حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل به بوکوحرام به‌عنوان یکی از زیرشاخه‌های داعش در آفریقا اشاره شد. این گروه در منطقه دریاچه چاد همچنان قوی است و بعید است به این زودی‌ها نابود شود. این گروه دارای پایگاه مردمی چشمگیری است. وقتی داعش در نهایت شکست داده شود، بوکوحرام احتمالا حمایت واقعی از این گروه را به کناری خواهد گذاشت، اما برخی اعضایش ممکن است ارتباطاتی را با این گروه به مثابه نشانی از افتخار حفظ کنند. کاهش کنترل سرزمینی بوکوحرام تا حد زیادی به‌دلیل «نیروهای ویژه مشترک چندملیتی» رخ داده؛ سازمانی که متشکل از نیروهایی از کشورهای بنین، کامرون، چاد، نیجر و نیجریه است. اگر فشار فعلی بر بوکوحرام ادامه یابد این گروه به یک گروه مجرمانه کوچک و محلی تبدیل خواهد شد که نیروهای امنیتی بومی می‌توانند مدیریت آن را در دست بگیرند.

۱۰- قفقاز

در 23 ژوئن 2015، سخنگوی رسمی داعش یعنی «ابو محمد العدنانی» تشکیل ولایت جدیدی را در شمال قفقاز اعلام کرد. داعش هرگز پیش از آن مدعی سرزمین در داخل روسیه نشده بود. این اعلان عدنانی درست چند روز پس از گزارش‌هایی بود دال بر اینکه هزاران شبه‌نظامی اسلامگرا از «امارت قفقاز» رسما با «دولت اسلامی» بیعت کرده‌اند. امارت قفقاز به لحاظ تاریخی همواره مقام‌های روسی را هدف حملات خود قرار می‌داد اما به‌دلیل برخی حملات به غیرنظامیان در داخل روسیه - مثل حملاتی به مسکو- نیز شهرتی به دست آورده بود. این گروه عمدتا به شکل زیرزمینی فعالیت می‌کرد و از طریق فعالیت‌های مجرمانه به تامین مالی خود می‌پرداخت. در می‌2011، وزیر خارجه آمریکا «امارت قفقاز» را براساس فرمان اجرایی 13224 یک سازمان تروریستی معرفی کرد. وزارت خارجه آمریکا نیز اعلام کرد این امارت از بمب‌گذاری، تیراندازی و ترورهای نافرجام برای برانگیختن انقلاب جهت اخراج دولت روسیه از منطقه قفقاز شمالی استفاده می‌کند.

دو ماه پیش از اعلان عدنانی، در آوریل 2015، نیروهای ویژه روسی «اسخاب کبکوف»- رهبر جدید امارت قفقاز در آن زمان - را کشتند. کبکوف بارها به‌دنبال احتراز از بمب‌گذاری‌های انتحاری و کاهش تلفات غیرنظامی به حداقل بود. به گفته کارشناسانی که به منطقه سفر کرده بودند، مرگ او موجب تغییرات بنیادین در قفقاز شمالی شد. سخنان عدنانی که با بیعت شبه‌نظامیان قفقاز با داعش قرین شده بود، نشان از زوال امارت قفقاز به‌عنوان یک سازمان بود. بیعت این امارت با داعش نوعی گسست یا گذار برای این گروه بود زیرا به لحاظ تاریخی امارت قفقاز با طالبان و القاعده در هم تنیدگی بیشتری داشت تا داعش.

قفقاز و جنگ داخلی سوریه

در سال‌های اخیر حملات تروریستی به روسیه افزایش یافته است. اگرچه نیروهای ویژه روسیه به‌خاطر چنین تقابلی اعتباری به‌دست آورده‌اند اما برخی دیگر از تحلیلگران می‌گویند این شبه‌نظامیان منطقه را به سوی سوریه ترک کرده‌اند. در واقع، شواهد می‌گوید که مقام‌های وزارت کشور روسیه فعالانه شبه‌نظامیان را تشویق می‌کنند که به سوریه بروند. این مساله به‌ویژه در زمانی متداول بود که به المپیک سوچی 2014 نزدیک می‌شدیم. به تازگی، «گروه بین‌المللی بحران» در گزارش مارس 2016 اشاره می‌کند که مقام‌های روسی تغییراتی در نگاه خود ایجاد کرده‌اند و اکنون - لااقل به‌طور رسمی- این را نوعی شکست محسوب می‌کنند که به برخی اجازه دهند به سوریه بگریزند. براساس بندی از قانون روسیه، برای آحاد افراد غیرقانونی است که در فعالیت‌های تروریستی در هر جایی از این جهان مشارکت داشته باشند جایی که باعث به خطر افتادن جان شهروندان روسی شود. اینکه تا چه میزان این قانون دنبال شود معلوم نیست. براساس برخی روایت‌ها یا حساب‌های شخصی، «خدمات ویژه» گاهی اوقات دو انتخاب به افراد ارائه می‌دهد: رفتن به زندان یا پیوستن به داعش برای جاسوسی از این گروه. برخی پیوستن به داعش را به رفتن به زندان روس‌ها ترجیح می‌دهند.

تاریخ روسیه در قفقاز شمالی و ظهور امارت قفقاز

«دوکو عمروف»، رئیس وقت جمهوری جدایی طلب چچنِ ایچکریا (CRI)، رسما تشکیل امارت قفقاز را در سال 2007 اعلام کرد. براساس گزارش HIS Jane در مورد این مساله در سال 2014، این اعلان عمروف «نقطه اوج گذار از شورشگری در چچن از یک جنبش جدایی‌طلب محلی به یک جنبش اسلامگرای منطقه‌ای را نشان داد.» همان‌طور که دو سال پیش‌تر در گزارش «گروه بین‌المللی بحران» بیان شد، «شکست پروژه دولت سازی [جدایی‌طلبان] و روش بی‌رحمانه جنگ مسکو با آنها باعث شد انگیزه‌های ملی‌گرایانه‌شان به انگیزه‌های اسلامگرایانه تبدیل شود که البته چاشنی جهاد نیز در آن به چشم می‌خورد.» در واقع، امارت قفقاز ریشه در نبرد فرقه‌گرایانه‌ای دارد که طی دو دهه گذشته در شمال قفقاز به خروش و هیجان آمده است. این نبرد محصول فروپاشی شوروی و تلاش‌های مسکو برای اعمال کنترل بر منطقه بود. افزون بر این، در گستره بزرگ‌تر تاریخ روسیه در این منطقه، این تلاش‌ها چندان جدید نیست.

تاریخ و سابقه طولانی و پیچیده روسیه در قفقاز همچنان تا امروز بر این کشور تاثیرگذار بوده است. کرملین در دهه 1800 میلادی با هدف فتح این منطقه برای امپراتوری روسیه به این منطقه مهم استراتژیک ورود کرد. مقاومت شدید قبایل و طوایف مستقل که بر قفقاز شمالی مسلط بودند به افسانه تبدیل شد و این کار را برای مسکو فوق‌العاده دشوار کرد که بر آنها مانند مردمان دیگر در آن دوره استیلا یابد. «امام شامل»، رهبر آنان و سومین امام در امارت قفقاز که تقریبا شامل چچن جنوبی امروز و بخشی از داغستان می‌شود، نقش مهمی در افسانه‌ها و داستان‌های مقاومت دارد. اگرچه در نهایت مسکو پیروز شد اما ساکنان قفقاز شمالی هرگز به‌طور کامل نپذیرفتند که بخشی از امپراتوری روسیه باشند و هر گاه دولت روسیه ضعیف بود یا حواسش به‌دلیل مسائل دیگر پرت می‌شد سر به شورش بر می‌داشتند. این شورش‌ها - با درجاتی از شدت و ضعف- پس از انقلاب 1917 هم رخ داد که باعث شد این کشور طی دوران برنامه اشتراکی‌سازی خشونت بار استالین در دهه 30 میلادی و طی جنگ جهانی دوم وارد جنگ داخلی شود. در واقع، چچنی‌ها در دوران بوریس یلتسین اعلام استقلال کردند وقتی دولت روسیه در دوران ضعف خود به سر می‌برد. کرملین همواره از بی‌ثباتی در این منطقه بیم داشته است.