استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

در کمال حیرت کیسینجر، او نیز نتوانست آنچه را که در چادر موقت کیلومتر ۱۰۱ اتفاق می‌افتد، کنترل کند. در آنجا یاریو و الجمسی - به‌نوبه‌ خود- موفق شده بودند تفاسیر متفاوت توافق ۶ماده‌ای را درباره تامین ارتش سوم و مبادله‌ی اسرا با یکدیگر هماهنگ کنند. سپس در ۱۶نوامبر، یک روز پس از حرکت کاروان‌ها به‌سوی سوئز و آغاز تبادل اسرا، یاریو اصول کلی‌ای را که به نظر او باید در مذاکرات عقب‌نشینی اعمال شود، به الجمسی ارائه کرد. الجمسی این اصول را به‌طور کلی قابل‌قبول یافت. او با پیشنهاد عقب‌نشینی سه مرحله‌ای اسرائیل پاسخ داد: اول، به خط ۲۲ اکتبر سپس به خط «العریش-رأس محمد» در شرق گذرگاه سینا (۱۵۰کیلومتری شرق سوئز) و در نهایت به مرز بین‌المللی. یاریو در یک مرحله با عقب‌نشینی ارتش اسرائیل به مواضع شرق کانال اما در فاصله کوتاهی از گردنه‌های سینا (۳۰کیلومتری شرق سوئز) -همراه با کاهش تعداد نیروهای مصری در کرانه‌ شرقی و خروج تانک‌های آنها، باز کردن کانال سوئز به روی ناوبری، و لغو رسمی محاصره در باب‌المندب- مقابله کرد.

پیشنهاد الجمسی خط اول عقب‌نشینی ارتش اسرائیل را در شرق گذرگاه‌های سینا قرار داد؛ خط یاریو در غرب آنها بود. به‌غیر از این، تفاوت بین آنها زیاد نبود. بنابراین تعجب‌آور نیست که سادات احساس کرد مداخله کیسینجر می‌تواند عقب‌نشینی اولیه و سریع اسرائیل را قبل از کنفرانس ژنو برای او تضمین کند و خروج اساسی اسرائیل بعد از افتتاح کنفرانس مورد مذاکره قرار می‌گیرد. بااین‌حال، یاریو دست به اقدام پیشگیرانه زد. برای جلسه‌ بعدی، مایر و دایان به او اجازه دادند که در ازای عقب‌نشینی کامل نیروهای مصری از ساحل شرقی، پیشنهاد عقب‌نشینی ارتش اسرائیل تا پنج کیلومتری شرق کانال را بدهد. این کاری عبث بود. بنابراین هنگامی‌که مذاکرات کیلومتر ۱۰۱ در ۲۲نوامبر دوباره برگزار شد و دو ژنرال مواضع رسمی خود را ارائه کردند، شکاف بسیار گسترده‌تری از آنچه مصری‌ها انتظار داشتند وجود داشت. برای سه روز بعد، آنها به‌طور غیررسمی راه‌هایی را برای غلبه بر اختلافات خود بررسی کردند.

بااین‌حال، به گفته‌ الجمسی، یاریو در نهایت اعتراف کرد که مجاز به گفت‌وگو درباره‌ عقب‌نشینی معنا‌دار نبوده است؛ زیرا دولت او تا پس از انتخابات در موضعی نیست که این مساله را - که برای ۳۱دسامبر برنامه‌ریزی و تعیین‌شده بود- حل‌وفصل کند. الجمسی یک‌بار دیگر از یاریو خواست تا موضع اسرائیل را به‌طور رسمی مشخص کند. یاریو بر اساس دستورات مایر باید به همه‌چیز «نه» می‌گفت و در عوض پیشنهاد کند که مذاکرات به ژنو منتقل شود. در آن مرحله، الجمسی جلسه را پایان داد، به چادر مطبوعاتی رفت و به همه اطلاع داد که مذاکرات به بن‌بست رسیده است. روز بعد، ۳۰نوامبر، سادات دستور داد مذاکرات کیلومتر ۱۰۱ متوقف شود. کیسینجر از این نتیجه کاملا راضی بود. او در خاطراتش اعتراف می‌کند که «کل این روند صبر ما را به آزمون گذارده بود.» درست مانند زمان جنگ، او اطلاعات دقیق کمی درباره آنچه در چادر می‌گذشت داشت؛ زیرا هیچ مقام آمریکایی در آنجا حضور نداشت.

درهرصورت، از این منظر، اتفاق خوبی از دل آن بیرون نمی‌آمد. خواه گسستی رخ دهد و درباره عملی بودن برداشت او از گام اول تردید ایجاد ‌کند و شبح بازگشت به جنگ را افزایش ‌دهد، خواه پیشرفتی رخ دهد، در این صورت، چه کسی به مداخله‌ آمریکا نیاز داشت؟ استراتژی او برای جلب سادات مستلزم آن بود که ایالات‌متحده طرفی باشد که بتواند امتیازات اسرائیل را بدهد. در ذهن او، کنفرانس بستری برای دستیابی به این هدف شده بود. او در خاطرات خود می‌نویسد که تشکیل آن کنفرانس «وضعیت را خنثی کرده و نمادی از پیشرفت می‌شود» و سپس او «از توجهات آن برای تثبیت نقش مرکزی ما استفاده می‌کند.»

بر همین اساس، وی مصمم به خرابکاری در مذاکرات کیلومتر۱۰۱ شد. او باید راهی پیدا می‌کرد تا مصری‌ها را با نقشه بازی‌اش هماهنگ سازد. بنابراین به مایر روی آورد که با توجه به مخالفت او با هرگونه عقب‌نشینی، به‌ویژه پیش از انتخاب مجدد، [کیسینجر] می‌توانست برای جلوگیری از پیشرفت به او [مایر] تکیه کند. کیسینجر در جلسه‌ای در دفتر کار خود (در وزارت امور خارجه) در ۲۰نوامبر به دینیتز توصیه کرد که اسرائیل گفت‌وگوهای اساسی با مصری‌ها را بر سر عقب‌نشینی تا کنفرانس ژنو به تعویق بیندازد. او در ۲۲نوامبر هنگام ملاقات با «آبا ابن»، همین توصیه را به او ابلاغ کرد. در ۲۵نوامبر، کیسینجر به اسکوکرافت دستور داد تا با دینیتز تماس بگیرد و به خاطر پیشنهادهایی که شنیده بود یاریو در مذاکرات کیلومتر۱۰۱ ارائه می‌کند، اتمام‌حجت کند.

درعوض اسکوکرافت باید درخواست کند که «اسرائیل راه‌هایی برای ادامه‌ مذاکرات بدون ارائه‌ پیشنهادهای اساسی بیابند.» همان‌طور که دینیتز در خاطرات خود توضیح می‌دهد، کیسینجر «می‌خواست تمام حرکت‌ها و اقدامات سیاسی عمده تحت نظارت مستقیم او انجام شود.» در ۲۶نوامبر، دینیتز به کیسینجر اطلاع داد: «ما پیشنهاد شما را برای به تعویق انداختن مساله جدایی نیروها تا زمان کنفرانس صلح پذیرفتیم.» دینیتز گزارش داد که یاریو مذاکرات را در کیلومتر۱۰۱ قطع نمی‌کند، «اما این نشست‌ها به مسائل کاملا محلی می‌پردازد.» کیسینجر پاسخ داد: «خیلی خوب». این پیشینه‌ مذاکرات شکست خورده است. یاریو از دستوراتی که دریافت کرده بود عمیقا ناامید شده و معتقد بود که می‌توانست با الجمسی به توافق برسد.

او از مایر و دایان عصبانی بود زیرا «آنها حتی حاضر به شنیدن استدلال [او] نبودند» و بارها درخواست‌های او برای تشکیل جلسه‌ بحث درباره‌ ایده‌هایش با کابینه را رد می‌کردند؛ اما یاریو سرباز خوبی بود و تا آن زمان، در حال تبدیل‌شدن از ژنرال به سیاستمدار بود. مایر به یاریو پیشنهاد داده بود که در انتخابات آتی، موقعیت امنی در فهرست حزب کارگر برای کنست داشته باشد. برای اینکه او بتواند نامزد شود، در ۲۳نوامبر درحالی‌که هنوز در حال مذاکره با الجمسی به‌عنوان نماینده‌ نظامی اسرائیل بود، به‌طور رسمی از وظایف نظامی خود کنار گذاشته شد.