پشت پرده جنگ عراق پس از 20 سال

اگرچه هیچ فرآیند خاص و رسمی بین سازمانی برای تصویب فرمان شماره دو CPA وجود نداشت؛ اما اسلوکامب به خاطر داشت که همگان را در واشنگتن و بغداد از طرح انحلال ارتش آگاه کرد. فناوری ارتباطات در سال۲۰۰۳ در عراق هنوز خطرناک بود؛ اما پیش‌نویس آن به پنتاگون ارسال شد و اسلوکامب گفت که تماس‌های تلفنی زیادی را در خارج از کاخ جمهوری‌ در بغداد؛ جایی که CPA در حال راه‌اندازی فروشگاه بود، صرف کرده و به تغییرات نهاییِ سند گوش داده است. او با استفاده از اصطلاح بوروکراتیک برای ویرایش‌های جزئی گفت: «به‌وضوح می‌توانم به یاد بیاورم که بیرون در گرمای ۱۲۰درجه، روی یک لینک ماهواره‌ای لرزان، دگرگونی‌های شادی‌آور پنتاگون نشینان را می‌دیدم. با پیش‌نویس فرمان در بغداد -از جمله توسط رهبری ارشد نظامی- موافقت شد. صِرف این واقعیت که کسی می‌گوید «من موافقم» به این معنی نیست که فکر می‌کنند ایده‌ خوبی است؛ اما نمی‌توانند بگویند که از آن خبر نداشتند.»

رهبران ارشد غیرنظامی در پنتاگون، که در ماه مارس تاییدیه‌ ریاست‌جمهوری را برای دست‌نخورده نگه‌داشتن ارتش دریافت کرده بودند، با دیدگاه جدید برمر موافق بودند و همان استدلال‌هایی را که او درباره شرایط دگرگون یافته مطرح می‌کرد، پذیرفتند. گرنیر گفت‌وگو با یکی از کارکنان دفتر لوتی را به یاد آورد که با قیافه‌ای خشک و بی‌روح گفت: «اگر رهبری ارتش عراق را برگردانیم، این یعنی کشتن آنها.» بااین‌حال، اگرچه مقام‌های وزارت دفاع به‌دقت این دستور را بررسی کردند - اسلوکامب متنی را به یاد آورد که حدود یک هفته قبل از اینکه برمر تیم را برای نهایی کردن آن تحت‌فشار قرار دهد با دفاتر CPA درباره آن حرف زده بود- به نظر نمی‌رسید که آنها حتی آن اصول را با مدیران خارج از پنتاگون به اشتراک گذاشته باشند. هنگامی‌که برمر «دستور شرطی» [pending order: اصطلاحی بازاری است به معنای سفارش و دستوری را که بر اساس قیمت حال حاضر بازار تعیین نشود، بلکه بر اساس تغییرات قیمت، دستور ورود به بازار تنظیم شود] برای یک کنفرانس ویدئویی با تیم امنیت ملی در کاخ سفید اعلام کرد، این افشاگری سایر رهبران در دولت را متحیر کرد.

میلر توضیح داد: «هیچ‌کس دیگری دور میز - به استثنای دونالد رامسفلد و داگ فیث و احتمالا معاون رئیس‌جمهور - نمی‌دانست چه خبر است. این به کابینه‌ جنگ ارائه شد به این مضمون که «این کاری است که ما انجام خواهیم داد.» حتی رئیس‌جمهور هم «یکه خورد». پس از ۱۰ ثانیه یا بیشتر، بوش به برمر گفت: «جِری، تو همان کسی هستی که برای این کار ساخته شده‌ای.»

 در تئوری و در عمل

از نظر فیث، این یک لحظه‌ مهم در جنگ بود؛ نشانه‌ای کلیدی از اینکه چگونه مرحله‌ بعدی اشغال هویدا می‌شود. رامسفلد و بوش هر دو می‌خواستند به برمر فضایی برای تصمیم‌گیری بدهند؛ به‌خصوص که او تازه شروع کرده بود. فیث به یاد می‌آورد که رامسفلد از برخی جهات یک مدیر خُرد بود، اما تمایل وزیر دفاع در حاشیه متوقف ماند و او تمایل داشت به افرادی که در آن‌سوی دنیا عملیات انجام می‌دادند، موکول کند. همان‌طور که فیث بیان کرد، «او می‌خواست از جری برمر در برابر افرادی که به‌قول‌معروف از «هر ابزاری» استفاده می‌کردند، محافظت کند.» با نگاهی به گذشته، برمر گفت که پشیمانی او درباره فرمان شماره دو CPA عمدتا از نخواندن آنچه به‌عنوان مرحله دوم دستور می‌دید، ناشی می‌شود: طرحی برای پرداخت پول به ارتش منحل شده است.

او و اسلوکامب هرگز قصد نداشتند کل ارتش عراق را به خیابان برگردانند؛ اما در نظر داشتند که به سربازان سابق نوعی مقرری بدهند. همان‌طور که اسلوکامب گفت: «ما می‌دانیم که اگر شما به ارتش پول ندهید، شخص دیگری خواهد داد.» اما در بحبوحه‌ هرج‌ومرج پس از تهاجم، مکانیسم‌های انجام این کار هنوز وجود نداشت؛ زیرا هم برمر و هم اسلوکامب اولین کسانی بودند که اعتراف کردند. «حکومت ائتلاف موقت» (CPA) هیچ سابقه‌ قابل‌اعتمادی در صفوف ارتش نداشت و همچنین درآمد نفتی نیز برای پرداخت به آنها جریان نداشت.