پدیده شوم قرن جدید - ۲۸ دی ۹۵

حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل به جنگ‌ها و جنبش‌هایی اشاره شد که در نگاه ابوبکر ناجی شاید مسلمانان نسبت به آنها غفلت به خرج داده بودند. از جمله او به «جنگ حطین» و «حرکت الامام السید» اشاره می‌کند. ناجی اعتقاد داشت که اقدامات علیه دشمنان خدا و رهبرانشان و در راس آنها انگلیس، به مثابه منبع الهام برای جنبش‌های جهادی در کشمیر، هند و افغانستان تلقی می‌شود. همچنین به پیمان سایکس- پیکو و تبعات آن برای منطقه از دیدگاه جهادیون هم اشاره شد.

در مطالب پیش‌رو، توضیحات بیشتری در مورد اهداف و تعریف مرحله «قدرت ایذایی و فرسایشی» داده خواهد شد که مرحله‌ای است که اکنون در حال عبور از آن هستیم. ما به نمونه‌های معاصر مدیریت خشونت بازخواهیم گشت و بر جنبش‌های غیراسلامی متمرکز خواهیم شد که برخی از آنها به شرح زیر است:

* جنبش جنجوید در جنوب سودان که «جبهه خلق برای آزادی سودان» نامیده می‌شود.

* جنبش‌های چپگرا در آمریکای مرکزی و جنوبی. اگرچه برخی چپگرایان توفیقات جالب توجهی در برخی جنبه‌های عملیاتی در مدیریت مناطق خشونت در آنجا به دست آوردند و دولت‌هایی هم تشکیل دادند؛ اما آنها این مناطق را براساس اصول غیرشفاف و فاسد مدیریت می‌کنند که مناطق پیرامونی معمولا نمی‌پذیرند. این باعث می‌شود که به دلیل نفی و انکار شهروندان (آن مناطق)، گسترش آن مناطق غیرقابل پذیرش شود و آنها از دولت مرکزی فاصله بگیرند و به نفع اداره خشونت یا به نفع تاسیس دولتی بر خرابه‌های دولت مرکزی، متحد شوند.

کافی است بدانیم که پس از فروپاشی شوروی و قطع کمک‌های مالی‌ای که این جنبش‌ها به آن وابسته بودند، اکثریت این جنبش‌ها در تقلای اتکا (بر) و کسب منابع مالی جدید برای خود در ازای ارائه پایگاه‌های امن برآمدند. این پایگاه‌های امن به دو گروه داده می‌شد: یک گروه خارجیان بودند که برای گریز از برخی قوانین منطقه به این پایگاه‌ها می‌آمدند و دوم، خرید و فروش‌کنندگان عمده مواد مخدر که خودشان مبادرت به کاشت و فروش آنها می‌کردند. به همین ترتیب، راه درآمدی هم یافتند: آنها ساکنان محلی را به زور دستگیر می‌کردند، مبادرت به ربودن آنها می‌کردند و در ازای آزادی‌شان خواستار مبالغ گزاف می‌شدند یا آنها را به‌عنوان گروگان و سپر انسانی نگه می‌داشتند.

اگرچه جامعه‌ خشنی که آنها مدیریت می‌کردند تحت کنترل بود؛ اما مملو از فساد اخلاقی بود که برخاسته از اصول آنارشیستی‌ای بود که آنها پذیرفته بودند. با این وجود، رژیم‌های آنها به خوبی محافظت شده و حتی آمریکا به دلیل ناتوانی‌اش برای تخریب منابع مالی‌شان، مقاومت‌شان و کنترل آنها و ملحق کردنشان به رژیم‌هایی که حول مدار آمریکا یا مدار آنچه به دروغ سازمان ملل نامیده می‌شود دیوانه و ناتوان شده بود. ما معتقدیم که این دو سیستمی که در حال جنگ هستند، مشخصه‌شان کفر و ظلم است.

مبحث دوم: راه و روش‌های تاسیس یک دولت اسلامی

مراحل برای «گروه اصلی» از دولت‌ها

مرحله «قدرت ایذایی و فرسایشی»، سپس مرحله «اداره خشونت» و سپس مرحله «توانمند‌سازی و تاسیس دولت»

مراحلی برای «بقیه دولت‌ها»

مرحله «قدرت ایذایی و فرسایشی»، سپس مرحله «تاسیس» که فتح و قدرت تاسیس از خارج کسب می‌شود. این مراحل با این ملاحظه است که این امکان وجود دارد که برخی از دولت‌های ثانویه و غیراصلی از همان مراحلی عبور کنند که دولت‌های اصلی براساس تسلسل حوادث از آن عبور کرده‌اند.