علیرضا باغانی سازمان بورس و اوراق بهادار حدود ۴ سال پیش شورایی را راه‌اندازی کرد تحت عنوان شورای رسانه. چندی بعد در ذیل این شورا کمیته‌ای متشکل از با تجربه‌های حوزه رسانه‌ای بورس تشکیل شد با عنوان کمیته رسانه. این کمیته برخلاف شورا توانست کاربردی‌تر عمل کرده و در برخی تصمیم‌گیری‌های مهم بازار سرمایه از جمله رفع و تعدیل محدودیت‌های معاملات سهام، کاهش محدودیت‌های رسانه‌ای حوزه بورس و بعضا مقابله با پدیده برخورد با رسانه‌ها، تقویت نظارت رسانه‌ها بر عملکرد ارکان بازار سهام و در مجموع رساندن درددل‌ها و دغدغه‌های فعالان بازار سرمایه به گوش مدیران بازار سرمایه اثرگذار باشد. اما این کمیته پس از طی یک تجربه نسبتا موفق و البته گذراندن یک تعطیلی چند ماهه، دوباره فعالیت خود را از سر می‌گیرد آن هم با ترکیب جدید. سازمان بورس و اوراق بهادار یکی از دستگاه‌های نظارتی وابسته به دولت است که از سه سال گذشته سعی کرده روابط خوب و حسنه‌ای با رسانه‌ها داشته باشد. این تلاش بورس پس از آن بیشتر شد که رسانه‌ها توانستند به عنوان یک عنصر تاثیرگذار در بازار سرمایه ایفای نقش کنند و البته نهاد ناظر بازار سرمایه دریافت که برای مدیریت بازار به جای برخوردهای قهری و بعضا سلبی نیاز به تعامل و پاسخگویی به درخواست‌های رسانه‌ها که چیزی جز دریافت اطلاعات شفاف بود، ندارد. باری، بیش از یکسال از فعالیت کمیته رسانه‌ بازار سرمایه گذشت و حالا با تغییراتی که در خط و مشی سازمان بورس و اوراق بهادار بعد از روی کارآمدن دولت حسن روحانی رخ داد، عملا این نهاد سعی دارد دور جدیدی از فعالیت‌های خود را با کمک رسانه‌ها به پیش ببرد. اما ذکر چند نکته درباره فعالیت این کمیته لازم و ضروری است. اول اینکه جامعه سهامداری از این کمیته انتظارات زیادی دارند. به هر حال می‌دانید که برای ۷۰۰ هزار سهامدار فعال در بازار سرمایه ارتباط مستقیم با مدیران بازار سرمایه میسر نیست. اگر نبود فروم‌ها و تالارهای مجازی و برخی از شبکه‌های اجتماعی تلفن همراه همین چند گلایه، توصیه و تذکر هم به گوش مدیران بازار نمی‌رسید، اما این رسانه‌ها هستند که هر روز با بخش عمده‌ای از بازیگران حقیقی و حقوقی بازار در ارتباط هستند، بنابراین اگر نماینده رسانه‌ای به کمیته مزبور می‌رود باید منافع «بازار سرمایه‌ای‌ها» را در نظر بگیرد. دغدغه آنها را به گوش مدیران نظارتی و اجرایی بورس برساند و در یک کلام پل ارتباطی بازار و مدیران بازار باشد. به طور قطع انتقاد از عملکرد مدیران بورس می‌تواند در جهت اصلاح خط و مشی‌ها، موثر باشد و دیدیم که در زمان اعمال محدودیت‌های فروش، تلاش رسانه‌ها سبب شد این محدودیت‌ها ظرف مدت کوتاهی برداشته شود، بنابراین کمیته رسانه باید محمل کارشناسی داشته باشد. در هر جلسه از آن یک مدیر نظارتی یا یک مدیر اجرایی حضور داشته باشد و در آخر جلسات تصمیم‌گیری شود و حتی در موارد لازم تصمیمات این کمیته در اختیار «بازار سرمایه‌ای‌ها» هم قرار بگیرد.

کمیته رسانه بورس از منظری دیگر باید دارای جایگاه مستقل هم باشد. جایز نیست که از کمیته رسانه و اعضای آن فقط انتظار حمایت را داشت، به هر حال هنوز هم نهاد‌های نظارتی و اجرایی بورس دارای اشکالاتی در عملکرد خود هستند که گوشزد نمودن این نواقص و کاستی‌ها می‌تواند به رشد و شکوفایی بازار سرمایه منتج شود. از زاویه‌ای دیگر رسانه‌ها نیز باید وجود چنین کمیته‌ای را در کنار خود احساس کنند. هرچند عضویت در این کمیته دارای امتیاز خاص و ویژه‌ای نیست، اما می‌تواند و توانست در دوره قبل، با رساندن انتقادات به گوش مدیران بورس آنها را از خطری تحت عنوان «محدودیت جریان آزاد اطلاع‌رسانی» آگاه کند و اگر همین تلاش‌ها نبود الان رسانه‌های وابسته به بورس جای رسانه‌های مستقل نوشتاری و دیداری این حوزه را گرفته بودند. در مجموع دو انتظار عمده از کمیته رسانه بورس وجود دارد: اول رسیدگی به دغدغه‌های فعالان بازار سرمایه که در گروه‌هایی همچون سهامداران خرد، سهامداران حقوقی، بیزینس‌های وابسته به بورس و... دسته‌بندی می‌شوند و دوم دفاع از منافع صنفی «بورس‌نویسان» که حوزه کاری آنها دارای پیچیدگی‌ها و دردسرهای خاص حوزه بورس است. بهتر است «بورس‌نویسان» فعال در بازار سرمایه حضور در این کمیته را جدی بگیرند، چراکه از طریق مشارکت در این شبه‌تشکل می‌توان به وظیفه رسانه‌ای اصلاح و شفافیت بازار و همچنین گسترش جریان آزاد اطلاع‌رسانی در بورس جامه عمل پوشاند.