گروه خبر: حسن روحانی، رئیس‌جمهوری سه‌‌شنبه شب پس از چند ماه با مردم گفت‌وگو کرد. او آخرین بار در آغاز سال جدید در پیامی نوروزی با وعده سالی خوش و آینده‌ای بهتر با مردم گفت‌وگو کرده بود، اما مصاحبه سه‌‌شنبه شب او بهانه‌های دیگری داشت. ماجرای فیش‌های حقوقی، سنگ‌اندازی‌های ۱+۵ و برخی از کشورهای منطقه در مسیر اجرای برجام، رشد اقتصادی کشور و بیان برخی از مشکلات پیش روی کشور از مهم‌ترین دلایل گفت‌وگوی سه‌‌شنبه شب او با مردم بود. با این حال سخنان او نتوانست بسیاری را اقناع کند و بسیاری را نیز به‌دلیل لحن دور از هیجان و همراه با آرامشش راضی کرد. به اعتقاد منتقدان، روحانی در این مصاحبه شفافیت لازم را در بیان مسائل نداشت. منتقدان همچنین ضعف در مقوله مخاطب‌شناسی را یکی از اصلی‌ترین نقاط ضعف ارائه این گزارش معرفی می‌کنند. آنها همچنین بر این باورند که رئیس‌جمهوری هیچ چیزی فراتر از گذشته در مورد مسائل اقتصادی و خصوصا ماجرای فیش‌های حقوقی به مردم نگفت. در این میان به‌نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبان چندان از گفت‌وگوی تلویزیونی رئیس‌جمهوری راضی نیستند و انتظار داشتند او بسیاری از مطالب را بی‌پروا با مردم در میان بگذارد.در مقابل آنها که از سخنان سه‌‌شنبه شب روحانی رضایت دارند، معتقدند از آنجا که منتقدان دولت، در سال پایانی دولت یازدهم به دنبال طراحی بحران‌های تازه‌ای برای دولت هستند، دولت باید تا آنجا که می‌تواند از بحران‌ها فاصله بگیرد و از این رو محتوای سخنان رئیس‌جمهوری در این مصاحبه تلویزیونی را به معنای برهم زدن انتظارات آنها برای طراحی جنجالی تازه توصیف می‌کنند. در واقع آنها از بین رفتن آرامش روحانی را به معنای درگیر شدن تمام دولت در درگیری‌های سیاسی توصیف می‌کنند و از این رو آنها مصاحبه رئیس‌جمهوری را به دلیل برهم زدن بازی رقیب برای نشان دادن عصبانیتش از منتقدان موفق ارزیابی می‌کنند. در همین ارتباط با چند تن از کارشناسان به گفت‌وگو نشستیم.

استراتژی رسانه‌ای کارآمد نیاز ضروری دولت

مجید رضاییان

استاد دانشگاه و پژوهشگر رسانه

گزارش تلویزیونی اخیر حسن روحانی، رئیس‌جمهوری به مردم ایران از منظر «اقناع مخاطب» قابل بررسی است؛ گزارشی که به‌نظر می‌رسد به‌دلیل تمایل نداشتن جامعه به تنش در این برهه از زمان، با «ملاحظاتی» همراه بود. گرچه مخالفان کنونی دولت این آرزو را در سر می‌پرورانند که رئیس‌جمهوری و دولت او از منظر افکار عمومی ناتوان و ناکارآمد جلوه کند؛ اما مصاحبه اخیر حسن روحانی به خوبی توانست با تبیین بخش‌هایی از اقدامات اجرایی دولت در زمینه‌های مختلف سیاست خارجی، اقتصاد و مبارزه با فساد، اقدامات تخریبی مخالفان دولت را در آینده، ناکام بگذارد. به نظر می‌رسد این گزارش، برخلاف انتظار مخالفان، بر میزان «ارتباط دولت با افکار عمومی» افزود. هرچند که این ارتباط برای محقق ساختن اقناع افکار عمومی به مراحل دیگری نیازمند است. در این باره می‌توان از «استراتژی رسانه‌ای» یاد کرد؛ استراتژی که از سوی دولت با نقص‌هایی در این سه سال، همراه است و رویدادها و حملات مختلف مخالفان دولت، نشان داد که نمی‌توان آن را کارآمد خواند. با وجود آنکه حسن روحانی در اظهارات شامگاه سه‌شنبه خود اقناع افکار عمومی را مورد توجه قرار داد؛ اما در این میان برخی منتقدان، ضعف در مقوله مخاطب‌شناسی را یکی از اصلی‌ترین نقاط ضعف این گزارش معرفی می‌کنند؛ حال آنکه به نظر می‌رسد این دست از منتقدان، خواهان شفافیت بیشتر در اظهارات رئیس‌جمهوری و سخنانی انتقادی و چالشی بودند. با این همه، توجه به این نکته ضروری است که دولت مخالفانی دارد که به برخی اتفاقات در زمینه‌های اقتصادی، سیاست خارجی و ... در دولت قبل- با توجه به خسارات سنگین آن سال‌ها- کمترین واکنش‌ها را نیز نشان نمی‌دادند حال آنکه با چشم پوشیدن از موفقیت‌های این دولت در سیاست خارجی، مسائل اقتصادی ازجمله کنترل تورم، جذب سرمایه‌گذار خارجی و ... تنها به مخالفت می‌پردازند. چنین به نظر می‌رسد حسن روحانی با اظهارات دو شب گذشته خود در تلویزیون، اهدافی را که مخالفانش مدت هاست در «اتاق‌های فکر» می‌پرورانند، خنثی کرده و آنان را در رسیدن به هدفشان ناکام گذاشت. اهدافی که در پی «نقد منصفانه حرفه‌ای» از دولت نیست و بیشتر به‌دنبال گرفتن «نقاط ضعف و تخریب دولت از زاویه‌ای دیگر» است. با این همه، دولت باید به سمت اقناع افکار عمومی برود و این امر تنها با گفت و گوی تلویزیونی رئیس‌جمهوری با مردم میسر نمی‌شود. برای نیل به این هدف، باید استراتژی رسانه‌ای قوی داشت؛ استراتژی‌ای که در دولت به کمک رئیس‌جمهوری بیاید و اهداف مخالفان را خنثی کند.

لزوم بازنگری روش ارتباطی دولت و مردم

حسن بهشتی‌پور

مدیر سابق شبکه العالم

باوجود آنکه شرایط ساختاری در گزارش‌ها و مصاحبه‌های رئیس‌جمهوری برای تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطبان معمولا مورد غفلت واقع می‌شود، اما سخنان دو شب گذشته حسن روحانی با مردم در تلویزیون را می‌توان از منظر انتقال پیام دولت به مردم موفق خواند. هرچند بازتاب اظهارات رئیس‌جمهوری، از انتقادات شکلی یا محتوایی برخی به این اظهارات حکایت دارد و بسیاری بر نادیده انگاشتن مقوله مخاطب‌شناسی در این گزارش تلویزیونی تاکید می‌کنند اما به نظر می‌رسد این انتقادها بیش از آنکه نقدی منصفانه یا حرفه‌ای باشد، در گروه انتقادهای سلیقه‌ای جای می‌گیرد. با این حال باید همه این انتقادها، برای رسیدن به نقطه مطلوب مورد توجه قرار گیرد. با این همه به نظر می‌رسد موضوعی دیگر نیز باید مورد توجه باشد؛ از یک سو روش‌های ارتباطی دولت با مخاطبانش یعنی مردم باید مورد بازنگری جدی قرار گیرد و از سوی دیگر، ابزارهای ارتباطی نیز تنها به تلویزیون محدود نماند و رسانه‌های نوین نیز به جمع ابزارهای ارتباطی دولت به ویژه رئیس‌جمهوری با مردم اضافه شود. در این باره می‌توان به استفاده از شبکه‌های اجتماعی اشاره کرد که در دنیای امروز و با توجه به گستره عظیم مخاطبانی که به این گروه از رسانه‌ها روی آورده‌اند نباید از سوی دولتی‌ها مورد غفلت واقع شود. هرچند دولتی‌ها در برخی از این شبکه‌ها حضور دارند اما این حضور جسته و گریخته نمی‌تواند به عاملی جریان‌ساز در زمینه ارتباط دولت با مردم تبدیل شود. برای نیل به این امر نیازمند شناخت درست رسانه‌های نوین و ارزیابی دقیق نحوه فعالیت‌های اقناعی اثرگذار در این رسانه‌ها هستیم. در کنار همه این رسانه‌ها، تلویزیون نیز می‌تواند به‌عنوان یک رسانه فراگیر در ایران از آن منظر مورد توجه دولتی‌ها برای ارتباط با مردم قرار گیرد که با برنامه‌های خلاقانه همراه شود؛ برنامه‌ها، مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهایی که بتواند همه مخاطبان از نخبگان گرفته تا عموم مردم را اقناع کند. آنچه می‌تواند در ارائه گزارش دو شب گذشته رئیس‌جمهوری به مردم به‌عنوان یک نقطه ضعف مطرح کرد، آن است که گزارش مذکور بر مبنای نگرش رئیس‌جمهوری تنظیم شد و نه بر اساس نگرش عموم مخاطبان. این در حالی است که درنظر گرفتن نگرش هر دو طرف برای ارائه گزارشی که به اقناع مخاطبان منجر شود ضروری به نظر می‌رسد چه آنکه مخاطبان خواهان پاسخ رئیس‌جمهوری به انتظارات و توقعات خود است؛ بنابراین شناخت رسانه و مخاطبان اصلی‌ترین مقوله‌ای است که دولتی‌ها باید در فرصت رسانه‌ای فراهم شده به شکلی مطلوب از آن استفاده کنند.

جای خالی فرهنگ در مصاحبه روحانی

افشین داورپناه

عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر

در این چند سال، جایگاه فرهنگ و مسائل فرهنگی در گفت‌وگوهای تلویزیونی رئیس‌جمهوری با مردم، سال به سال کم‌رنگ‌تر شده است تا حدی که در آخرین گفت‌وگوی روحانی با مردم، بخش فرهنگ تقریبا مسکوت گذاشته شد. نشانه گفتمان هر دولت، استقرار دیدگاه‌ها و مواضع فرهنگی آن دولت است! تصور اینکه مسائل اقتصادی و سیاسی (در حیطه داخلی و بین‌المللی) را می‌توان جدا از حوزه فرهنگ حل و فصل کرد، سال‌هاست که رد شده است! حتی در نظریه‌های بین‌الملل، فرهنگ دیگر نه به عنوان یکی از متغیرهای موثر، بلکه مهم‌ترین متغیر حیاتی و موثر در روابط و تعامل‌های بین‌المللی شمرده می‌شود. همچنین این تصور که «فعلا اولویت با مسائل اقتصادی یا بین‌المللی است» هیچ سنخیتی با توسعه متوازن ندارد. این که رئیس‌جمهوری، در چند گفت‌وگوی اخیر با مردم، صرفا بر دو مساله هسته‌ای و اقتصاد متمرکز شده است ـ باوجود اهمیت این دو مقوله ـ نشانه «رویکرد عملی» دولت در زمینه فرهنگ است. خلاصه کردن شاخص‌های توسعه (پیشرفت) و ارتقای سطح زندگی مردم در شاخص‌هایی مثل افزایش صادرات غیرنفتی یا افزایش مبادلات بین‌المللی و نظایر آن، نادیده گرفتن متغیر مهم فرهنگ و کم‌توجهی به بخش عمده مطالبات مردم در زمینه فرهنگ و حقوق شهروندی است. با این نشانه‌ها و عملکرد، دولت یازدهم، یقینا یک «دولت فرهنگی» نیست! ـ هر چند در این زمینه تلاش‌ کرده است؛ منظور از «دولت فرهنگی» دولتی است که در سیاست‌گذاری‌ها و اقدامات آن، فرهنگ موضوع محوری است؛ از آغاز هم این موضوع پیش‌بینی شده بود که قرار نیست این دولت در حوزه فرهنگ کار خاصی انجام بدهد ـ کم‌توجهی به فرهنگ یا مسکوت گذاشتن موضوعات یا مسائل فرهنگی، موید این موضوع است. با این حال، از یکسو؛ این به این معنی نیست که دولت روحانی عزمی برای ورود به مسائل حوزه فرهنگ نداشته است؛ برای ارائه یک ارزیابی منصفانه، یقینا باید بر اساس اختیارات دولت در این زمینه درباره عملکرد دولت در بخش فرهنگ قضاوت کرد؛ از سوی دیگر؛ با این حال، از جامعه یا اهالی فرهنگ نمی‌توان انتظار داشت توضیحات یا توجیهات دولت درباره کم‌کاری‌هایش در بخش فرهنگ را بپذیرند.از آغاز هم به نظر نمی‌رسید که قرار باشد این دولت در حوزه فرهنگ کار خاصی انجام بدهد.

دولت روحانی باید نقش دولت گذار را انجام می‌داد؛ دولت باید می‌کوشید تا در زمینه مشکلات هسته‌ای و اقتصادی، دست به گره‌گشایی‌هایی بزند ـ موفقیت‌های دولت در این زمینه‌ها به خوبی روشن است ـ اما این کار بدون تکیه بر یک گفتمان فرهنگی، رسالت دولت را در بهترین حالت به یک تکنوکرات تقلیل می‌دهد. به سخنان رئیس‌جمهوری در سال 1392و در اختتامیه «جشنواره مطبوعات» توجه کنید: «بخش بزرگی از مشکل اعتیاد، طلاق، اختلافات اجتماعی، شکاف‌های اجتماعی، نادیده گرفتن قواعد بازی در مسائل سیاسی و بسیاری از مسائل و مشکلات اخلاقی و اجتماعی که با آن مواجه هستیم، مربوط به ضعف در حوزه فرهنگ است»؛ پس رئیس‌جمهوری، لااقل از لحاظ نظری به سهم مهم فرهنگ واقف است اما پس از گذشته سه سال و در آخرین سال از عمر دولت، انتظار می‌رفت، گفت‌وگوی تلویزیونی رئیس‌جمهوری با مردم، جایی جدی برای مسائل و مطالبات فرهنگی و حوزه فرهنگ (فرهنگ و هنر) وجود داشته باشد؛ به این سخنان روحانی در سال 1392 توجه کنید:«چرا ما نتوانستیم بعد از ٣٥سال کاری کنیم که بزرگان ما از شرایط فرهنگی جامعه ما رضایت داشته باشند؟ اشکال از کجاست؟ اگر با فشارها و شیوه‌های پلیسی مساله فرهنگی حل شده بود که امروز نباید بعد از گذشت آن سال‌ها باز هم نگران فرهنگ جامعه باشیم ... «امروز فرهنگ در اختیار کیست؟ ... چه مقدار از مسائل فرهنگی ما در اختیار آقای وزیر است؟ چه مقدار بودجه فرهنگی در اختیار بخش‌های فرهنگی دولتی است؟ چندبرابر بودجه‌ای که در اختیار دولت به معنی قوه‌مجریه در زمینه فرهنگ است، در اختیار نهادهای دیگر است؟... در اختیار مراکز دیگری است که از بودجه عمومی بهره‌برداری و استفاده می‌کنند؛ نیازی به نام بردن آن نیست؛ ... امروز بودجه عظیم فرهنگی در اختیار نهادها و بخش‌هایی است که لااقل تحت نظارت قوه مجریه کشور به معنی خاص کلمه نیستند.»

دولت پس از سه سال، در کجای حل مسائلی از این دست قرار دارد؛ جا داشت ـ و دارد ـ که رئیس‌جمهوری با شفافیت و جدیت از آنچه موانع تحقق وعده‌های فرهنگی دولت بوده است با مردم سخن بگوید.