پیش‌شرط کارآیی بازار

اطلاعات زمانی در دسترس افراد قرار می‌گیرد که شفافیت کافی وجود داشته باشد. بنابراین شفافیت یعنی در دسترس بودن به‌موقع و کافی اطلاعات اثرگذار بر قیمت اوراق بهادار. در تئوری‌‌‌های مالی نیز معمولا گفته می‌شود که بازار سرمایه بهینه، بازاری است که از کارآیی بالایی برخوردار باشد و یکی از شروط بالا رفتن‌‌‌ کارآیی بازار همانا بالا بودن شفافیت است.

شفافیت از ضرورت‌‌‌های اولیه بازار است و در بازار کارآست که قیمت درست شکل می‌گیرد، تخصیص بهینه ثروت و تامین مالی به‌درستی انجام می‌شود و اعتماد سرمایه‌گذاران جلب می‌شود. بنابراین باید بازار شفافیت کامل داشته باشد تا بتواند به سمت کارآیی برود. در بازاری که شفافیت وجود دارد، معمولا قیمت‌های حبابی شکل نمی‌گیرد و قیمت‌های حبابی یکی از عوارض و نتایج عدم‌شفافیت و کافی نبودن شفافیت است یا یکی دیگر از عوارض نبود شفافیت، سلب اعتماد سرمایه‌گذاران است. زمانی که اعتماد سرمایه‌گذاران مخدوش شود، معمولا بازار را ترک می‌کنند و پول‌‌‌های جدید به بازار وارد نمی‌شود.  از دیگر عوارض نبود شفافیت، بروز تخلفات مختلف در قیمت‌سازی، حبابی کردن قیمت‌ها و دور شدن سهام از قیمت‌های ذاتی و سوءاستفاده از اینهاست که تمام این موارد از عوارض نبود شفافیت است. برخی از اقداماتی که در این زمینه می‌‌‌توان انجام داد این است که در ابتدا یک بخش و کمیته‌‌‌ای تشکیل شود که وظیفه آن رصد و پایش میزان شفافیت بازار باشد.

همان‌‌‌گونه که برای آلودگی هوا شاخص وجود دارد، برای شفافیت بازار نیز باید شاخصی درست و استاندارد داشته باشیم که بدانیم میزان شفافیت در بازار چه مقدار است. همچنین باید مقایسه‌‌‌ای انجام شود که مشخص شود بورس ما در بین کشورهای منطقه در چه رتبه‌‌‌ای از شفافیت قرار دارد و چه میزان از شفافیت برخوردار است.

اگر بخواهیم به یکسری از موارد مرتبط با شفافیت بازار در سال‌های گذشته اشاره کنیم، می‌‌‌توانیم بگوییم که هنوز مشخص نیست در تابستان سال ۱۳۹۹ چه اتفاقی رخ داد و چه چیزی باعث ریزش بازار شد و چه اتفاقی پیش از آن باعث شد تا بازار آن رشد وحشتناک را تجربه کند، سپس علت ریزش زیاد آن چه بود یا چرا در سال ۱۴۰۲ به‌یکباره در تاریخ ۱۷اردیبهشت بازار به صورت غیرمعمول و غیر‌منتظره نزولی شد و همه شروع به فروختن کردند و کسی در این باره توضیحی ارائه نداد و موضوع شفاف نشد. همچنین عدم‌شفافیت باعث سلب اعتماد از سرمایه‌گذاران شد یا به‌طور مثال صندوقی به اسم صندوق تثبیت وجود دارد که وظیفه آن تثبیت شرایط بازار است و بسیاری از فعالان اطلاع ندارند که این صندوق با چه متدولوژی‌ای اقدام انجام می‌دهد؟ کی می‌‌‌فروشد؟ کی می‌خرد؟ چرا می‌خرد یا می‌فروشد و اینکه واقعا در راستای تثبیت در بازار چه اقداماتی انجام می‌دهد؟

موارد دیگری که وجود دارد مانند دست‌اندازی‌‌‌های دولت، دستوری کردن بازار که به صورت غیر‌شفاف انجام می‌شود و به یک‌‌‌باره نصاب خرید در صندوق‌های درآمد ثابت عوض می‌شود و یک نصاب از ۵‌درصد به ۲۵‌درصد می‌رود؟ فایده این موضوع برای سرمایه‌گذاران است یا دولت؟ تمام اینها مواردی است که باید شفاف شود، اما نمی‌شود. موضوعی که به دفعات به آن اشاره شده، مجمع سازمان بورس است که به صورت شفاف برگزار نمی‌شود و کسی اطلاعی ندارد که صورت‌های مالی سازمان به چه صورت است؟ هرچند سازمان بورس سهامدار ندارد و یک نهاد مالی مانند سایر شرکت‌ها نیست، با این حال با تمامی سازمان‌ها و مراجع دیگر برای سرمایه‌گذاران متفاوت است و اگر شفاف‌سازی صورت بگیرد، بسیار بهتر خواهد بود.