چندی پیش دختر نوجوان افغانستانی حین اجرای تئاتر مورد توهین تماشاگری ایرانی قرار گرفت. حال این روزهای افغانستانی که در چند دهه گذشته درگیر جنگ و نفاق بوده و این روزها هم کشته‌های بسیاری در زلزله داده‌اند، از قول شاعر افغانستانی این است: «بداغ نامــرادی ســـوختــم‌ ای اشـــک توفانــــی/ به تنگ آمد دلــــــم زین زندگی‌ای مرگ جولانی». اکنون در میانه جولان روند افغان‌ستیزی که در بین مردم بحران‌آفرین شده، بیش از ۵۴۰ فعال مدنی، روزنامه‌نگار، هنرمند، دانشگاهی، وکیل و پزشک در بیانیه‌ای با مهاجران و پناهندگان افغانستانی اعلام همبستگی کردند. لیلی رشیدی، لیلا حاتمی، پرویز پرستویی، رضا کیانیان، علی‌اصغر سعیدی، مهوش شیخ‌الاسلامی، بهمن احمدی امویی، محسن رنانی، مهندس منصوره شجاعی، مقصود فراستخواه، بدرالسادات مفیدی، ژیلا بنی‌یعقوب تعدادی از امضاکنندگان این بیانیه هستند.

علیه بزرگ‌نمایی و فرافکنی‌

در چند روز گذشته بسیاری از کارشناسان این شرایط شکل‌گرفته را حاصل هراس افراطی برآمده از برخی اکانت‌های ناشناس در شبکه‌های اجتماعی دانستند. بر این اساس در این بیانیه آمده: «متاسفانه شاهد شکل‌گیری جریانی علیه مهاجران افغانستانی هستیم که با فرافکنی و بزرگ‌نمایی و انتشار مطالب خلاف واقع و نیز گاهی با رفتارها و گفتارهای نژادپرستانه کوشش می‌کنند مهاجران را عامل مشکلات معیشتی و امنیتی جامعه معرفی کنند و تاثیری منفی بر افکار عمومی بگذارند. فقدان آمار دقیق از تعداد مهاجران در ایران دستاویزی برای ارائه اطلاعات دروغ و خبرهای ساختگی و جوسازی‌های غیرمنطقی شده است.

به‌طوری که برخی رسانه‌ها ایران را مهاجرپذیرترین کشور در سطح جهان و تعداد مهاجران را تا ۱۰میلیون هم برآورد کرده‌اند و هشدار می‌دهند که ایران در آستانه تسخیر توسط افغانستانی‌ها و تغییر تعادل جمعیتی است. در حالی که بر اساس سالنامه مهاجرتی ایران ۱۴۰۱، ایران بیست‌وسومین کشور مهاجرپذیر است. همچنین طبق آمار کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان (UNHCR)، ۸.۲میلیون افغانستانی در ۱۰۳ کشور جهان از جمله ایران و پاکستان مهاجرند که از این تعداد فقط ۱.۶۲میلیون نفر در دو سال گذشته از افغانستان خارج شده‌اند.» با اینکه این تصور قوی است که افغانستانی‌ها فضاهای شغلی جوانان ایرانی را گرفته‌اند، طبق قانون کار ایران، مهاجران افغانستانی فقط در مشاغلی حق اشتغال دارند که جایگزین ایرانی برای آن وجود نداشته باشد.

به همین دلیل، بیشتر افغانستانی‌ها در ایران مشغول به کارهای ساختمانی و خدماتی همچون چاه‌کنی، حفاری، آسفالت‌کاری، بتن‌ریزی، قبرکنی، امحای زباله، بازیافت مواد شیمیایی، کارگر کوره ریخته‌گری، کارگر مرغداری، کارگر کشاورزی، جمع‌آوری ضایعات، سلاخی دام و طیور و کارگر بافنده و جوشکار و کارگر تخلیه و نظافت و مخازن فاضلاب و..‌. هستند. با اینکه افغانستانی‌های تحصیل‌کرده در چهل سال گذشته در حیطه مهندسی و پزشکی و علوم انسانی هم وارد شدند، اما بسیار انگشت‌شمارند. مشاهدات نشان می‌دهد که سیاست‌های مسوولان در دهه‌های گذشته استفاده از نیروهای تحصیلکرده نبوده است. در این بیانیه نیز به این مساله هم اشاره شده است: «باید توجه داشته باشیم که مهاجران در ایران تنها مصرف‌کننده نیستند؛ آنها در بخش‌هایی مانند کشاورزی‌‌، ساختمان‌سازی و خدمات شهری، در سخت‌ترین شرایط‌کاری با دستمزدهای پایین، بدون حمایت‌های قانونی و بیمه و بازنشستگی، کار می‌کنند و همواره سهمی از بار فعالیت‌هایی را به دوش می‌کشند که در ایران برایش نیروی کار نیست.»

بنی‌آدم اعضای یکدیگرند

امضاکنندگان این بیانیه با توجه به شرایط امروز جامعه از مسوولان می‌خواهند: «با توجه به پیوستن ایران به کنوانسیون ۱۹۵۱ سازمان ملل، دولت جمهوری اسلامی ایران در راستای عمل به تعهدات خود، رسیدگی به وضعیت پناهندگان و مهاجران را از طریق سیاستگذاری‌های کلان و با تدوین و تصویب قوانین به‌روز و کارآمد و با جلوگیری از انباشت آیین‌نامه‌ها، بخشنامه‌ها و مقررات در نهادهای مرتبط با امور مهاجران (که امکان برخورد سلیقه‌ای با مهاجران و پناهندگان را افزایش می‌دهد)، در صدر اولویت‌ها و سیاست‌های مهاجرتی خود قرار دهد تا تکلیف شمار فراوان مهاجران مشخص شود. قوانین و موانع حقوقی و کاستی‌های اجرایی سیستم فعلی، سبب پیچیده و مبهم شدن شرایط کنونی و آینده مهاجران شده‌است.

تحول در سیستم کنونی (شامل شفافیت و فراگیری در قانون و قاطعیت و کارآمدی در اجرا) سبب تعیین تکلیف مهاجران موجود و متقاضیان آینده و کاهش ابهامات و تنش‌های احتمالی می‌شود. این امر همچنین زمینه‌های رعایت حداکثری حقوق پناهندگان و مهاجران و امکان جذب و استفاده از ظرفیت‌های مهاجران متخصص و تحصیلکرده را فراهم می‌کند. برخلاف تصور عمومی و نگاه فرادستی بخشی از جامعه به مهاجران، افراد تحصیلکرده و متخصصان زیادی در میان آنها وجود دارند که ما نتوانسته‌ایم از ظرفیت‌شان استفاده کنیم.» یکی دیگر از انتظارات امضاکنندگان این است که مسوولان دولتی وظیفه شفاف‌سازی، روشنگری افکار عمومی، جلوگیری از انتشار اخبار کذب و مقابله با مهاجرستیزی و دوقطبی‌سازی جامعه را به صورت جدی به انجام رسانند. همین‌طور آنها از جامعه جهانی به‌ویژه سازمان ملل متحد و بازیگران موثر و بین‌المللی می‌خواهند: «اقدامات مسوولانه در راستای حافظ منافع جامعه میزبان و مهاجران و پناهندگان را انجام دهند.» 

امضاکنندگان خطر واقعی را نه در پناه دادن به انسان‌های بی‌پناه که در نزول ارزش‌های انسانی و عدالت و برابری، نادیده‌انگاری حقوق انسانی و شهروندی ضعیف‌ترین قشرهای جامعه و کرخت شدن وجدان عمومی در برابر رنج میلیون‌ها انسان قربانی ظلم‌های تاریخی‌ می‌دانند و از مردم و مسوولان می‌خواهند: «اجازه ندهیم عده‌ای با سوءاستفاده از معضلات کنونی کشور، تخم نفرت، خشونت، تبعیض و مهاجرهراسی  بکارند و ما را به ورطه نژادپرستی و نفرت‌پراکنی بکشانند که حاصلی جز افزایش سطح تنش و خشونت در جامعه نخواهد داشت. به یاد داشته باشیم که ما مردمان ایران و افغانستان تا ۱۶۰ سال پیش، اعضای یک ملت و عضو یک سرزمین واحد بودیم و بی‌کفایتی حاکمان ما و دسیسه‌های استعمارگران، این سرزمین و ملت واحد را دوپاره کرد.

فراموش نکنیم که میزبانان اصلی این خاک پرگهر ما ایرانیانی هستیم که تاریخ هیچ‌گاه از ما رفتار نژادپرستانه به یاد نداشته و از افتخارات ما این است که از زمان باستان تاکنون، ایران همواره پناهگاه و پذیرای گروه‌های مختلف دینی و نژادی ستم‌دیده بوده است.» این بیانیه با این شعر شاعر بلندآوازه‌مان به پایان می‌رسد که «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند».