غلامرضا پناهی

عضو هیات‌مدیره بانک ملی ایران

از دیدگاه کلان، داشتن سیاست‌های تجاری، نظام ارزی، نرخ سود و سایر متغیرهای کلان مناسب با رشد مزیت رقابتی در اقتصاد و تجارت خارجی از جمله الزامات و ضروریات رشد صادرات کشور محسوب می‌شود.در کنار مناسب‌بودن سیاست‌های کلان، موضوع اثربخش دیگری که به‌نظر می‌رسد کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، ایجاد هماهنگی،‌ هم‌افزایی و انسجام عوامل و فعالان عملیاتی درگیر در فرآیند تجارت واقعی است. در فرآیند تجارت واقعی، صادرکنندگان، شرکت‌های حمل‌و‌نقل، شرکت‌های بیمه، بانک‌ها، شرکت‌های بازرسی، گمرک و... از جمله سازمان‌ها و نهادهای عملیاتی و موثر در تجارت هستند.بازارهای همجوار ایران (از جمله افغانستان، پاکستان، عراق، کشورهای حوزه خلیج فارس، روسیه و...) پتانسیل بالقوه‌ای دارند که می‌توانند باعث افزایش مزیت رقابتی و رشد صادرات غیرنفتی کشور شوند. سوال اساسی این است، چرا ما نمی‌توانیم از این فرصت منحصر به فرد استفاده کنیم؟

شاید بتوان گفت نگرش و فرهنگ صادرات ما از جمله دلایل اصلی است. نگاه صادرکننده به صادرات باید از دستیابی به منافع کوتاه‌مدت، به حصول صادرات پایدار و منافع بلندمدت و حضور مستمر در بازارها تغییر کند. متاسفانه در فرهنگ کار و فعالیت ما عدم صبوری و منافع کوتاه‌مدت حاکم است در‌حالی‌که صادرات، اصول فنی و حرفه‌ای خاصی می‌طلبد و به زمان نیاز دارد تا کالا یا خدماتی را بتوان در یک بازار خارجی موردپذیرش قرار داد و در کنار آن به کیفیت کالا و خدمات و ایجاد اعتماد و اعتبار بلندمدت نیاز است. از جمله دلایل دیگر می‌توان به عدم انسجام و هماهنگی عملیاتی عوامل درگیر در فرآیند تجارت اشاره کرد. باید پذیرفت که نگرش جزیره‌ای و عدم انسجام و هماهنگی نهادها و سازمان‌های درگیر فرآیند واقعی تجارت نمی‌تواند باعث تحقق اهداف توسعه صادرات غیرنفتی کشور شود. تمامی عوامل درگیر در فرآیند تجارت خارجی در کنار توجه به منافع‌بخشی خود باید به منافع اجتماعی و کلان رشد و توسعه صادرات و آثار فراوان آن بر حل مشکلات کشور عمیقا اعتقاد داشته باشند.

مدیران و کارکنان این نهادها ضمن توجه به منافع سازمانی خود، باید به نحوی از نظر احساسی و عاطفی، علاقه‌مندی، دلسوزی درونی به حمایت و کمک به رشد و توسعه صادرات کشور تعلق خاطر و وابستگی زیاد داشته باشند و این امر منجر به افزایش احساس مسوولیت و انجام امور به‌صورت خاص خواهد شد.در دنیای امروز یکی از مولفه‌های قدرت کشورها، حضور کالاها و خدمات تولیدی آنها در دیگر کشورها است؛ چراکه به این طریق نام و یاد آن کشور حفظ خواهد شد؛ بنابراین لازم است مدیران و کارکنان بانک‌ها، گمرک و شرکت‌های حمل‌و‌نقل در حین انجام وظایف خود از تامین مالی و ارائه خدمات بانکی تا سایر خدمات به صادرکنندگان، حس غرور و سربلندی احساس کنند.در چنین حالتی است که فرهنگ استراتژی توسعه صادرات بر تمام اعمال ما سایه خواهد افکند.

موضوع دیگر درخصوص توسعه صادرات غیرنفتی کشور آن است که باید صادرات کالا و خدمات بر پایه مزیت نسبی حاصل از دانش باشد. صادرات غیرنفتی کشور در حال حاضر وابستگی شدیدی به منابع خدادادی و عمدتا نفت و گاز کشور دارد، به نحوی می‌توان گفت که مزیت صادراتی ما وابسته به منابع خدادادی طبیعی است. باید توجه داشت که افزایش توان تولید و صادرات بر پایه دانش و تکنولوژی برای حضور و دسترسی به بازارهای جهانی برای دوران خاتمه منابع‌طبیعی خدادادی اهمیت دارد.نکته مهم دیگر توجه جدی به صنعت توریسم به‌عنوان یکی از مزیت‌های بالقوه رشد صادرات کالا و خدمات کشور است. جذب هر چه بیشتر گردشگر به کشور به خرید بیشتر کالا و خدمات ایرانی منجر می‌شود. موضوع بسیار با اهمیت در جذب توریست و باتوجه به شرایط جاری کشور آن است که منافع حاصل از جذب توریست به کشور مستقیما در جیب مردم خواهد رفت. این مهم در افزایش درآمد عامه مردم بسیار اثربخش است و ضرورت آن را دوچندان می‌کند.شرایط پسابرجام فرصت‌های خوبی برای کشور ایجاد کرده است. متاسفانه حاشیه‌ها وقت و انرژی زیادی را در برجام هدر می‌دهد. چقدر خوب است که انرژی و تمرکز همه برای استفاده حداکثری از این فرصت‌ها به کار گرفته شود تا آثار مثبت آن به مردم ایران بازگردد.

نظام بانکی تلاش زیادی در پسابرجام برای احیای روابط بانکی خود با نظام بانکی بین‌المللی انجام داده و به‌‌رغم همه محدودیت‌ها و مشکلات توانسته است تعاملات کارگزاری نسبتا خوبی برقرار کند. به‌جای آنکه همه تلاش کنیم از این فرصت‌ها استفاده کنیم موضوعاتی مثل اتصال یا عدم اتصال به سوئیفت مهم‌ترین مساله کشور می‌شود؛ در‌حالی‌که نظام بانکی بارها تاکید کرده که اتصال برقرار است. یا موضوع آمدن یا نیامدن بانک‌های بزرگ مطرح می‌شود، در حالی‌که امکان بهره‌مندی از روابط کارگزاری و نقل‌و‌انتقال وجوه الزاما ضرورتی به کوچک یا بزرگ بودن بانک ندارد و بسیاری‌ از بانک‌های بزرگ دنیا امروزه خدمات کارگزاری را از لیست خدمات خود حذف کرده‌اند. بانک‌های بزرگ باید برای سرمایه‌گذاری و پشتیبانی از شرکت‌های بزرگ حضور داشته باشند، اگر شرایط حضور سرمایه‌گذاری خارجی در کشور فراهم شود و قراردادها در مقیاس بزرگ با شرکت‌های مطرح بین‌المللی منعقد شود به تبع آن بانک‌های بزرگ نیز خواهند آمد.

دیگر سخن آن که برای رشد صادرات کالا و خدمات همه بخش‌ها باید حرکت کنند. جهت برگرداندن جریان وجوه حاصل از صادرات کالا و خدمات به نظام بانکی باید قدم اول را صادرکنندگان بردارند و در مذاکرات تجاری و به اصطلاح چانه‌‌زنی اصرار بر بهره‌مندی از کارگزاران موجود نظام بانکی به‌عنوان یکی از اصل‌های مورد مذاکره با طرف تجاری باشد. برای برطرف‌کردن نگرانی و بی‌اعتمادی طرف‌های تجاری باید مذاکره کرد اما در تعاملات هیات‌های تجاری کشور با طرف‌های آنها عمدتا جای بانکداران ایرانی خالی است.بانک ملی ایران یکی از استراتژی‌‌های اصلی خود را حمایت از صادرات کالا و خدمات کشور قرار داده است. روابط کارگزاران و نیز شبکه خارج از کشور بانک ملی ایران با تمام امکانات موجود آماده است که بتواند در حوزه نقل و انتقال و نیز تامین مالی صادرات از فعالان تجاری حمایت کند. کارشناسان و مدیران این بانک آماده حضور در مذاکرات تجاری در کنار فعالان تجارت خارجی کشور هستند. رشد و توسعه صادرات غیرنفتی کشور یکی از مولفه‌های اساسی در تحقق اقتصاد مقاومتی است چرا که در ایجاد اشتغال در افزایش بهره‌وری، تنوع درآمد ارزی کشور، رفاه مردم و... اثر مستقیم دارد و موجب توانمندشدن بنیه اقتصاد و مردم خواهد شد.