد، به‌‌‌‌‌‌نظر با یافته‌‌‌‌‌‌های علمی تطابق ندارد و چرایی آن نیز به ساختار مغزی انسان برمی‌گردد.

ادعای علوم رفتاری آن است که این خطاها به‌‌‌‌‌‌دلیل ساختار و سیم‌‌‌‌‌‌پیچی مغز انسان تا حدودی برای تمامی انسان‌ها اتفاق خواهد افتاد، بنابراین نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که تصمیم‌گیری و قضاوت انسان کاملا عقلانی (به‌‌‌‌‌‌معنای اقتصادی خود) باشد، اگرچه راهکارهای مختلفی برای بهبود کیفیت تصمیم‌گیری و قضاوت انسان نیز، علوم رفتاری پیشنهاد می‎‌‌‌‌‌‌دهد.

گزاره دوم مبنی‌بر اینکه این خطاهای تصمیم‌گیری و قضاوت تنها برای مسائل کم‌‌‌‌‌‌اهمیت از جمله انتخاب میان دو سبد خرید آنلاین اتفاق می‌افتد، با یافته‌‌‌‌‌‌های این حوزه از علم مطابقت ندارد. ریچارد تیلر، اقتصاددان مطرح حوزه علوم رفتاری و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال‌۲۰۱۷، استدلال مهمی در مواجهه با این گزاره مطرح می‌کند که به‌‌‌‌‌‌لحاظ تاریخی؛ در واقع پاسخی است به موضوعاتی که گری بکر، اقتصاددان نئوکلاسیک و فردی که یافته‌‌‌‌‌‌های علم اقتصاد را به‌‌‌‌‌‌حوزه‌های اجتماعی از جمله آموزش بسط داده‌است، درباره یافته‌‌‌‌‌‌های علوم رفتاری در دهه ۹۰میلادی در چند مقاله مطرح کرده‌است؛ در واقع گری بکر مطرح می‌کند که از آنجایی‌که افراد در بازار فرصت یادگیری و به‌‌‌‌‌‌نوعی آزمون و خطا دارند، اگر هم در برخی از حوزه‌های تصمیم‌گیری دچار خطا شوند، اما در بلندمدت و با توجه به تجربه‌‌‌‌‌‌های مختلف، تصمیمی را اتخاذ خواهند کرد که منافع آنها را بیشینه می‌کند.

تیلر استدلال خود را این‌‌‌‌‌‌طور آغاز می‌کند که تصمیماتی که در طول زندگی انسان‌ها می‌گیرند را از کم‌‌‌‌‌‌اهمیت‌‌‌‌‌‌ترین تا پر‌‌‌‌‌‌اهمیت‌‌‌‌‌‌ترین مرتب می‌کند. به‌عنوان مثالی از یک تصمیم کم‌‌‌‌‌‌اهمیت، می‌توان انتخاب غذا برای یک وعده غذایی و به‌عنوان مثالی از تصمیم پراهمیت می‌توان تصمیم به سرمایه‌گذاری و تشکیل سبد سرمایه‌گذاری را درنظر گرفت؛ در واقع طیفی را تصور کنید که یک سر آن، کم‌‌‌‌‌‌اهمیت‌‌‌‌‌‌ترین تصمیمات و سر دیگر آن پراهمیت‌‌‌‌‌‌ترین آنها است. حال، همان‌طوری که از سر کم‌‌‌‌‌‌اهمیت به‌سر پراهمیت حرکت می‌کنیم، یک اتفاق مهم ایجاد می‌شود و آن این است هر قدر به طیف پراهمیت نزدیک‌تر می‌شویم، فرکانس تصمیم‌گیری و انتخاب افراد کم و کمتر می‌شود.

مگر هر فرد در طول زندگی خود چند تصمیم در مورد ازدواج، تشکیل سبد سرمایه‌گذاری، رشته تحصیلی یا مهاجرت می‌گیرد، بنابراین این‌طور به‌‌‌‌‌‌نظر می‌رسد که اگر شاهد آن هستیم که افراد در تصمیمات کم‌‌‌‌‌‌اهمیت زندگی خود دچار خطاهای سیستماتیک می‌شوند؛ به‌‌‌‌‌‌طریق اولی خطاهای تصمیم‌گیری در تصمیمات مهم نیز به‌‌‌‌‌‌وجود خواهند آمد. در کنار این استدلال، به‌‌‌‌‌‌نظر می‌رسد عوامل دیگری، مساله تصمیم‌گیری را در دنیای امروز سخت و پیچیده‌‌‌‌‌‌تر کرده‌است. از جمله آنها می‌توان به تعدد و پیچیدگی تصمیم‌گیری و همچنین زمان کم برای تصمیم‌گیری اشاره کرد. اگر تصمیماتی که بشر امروز می‌گیرد را با گذشته مقایسه کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که هم تصمیم‌گیری‌‌‌‌‌‌ها پیچیده‌‌‌‌‌‌تر شده‌اند، هم تعدد آنها افزایش چشمگیری داشته و همزمان پاسخ و تصمیم‌گیری معناداری کاهش یافته‌است.

استدلال تیلر در کنار عوامل بالا، ما را به این جمع‌‌‌‌‌‌بندی می‌رسد نه‌‌‌‌‌‌تنها افراد عادی در معرض خطاهای مختلف تصمیم‌گیری هستند بلکه مهم‌تر از آنها سیاستگذاران نیز می‌توانند در این دامنه قرار بگیرند. از قضا مثال‌‌‌‌‌‌های متعددی نیز می‌توانیم در اطراف خود پیدا کنیم. اصرار به ثبات نرخ ارز، اعطای یارانه‌‌‌‌‌‌ها به همه افراد، پایین‌‌‌‌‌‌ نگه‌‌‌‌‌‌داشتن قیمت حامل‌‌‌‌‌‌های انرژی، دخالت‌های متعدد در بازار سرمایه و... تنها نمونه‌‌‌‌‌‌هایی از این حوزه هستند. علوم رفتاری در کنار مطالعه شیوه تصمیم‌گیری افراد، راهکارهای مختلفی برای مواجهه باکیفیت تصمیم‌گیری ارائه می‌دهد که قابلیت پیاده‌‌‌‌‌‌سازی آنها در دنیای تصمیم‌گیری‌های سیاستگذاری وجود دارد. از جمله آنها، می‌توان به جعبه‌‌‌‌‌‌ابزارهای تصمیم‌گیری (Decision Tools) اشاره کرد. جعبه‌‌‌‌‌‌ابزارهای تصمیم‌گیری، تکنولوژی‌هایی هستند که قابلیت شبیه‌‌‌‌‌‌سازی پیامدهای سناریوهای مختلف را به‌‌‌‌‌‌طریقی می‌دهند که امکان تصمیم‌گیری باکیفیت را برای سیاستگذار فراهم می‌کند.