سازمان اجتماعی ماد را می‌توان سازمان عشیره ای در حال پاشیدگی شمرد. توسعه دامداری و زراعت موجب پیدایش کار بردگان شده بود و نقل و انتقال توده‌های بزرگ مردم و لشکرکشی به منظور تسخیر و تصرف اراضی دیگران و جهانگشایی سبب می‌شد که مردم کثیری به قید اسارت و بردگی در آیند. در سده هشتم پیش از میلاد بلاشک پیشه‌وران در ماد وجود داشتند؛ زیرا در کتیبه‌های شاهان آشور مذکور است که در اثر پیروزی بر قبایل ماد، ایشان (شاهان آشور) توانستند عده کثیری پیشه ور را با خود به کشور خویش (آشور) ببرند. در سرزمین مادها و پارس‌ها زندگی بسیار ساده بود. مهم‌ترین فعالیت اقتصادی چراندن گله‌های بزرگ گوسفند و بز در دره‌های کوهستان‌ها و نگهداری گله‌های گاو مقدس بود که به دست قبایل نیمه صحرانشین صورت می‌گرفت. در جلگه‌ها عده‌ای سکونت اختیار کرده و با کمک آبیاری از قنات‌ها، یک کشاورزی ابتدایی پیش گرفته بودند. پس از آنکه کوروش عیلام و بابل را گشود با تمدن نوینی روبه‌رو گردید که ۲۰ قرن سابقه داشت. از مطالعات لوح‌های گلی که در این سرزمین به دست آمده است، می‌توان به درجه تمدن و خصوصیات زندگی اقتصادی و اجتماعی بابلی‌ها و عیلامی‌ها پی‌برد. آلبرت امستد، خاورشناس آمریکایی می‌نویسد: در میان این سند‌ها، و وام‌های بذر، خوراک و سیم، قرار دادهای معمولی بازرگانی، فروش زمین و ملک یا خانه یا کشتزارها، اجاره‌نامه برای آنها و رسید پرداخت اجاره بها، فروش برده، صورت رعیت‌های وابسته به ملک‌های بزرگ و معاملات با آنها، صورت روستاییان آزادی که کار می‌کنند، قراردادهای شاگردان کارآموز، گزارش دادرسی‌ها... و غیره دیده می‌شود. در میان جامعه بابلی غیر از شاه و اشراف و وابستگان آنها که طبقه ممتاز را تشکیل می‌داند، بازرگانان، بانکداران و صاحب‌منصبان طبقه متوسط بالا و پیشه‌وران نانواها، نوشابه‌سازها، قصاب‌ها، درودگران، رختشوها و مسگرها طبقه متوسط پایین را تشکیل می‌دادند. به عقیده امستد، در نتیجه استقرار رژیم بردگی و مظالم اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن و بالا بودن نرخ بهره (صدی بیست در سال)روز به روز بر تعداد بردگان افزوده می‌شد. بسیاری از مردم آزاد که قادر نبودند وام‌های خود را در موعد مقرر بپردازند، به صورت برده در می‌آمدند. پدران گاه گاه فرزندان دلبند خود را می‌فروختند. در میان الواحی که به ما رسیده اسناد زیادی که حکایت از فروش بردگان دارد به چشم می‌خورد. رعایای وابسته به زمین از لحاظ موقعیت اجتماعی پایین‌تر از کارگر آزاد بودند. پرستشگاه‌ها عده زیادی از کارگران خوش نشین را که به عنوان مزد، نان بخور نمیری دریافت می‌کردند به کار می‌گرفتند. با این مزد کم، قیمت غلات بسیار گران بود و اگر کارگری نمی‌توانست با گرده نان شکم خود را سیر کند، می‌توانست با خرید خرما رفع گرسنگی کند. مردم بومی در تابستان با لباس کم کار می‌کردند و هنگام زمستان می‌لرزیدند. اسناد و مدارک بابلی به خوبی وضع اجتماعی طبقات زحمتکش را روشن می‌کند. امستد می‌نویسد: «... افزایش بیش‌ازحد بردگان در این دوره سختی‌هایی برای طبقه میانه به‌وجود آورد. بردگان جای زنان را در صنایع می‌گرفتند و به این‌سان سبب کاهش در آمدهای خانواده می‌شدند. شمار روز افزونی از این بردگان در داد وستدهایی که در گذشته به دست مردمان آزاد انجام می‌گرفت، شاگردی و کار آموزی می‌کردند. آرایشگران و نانوایان برده پدید می‌آمدند. بردگان اجازه داشتند برای خودشان به سوداگری بپردازند... بردگی پایین‌ترین پله نردبان اجتماعی بود. مردم آزاد ممکن بود برای وام یا کیفر جنایتی به بردگی درآیند. پدران ممکن بود فرزندانشان را در سختی بفروشند... زناشویی بردگان برای فرزندکشی پرسود بود. معمولا با بردگان خوب رفتار می‌شد مگر آنکه از پیش سرورش می‌گریخت یا به دروغ ادعای آزادی‌ نژاد می‌کرد. چه بسا کارهایی با مسوولیت به او سپرده می‌شد... در حالی که رعیت‌های وابسته به ملک اغلب با ملک‌های بزرگ پرستشگاهی بستگی دارند، بردگان معمولا در دارایی طبقه‌های بالاتر یافت می‌شوند». ژ. دومزیل، خاور شناس، راجع به طبقات اجتماعی ایران قدیم چنین نوشته‌است: طرز فکر نیاکان هندی‌ها و ایرانی‌ها و کسانی که طبقه فرضیه‌ای (قوم هند و ایرانی) نامیده شده‌اند و حتی اجداد بالاترشان که به همین طریق به نام هند و اروپایی شناخته شده‌اند، در تمام امور به تربیت بسیار ساده‌ای خلاصه می‌شد. همه چیز اعم از قسمت‌های مختلف دنیا و اصول مهم فعالیت‌های زندگی سیاسی و اجتماعی و اصول مذهبی، مظهری از یکی از طبقات سه‌گانه مردم است. بین تمام طبقات، طبقه‌ای که حکومت را در دست داشت و کارش اداره عالم یا جامعه و افکار مردم، از راه اصول حقوقی یا مذهبی بود، بر طبقات دیگر برتری داشت. طبقات پایین‌تر مربوط به نیروی جنگی بود. سومین و آخرین طبقه، کار آبادانی و فراوانی را بر عهده داشت؛ به طوری که ممکن است این سه طبقه را به طریق زیر خلاصه کرد: طبقه روحانی، طبقه جنگی و طبقه اقتصادی... در ایران تقسیم‌بندی طبقات روی اصول قابل انعطافی قرار داشت و در این تقسیم‌بندی اصول طبقات سه‌گانه مختلط را پذیرفته‌اند و در حماسه‌های ملی از آن گفت‌وگو شده است... نه در ایران بسیار قدیم و نه در ادوار مختلف تاریخ‌اش هیچ‌گاه چیزی شبیه به طبقات سه‌گانه هند (کاست) به وجود نیامده... به زودی یک طبقه چهارمی به طبقات موصوف افزوده شد و آن طبقه صنعتگران یا تجار بود.