دستورکار بزرگ در خاورمیانه

ریاض گفت که در این نشست شاهزاده سلمان بن‌عبدالعزیز وزیر انرژی، خالد بن‌سلمان وزیر دفاع، یاسر الرمیان رئیس صندوق سرمایه‌گذاری عمومی و مسعید العیبان مشاور امنیت ملی عربستان سعودی نیز حضور داشتند. شاهزاده ریما بنت بندر، سفیر عربستان در ایالات متحده و مایکل راتنی سفیر ایالات متحده در عربستان سعودی نیز در این مراسم حضور داشتند. سخنگوی شورای امنیت ملی در بیانیه‌ای گفت که عادی‌سازی رابطه با اسرائیل در کنار سایر موضوعات مورد بحث قرار گرفت.

این سخنگو افزود: «ما همچنان از عادی‌سازی رابطه با اسرائیل، از جمله با عربستان سعودی حمایت می‌کنیم و بدیهی است که به گفت‌وگو با شرکای منطقه‌ای خود درباره چگونگی پیشرفت بیشتر ادامه می‌دهیم. این تلاشی است که ما در راستای پیشبرد اهداف سیاست خارجی آمریکا برای یک خاورمیانه مرفه و باثبات، ایمن و مسالمت‌جو دنبال می‌کنیم.» در ازای تصمیم تاریخی برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل، سعودی‌ها از واشنگتن می‌خواهند تا یک توافق‌نامه دفاعی متقابل به سبک ناتو با این پادشاهی، همراه با کمک به توسعه برنامه هسته‌ای غیرنظامی، علاوه بر سیستم‌های تسلیحاتی پیشرفته شکل دهند؛ مانند سیستم دفاع موشکی «تاد».

هدف این خواسته‌ها تحقق اهداف ولیعهد برای تنوع انرژی و در عین حال تقویت دفاع پادشاهی از خود در برابر رقیب منطقه‌ای (ایران) است. بایدن به نیویورک‌تایمز گفت که هنوز تصمیم نگرفته که آیا این درخواست‌ها را تایید کند یا خیر اما مطمئن نیست که او قدرت ارائه آنها را [به طرف سعودی] داشته باشد. هرگونه پیمان دفاعی متقابل مشابه آنچه ایالات متحده با نزدیک‌ترین متحدان غربی خود دارد، مستلزم تصویب کنگره است و با وجود حمایت دو حزبی از توافق عادی‌سازی بین اسرائیل و عربستان، اما تردید شدیدی در میان سناتورهای قدرتمند در هر دو حزب درباره هرگونه اتحاد درهم‌تنیده با این پادشاهی وجود دارد.

ایالات متحده به دنبال پایان دادن به جنگ یمن و بنا به گزارش‌ها، کمک بی سابقه عربستان به موسسات فلسطینی در کرانه باختری و همچنین محدودیت‌های قاطع بر روابط پادشاهی با پکن است. تمایل اسرائیل برای همراهی با چنین تفاهم سه‌جانبه‌ای نامشخص است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در گذشته ترجیح می‌داد عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی را در مقابل علاقه متحدان سیاسی خود به الحاق کرانه باختری به ارمغان بیاورد؛ اما ائتلاف راست‌گرای حاکم جدید او گام‌های بزرگی را به سمت الحاق قانونی برداشته است که قوانین بین‌المللی را نقض و رهبران خاورمیانه را بیشتر از او دور می‌کند. مقامات سعودی آشکارا می‌گویند که روی گام‌هایی به سوی راه‌حل دو دولتی پافشاری می‌کنند؛ اما به گفته مقامات فعلی و سابق غربی نزدیک به گفت‌وگوها، سعودی‌ها در خفا نشان داده‌اند که این موضوع نسبت به خواسته‌های اولیه آنها در اهمیت دوم قرار دارد.

دولت بایدن ترویج یکپارچگی بین کشورهای خاورمیانه را در اولویت قرار داده؛ زیرا به دنبال اجتناب از مداخلات نظامی پرهزینه است، آن هم درحالی‌که چین به دنبال پیشی گرفتن از نفوذ اقتصادی و استراتژیک ایالات متحده در صحنه جهانی است. با این حال، دولت کنونی هیچ تلاش دیپلماتیک عمده‌ای برای از سرگیری مذاکرات بین اسرائیل و فلسطینی‌ها درباره راه‌حل آینده دو کشور انجام نداده و رویکرد بایدن برای نزدیک نگه داشتن نتانیاهو تاکنون ثمره کمی داشته است. ائتلاف نتانیاهو همچنان به اعلام مجوزهای جدید شهرک‌سازی ادامه داده و این در حالی است که کاخ سفید بارها از اسرائیل خواسته است این کار را انجام ندهد. روز سه‌شنبه، کنست با وجود اعتراض‌های گسترده داخلی و مخالفت واشنگتن، قانونی را تصویب کرد که دادگاه عالی اسرائیل را تضعیف می‌کند.

آکسیوس در اوایل سال جاری به نقل از مقام‌های آمریکایی گزارش داده بود که دولت بایدن قصد دارد پیش از آغاز رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، ابتکار عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی را به نتیجه برساند. در اسفند ماه گذشته، روزنامه وال استریت ژورنال به نقل منابع آگاه گزارش داد: درحالی که آمریکا تلاش می‌کند روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و اسرائیل را میانجی‌گری کند، ریاض از واشنگتن می‌خواهد برای توسعه برنامه هسته‌ای غیرنظامی این کشور، کمک و تضمین‌های امنیتی ارائه دهد.

طبق این گزارش، دولت بایدن به‌صورت جدی در حال انجام مذاکراتی پیچیده برای عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی است و انجام احتمالی چنین توافقی چشم‌انداز سیاسی خاورمیانه را تغییر خواهد داد. توماس فریدمن هم در یادداشت ۲۷ژوئیه در نیویورک‌تایمز نوشت، برای صدها هزار نفری که در اعتراض به اصلاحات قضایی نتانیاهو به خیابان ریختند، تهی کردن دیوان عالی از اختیاراتش یک شکست گزنده خواهد بود. اما ناامید نشوید. کمک ممکن است از سوی آمریکا و عربستان در راه باشد. در مصاحبه‌ای که با بایدن داشتم او اصرار داشت که این اصلاحات تصویب نشود یا حداقل اجماع عمومی را داشته باشد.

اما رئیس‌جمهور با این مساله هم دست به گریبان است که آیا امکان یک معاهده متقابل امنیتی آمریکا- عربستان وجود دارد یا خیر؛ معاهده‌ای که شامل عادی‌سازی رابطه عربستان با اسرائیل می‌شود؛ به این شرط که اسرائیل امتیازاتی به فلسطینیان درباره «دو دولت» بدهد. به دنبال این تحولات بود که بایدن گروهی از مقام‌های ارشد را به ریاض فرستاد تا امکان یک تفاهم سه‌جانبه میان آمریکا- عربستان- اسرائیل را فراهم سازند. اگرچه بایدن هنوز تصمیم نگرفته است که چگونه این طرح را پیش ببرد، اما به هیات اعزامی چراغ سبز نشان داد که نشان دهد نوعی معامله با عربستان ممکن است. عقد چنین معامله‌ای زمان‌بر و دشوار است.

اول، یک پیمان امنیتی ایالات متحده - عربستان که منجر به عادی‌سازی روابط بین عربستان و اسرائیل می‌شود- درحالی‌که روابط عربستان و چین را محدود می‌کند - یک تغییر بازی برای خاورمیانه خواهد بود، بزرگ‌تر از پیمان صلح کمپ‌دیوید بین مصر و اسرائیل. زیرا صلح بین اسرائیل و عربستان سعودی، حافظ حرمین شریفین، راه را برای صلح بین اسرائیل و کل جهان اسلام، از جمله کشورهای بزرگی مانند اندونزی و شاید حتی پاکستان باز ‌کند. این یک میراث مهم سیاست خارجی بایدن خواهد بود.

دوم، اگر ایالات متحده یک ائتلاف امنیتی با عربستان سعودی ایجاد کند -به‌شرطی که روابط خود را با اسرائیل عادی کند و اسرائیل امتیازات معناداری را به فلسطینی‌ها بدهد- ائتلاف حاکم نتانیاهو متشکل از برتری‌طلبان یهودی و افراط‌گرایان مذهبی باید به این پرسش پاسخ دهد: شما می‌توانید کرانه باختری را ضمیمه کنید یا می‌توانید با عربستان سعودی و کل جهان اسلام صلح داشته باشید؛ اما نمی‌توانید هر دو را داشته باشید. پس کدام‌یک را می‌خواهید؟

من دوست دارم «بزالل اسموتریچ»، وزیر دارایی راست افراطی اسرائیل را ببینم که به تلویزیون اسرائیل می‌رود و به اسرائیلی‌ها توضیح می‌دهد که چرا الحاق کرانه باختری و ۹/ ۲میلیون ساکن فلسطینی‌اش - برای همیشه - به جای عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی و بقیه جهان اسلام به نفع اسرائیل است. صلح عربستان و اسرائیل می‌تواند به‌طور چشمگیری از ضدیت مسلمانان و یهودیان که دهه‌ها پیش با شروع درگیری یهودی و فلسطینی به‌وجود آمده بود، بکاهد. اما قبل از اینکه چنین انتخابی -الحاق یا عادی‌سازی- در برابر این کابینه افراطی اسرائیل مطرح شود، باید بسیاری از چیزها مورد موافقت بسیاری از مردم قرار گیرد.

سعودی‌ها به دنبال سه چیز اصلی از واشنگتن هستند: یک معاهده امنیتی متقابل در سطح ناتو که ایالات متحده را موظف می‌کند در صورت حمله به عربستان سعودی از آن دفاع کند؛ برنامه هسته‌ای غیر نظامی، تحت نظارت ایالات متحده و توانایی خرید تسلیحات پیشرفته‌تر ایالات متحده، مانند سامانه دفاع موشکی تاد که به‌ویژه برای سعودی‌ها در برابر زرادخانه موشک‌های میان‌برد و دوربرد در حال رشد ایران مفید است. در مقابل، ایالات متحده خواهان برقراری محدودیت در روابط میان عربستان و چین است. در هر حال، اگر آن پیمان امنیتی به نتیجه برسد، اولین پیمان امنیتی در نوع خود با یک دولت غیردموکراتیک از زمان دوایت آیزنهاور به این‌سو است. در آن زمان‌ آیزنهاور چنین توافقی را با کره‌جنوبی در سال۱۹۵۳ انجام داد که نیازمند تایید سنا بود.

به نظر می‌رسد رهبری عربستان سعودی علاقه خاصی به فلسطینی‌ها ندارد یا از پیچیدگی‌های روند صلح آگاه نیست. اما اگر تیم بایدن توافقی را بدون یک مولفه مهم فلسطینی انجام دهد، همزمان ضربه‌ای مهلک به جنبش اعتراضی اسرائیل - با دادن یک جایزه عظیم ژئوپلیتیک رایگان به نتانیاهو پس از انجام کاری بسیار ضد دموکراتیک- و به راه‌حل دو کشور وارد می‌کند که سنگ بنای دیپلماسی خاورمیانه‌ای ایالات متحده است. من باور ندارم که بایدن این کار را انجام دهد. این امر باعث شورش در پایگاه مترقی حزب او می‌شود و تصویب توافق را تقریبا غیرممکن می‌کند.

سناتور کریس ون هولن، دموکرات مریلند در کمیته روابط خارجی سنا و کمیته فرعی تخصیص عملیات خارجی که بودجه وزارت امور خارجه را تامین می‌کند، گفت: «برای پرزیدنت بایدن به اندازه کافی سخت خواهد بود که کنگره را متقاعد به چنین معامله‌ای کند. اما من می‌توانم به شما اطمینان دهم که هسته‌ای قوی از مخالفان دموکرات‌ برای هر پیشنهادی که شامل مقررات معنادار، واضح و مشخص و قابل اجرا برای حفظ گزینه راه‌حل دو کشوری و تحقق درخواست پرزیدنت بایدن نباشد، وجود خواهد داشت که فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها از آزادی و کرامتی برابر برخوردارند. این عناصر برای هرگونه صلح پایدار در خاورمیانه ضروری هستند.»

من معتقدم که حداقل، سعودی‌ها و آمریکایی‌ها می‌توانند (و باید) چهار چیز از نتانیاهو برای چنین جایزه بزرگی مانند عادی‌سازی و تجارت با مهم‌ترین کشور مسلمان عرب بخواهند: یک وعده رسمی برای عدم الحاق کرانه باختری، عدم شهرک‌سازی جدید در کرانه باختری یا عدم توسعه به خارج از شهرک‌های موجود، ممنوعیت قانونی شدن پایگاه‌های اسکان غیرمجاز یهودیان و انتقال برخی از اراضی فلسطینی‌نشین از منطقهC در کرانه باختری (که اکنون تحت کنترل کامل اسرائیل است) به مناطق A و B (تحت کنترل تشکیلات خودگردان فلسطین) همان‌طور که در توافق‌نامه اسلو پیش‌بینی شده است.