پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل پاکستان روابط ایران و پاکستان در شرایط فعلی تاحدودی تحت‌تاثیر مسائل مناطق مرزی قرار دارد و در این مورد یک تنش نسبی میان دو طرف به وجود آمده است. انتظاراتی که ایران در رابطه با کنترل مرزها از پاکستان دارد خیلی از جانب آنها لحاظ نمی‏‎شود. فعالیت جیش‎العدل و گروگان گرفتن اخیر سربازان ایرانی، این تردید را به‌وجود آورده که آیا پاکستانی‎ها نمی‎خواهند مرزها را کنترل کنند یا نمی‎توانند؟ در ایران این برداشت وجود دارد که آنها می‏توانند؛ اما نمی‎خواهند که به این امر بپردازند. بحث دیگری که در روابط دو طرف وجود دارد و تا حدودی مناسبات تهران- اسلام آباد را می‎تواند تحت‌تاثیر قرار دهد، شایعاتی است که در رابطه با اعزام نیرو از پاکستان به سوریه یا بحرین مطرح است. این به آن معنا است که آنها در حمایت از عربستان سعودی دست به چنین اقدامی می‏زنند. البته مقامات پاکستانی به هیچ وجه این مساله را نمی‎پذیرند و اکنون این سوال مطرح است که آیا ارتش پاکستان پشت این مساله است یا خیر. ارتش نیز این موضوع را تکذیب کرده و می‎گوید که القاعده خودش به واسطه امکاناتی که دارد به این کشورها نیرو می‎فرستد و این هیچ ربطی به ارتش و دولت پاکستان ندارد؛ اما این توجیه در ایران برای برخی قابل قبول نیست و معتقدند اگر پاکستان جدی وارد عمل شود، می‎تواند جلوی تحرکات آنها را بگیرد. نکته دیگر، نزدیکی روابط پاکستان و عربستان است. این واقعیت وجود دارد که یک رقابت میان ریاض و تهران شکل گرفته که جنبه ایدئولوژیک دارد؛ به این معنا که ایران خود را مرکز تشیع می‎داند و الگوی خاصی برای جهان اسلام مدنظر دارد؛ اما عربستان دیدگاه سلفی-وهابی دارد و مایل به گسترش آن دیدگاه است. این دو دیدگاه مختلف، یک رقابت میان ایران و عربستان در سطح کشورهای منطقه ایجاد کرده است. درنتیجه تردیدهایی نیز در سیاست‎های پاکستان که با عربستان روابط نزدیکی دارد، به وجود آورده است. باید در نظر داشت که ۷۰ تا ۸۰ درصد جمعیت پاکستان را اهل سنت تشکیل می‎دهند و زندگی بسیاری از مردم به کار در کشورهای عربی وابسته است؛ بنابراین این پیوندها تاحدی کمک می‎کند دولت پاکستان، مناسباتش را با عربستان نزدیک و تقویت کند؛ اما برداشت من این است که هدف مقامات پاکستان در برهه فعلی این است که روابط‎شان را با هر دو کشور حفظ و این روابط را از هم تفکیک کنند. به این مفهوم که روابط نزدیک با یکی موجب دوری روابط با دیگری نشود. اما فقط این مسائل در روابط دو کشور وجود ندارد، بلکه یکسری منافع و دغدغه‎های مشترک نیز وجود دارد که بسیار مهم هستند. نخست وجود مرزهای طولانی و حساس میان دو کشور است که همکاری‎های دوجانبه را می‎طلبد و دیگری بحث قاچاق مواد مخدر به ایران و پاکستان است. دو طرف در این زمینه‎ها باید نهایت همکاری را داشته باشند تا کمترین آسیب را ببینند. به این مفهوم که اگر مناسبات استراتژیک ایران و پاکستان توسعه یابد، تنش‎های موقت، روابط را تحت‌تاثیر قرار نخواهد داد. اکنون که نخست‌وزیر پاکستان به تهران سفر کرده است اهداف این سفر را از چند منظر می‎توان مورد ارزیابی قرار داد. مهم‌ترین بحثی که در این سفر به آن پرداخته شد، بحث خط لوله گاز است. به‌نظر می‎رسد پاکستانی‎ها در پی آن هستند قراردادی را که میان احمدی‌نژاد و آصف علی زرداری، امضا شده است تاحدودی به‌نفع خود تغییر دهند. آنها با این بهانه که تحت فشار آمریکا و غرب هستند تا از این قرارداد کنار بکشند، این مساله را مطرح خواهند کرد. در ارتباط با مسائل مرزی نیز دو طرف گفت‌وگوهایی داشتند و طرف پاکستانی بیشتر هدفش آن است مشکلاتی را که دارد برای ایران توضیح دهد.

در واقع ایجاد امنیت در مرزهای میان ایران و پاکستان در بلوچستان برای پاکستانی‎ها خیلی اهمیت ندارد و آنها روی این مرزها خیلی حساس نیستند؛ بنابراین امکانات و توان‎شان را به سمت مرزهای هند برده‎اند تا از آن طریق، امنیت ملی‎شان تامین شود. در رابطه با این رویکرد پاکستان چندین امر دخیل است؛ نخست آنکه آنها امکانات اقتصادی و مالی تامین امنیت در این مرزها را ندارند و مساله دیگر نیز آنکه در داخل پاکستان آنقدر مسائل امنیتی و گروه‎های افراطی وجود دارند که دیگر توان‎شان به امنیت مرزها نمی‎رسد. سفر فعلی نواز شریف به تهران و دیدار او با حسن روحانی، نخستین دیدار دولتمردان جدید دو کشور است. این در شرایطی است که دولت جدید ایران سیاست تنش‎زدایی در سطح منطقه را در دستورکار خود قرار داده و می‌خواهد با حل‌و‌فصل تک‌تک مشکلات کوچک، روند مناسبات با دیگر کشورهای منطقه را به سمتی پیش ببرد که قدرت‏های خارجی از این وضعیت سود نبرند. در حال حاضر توسعه مناسبات جمهوری اسلامی ایران با کشورهای عرب منطقه و کشورهای جنوب آسیا و تنش‌زدایی با این کشورها، سیاست اصلی دولت حسن روحانی است.