محسن پروان

واردات فولاد، همواره از بحث‌های مهم وکلیدی در اقتصاد ایران محسوب می‌شود. چرا که فولادسازان معتبر ایران چون فولاد مبارکه و ذوب‌آهن اصفهان به دلیل کیفیت بالا و قیمت قابل رقابت در دنیا به‌خصوص در کشورهای اروپایی، مدعی و دوستدار صادرات بوده‌اند، اما صادرات محصولات فولادی همواره از معضلات بازار داخل است چرا که هم‌اکنون در ایران ۱۰میلیون تن فولاد تولید می‌شود در حالی که نیاز بازار داخلی به انواع محصولات فولادی بیش از ۱۶میلیون تن در سال است که ۶میلیون تن آن در سال از طریق واردات تامین می‌شود. حال با توجه به نیاز واردات و تمایل به صادرات، تامین فولاد کشور با مشکل مواجه شده است. برای تحلیل این موضوع از ۲منظر باید به این مساله پرداخت:

۱ - تامین نیاز امروز فولاد کشور

۲ - برنامه‌ریزی و تصمیم‌سازی برای تامین نیاز کشور در آینده

برای پرداختن به این موضوع راه صحیح، بررسی تامین نیاز امروز است تا از آن به تحلیل آینده فولاد دست یابیم.

تامین نیاز امروز کشور به فولاد

در این بحث تنها مطلب مورد بحث نحوه مدیریت واردات است، چرا که در طول سال‌های گذشته میزان افزایش تقاضای فولاد به مراتب رشد سریع‌تری نسبت به افزایش تولید داشته است و کشور نیازمند واردات حداقل ۶میلیون تن فولاد در سال است. با توجه به چشم‌انداز توسعه فولاد در سال‌های آتی این میزان افزایش خواهد یافت.

در سال‌های گذشته همواره بحث ورود فولاد با کیفیت نازل و حتی در برخی موارد فولاد غیراستاندارد از بازارهای آسیای میانه معضل اصلی فولادسازان داخلی بوده است، چرا که فولاد کشورهای آسیای میانه با قیمت پایین‌تری نسبت به فولاد با کیفیت ایرانی عرضه می‌شود و قاچاق این کالا باعث اختلال در بازار، افت قیمت و ضرر فولادسازان ایرانی می‌شود. احساس می‌شود اولین نیاز واردات، مدیریت در کنترل قیمت فولاد در هنگام واردات است. چرا که اغلب مصرف‌کنندگان خرد به علت عدم آشنایی به استاندارد، قدرت تفکیک محصولات غیراستاندارد خارجی را ندارند و به قیمت پایین راغب‌تراند یا برخی تولیدکنندگان انبوه با طمع برای سود بیشتر به این نوع فولاد تمایل بیشتری دارند. این موضوع در فولادهای ساختمانی بیشتر رایج است.

از طرف دیگر برخی سیاست‌های دولت، در جهت کاهش قیمت‌ها نظیر اجازه واردات فولاد موردنیاز به وزارتخانه‌های مختلف، تعادل بازار را بر هم می‌ریزد. از این رو در مدیریت واردات اتخاذ وحدت رویه نیاز اصلی است و باید از بخش‌نامه‌ای کردن واردات به دلیل ایجاد نوسان در قیمت پرهیز کرد. نوسان قیمت قدرت تصمیم‌گیری در جهت توسعه را محدود می‌کند.

با توجه به مسائل ذکرشده نیاز به افزایش تولید برای جبران بخشی از کسری نیاز به فولاد، الزام‌آور به نظر می‌رسد.

برنامه‌ریزی و تصمیم‌سازی برای تامین نیاز کشور در آینده

از طرف دیگر با توجه به وجود معادن سنگ‌آهن، توجیه توسعه بیشتر خواهد بود چرا که تولید فولاد، به جای صادرات مواد اولیه و واردات فولاد، دارای ارزش افزوده بیشتری بوده و همواره صادرات مواد اولیه در اقتصاد نفی شده است، کشورمان همواره تلاش کرده‌اند که به جای مواد خام، کالای نهایی دارای ارزش افزوده را صادر کنند. اما در این بین مسائلی چون محیط زیست مطرح می‌شود چرا که صنعت فولاد از آلاینده‌ترین صنایع است ولی با توجه به ضریب بالای اشتغال آن برای کشورهای مواجه با معضل بیکاری چون ما، قابل توجیه است. با ایجاد کارخانه‌های فولادی با حداقل آلایندگی به روش تولید احیاء مستقیم به جای کوره بلند می‌توان در جهت کاهش آلودگی و افزایش توجیه توسعه صنعت فولاد عمل کرد.

اما با توجه به این مسائل، توسعه صنعت فولاد در ایران نیازمند بررسی بیشتری است چرا که همواره توسعه‌های صنعتی در ایران در زمانی بیش از ۲ تا ۶برابر مدت پیش‌بینی شده انجام می‌شود. اگر کارخانه فولادی که قرار است در ۲سال ساخته و آماده بهره‌برداری شود پس از ۴سال از شروع به فعالیت آن هنوز آماده بهره‌برداری نباشد تمامی توجیهات خود را در زمینه بازگشت سرمایه و اقتصادی بودن از دست می‌دهد. چراکه با افزایش قیمت‌ها و هزینه‌های توسعه رسیدن به نقطه سر به سری تولید، را بسیار دور و در برخی موارد غیرممکن می ‌سازد. در این صورت این سوال مطرح می‌شود که آیا بهتر نیست که به جای اتلاف زمان، انرژی و سرمایه از خیر توسعه صنعت فولاد گذشت و این انرژی را در زمینه مدیریت واردات صرف نمود؟

پاسخ ساده و بی‌دردسر این پرسش پاسخ مثبت است اما پاسخ منطقی و راه‌گشای این مطلب چیزی خلاف آن است. چرا که ما باید علت کندی فرایند توسعه را مرتفع کنیم نه آنکه صورت مساله حذف شود. منطقی‌ترین و عملی‌ترین راه‌حل این موضوع همان بحث قدیمی خروج از اقتصاد دولتی است. همان گونه که در نوشته‌های قبلی اشاره شد اگر لاک‌پشت توسعه با پتانسیل بخش‌خصوصی ادغام نشود مانند بسیاری از صنایع چون نساجی، سیل اژدهای زردفولاد ما را نیز نابود خواهد کرد. اما به هر طریق و در صورت توسعه صنعت فولاد کشور ما به لحاظ در حال توسعه بودن و تمایل به افزایش رشد اقتصادی، هیچ گاه بی‌نیاز از واردات فولاد نخواهیم بود امری که تعقیب آن هم منطقی به نظر نمی‌رسد و ایران نیازی به خودکفایی در صنعت فولاد ندارد اما نیاز به تعامل با بازار جهانی را دارد، چه در کوتاه‌مدت که نیاز فعلی صنعت است چه در آینده و برخوردی اصولی، واقع‌گرایانه و دور از احساس را با واردات می‌طلبد.

متاسفانه در سیاست امروز ایران، هدف از واردات، جلوگیری از افزایش قیمت است اما بازار پویای داخلی باید تحت تاثیر بازار جهانی دچار افزایش یا کاهش قیمت گردد زیرا در صورتی که ما در پی افزایش جهانی قیمت، قیمت را در ایران به صورت کاذب پایین نگه داریم با افزایش قیمت مواد اولیه و تجهیزات، شاهد صنعتی متضرر خواهیم بود و هیچ سرمایه‌گذار خصوصی حاضر به چنین ریسکی نمی‌باشد.

درخاتمه آنکه ما نیازمند توسعه صنعت مادر فولاد به دلیل افزایش نیاز می‌باشیم به جای آنکه به افزایش میزان واردات آن بیاندیشیم. و این توسعه از مسیر دولتی امکان‌پذیر نیست. اتخاذ سیاست واحد و غیربخشنامه‌ای و تعامل مثبت با بازار جهان لازمه اولیه توسعه صنعت فولاد است. ایجاد تعرفه برای واردات امری لازم، ضروری و غیرقابل اجتناب برای حمایت از تولید داخل است و حذف یا افزایش مقطعی آن به بهانه کنترل قیمت‌ها سم مهلک سرمایه‌گذار ی است سرمایه‌گذار بخش فولاد که سرمایه‌گذاری بزرگ و پر هزینه با زمان بالای بازگشت سرمایه را در پیش رو دارد باید بتواند رفتار واردات را برای دوره‌های ۵ یا حتی ۱۰ ساله پیش‌بینی کند. در غیر این صورت ورود به این بازار به خطر انداختن سرمایه است و لا غیر. در حال حاضر دولت باید یا از تصمیمات لحظه‌ای برای واردات خودداری کند یا آنکه از خیر توسعه فولاد و ورود بخش خصوصی پویا به آن بگذرد.