استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

پرز با هر حرکتی فراتر از خط سازمان ملل مخالف بود. تعدادی ایستگاه‌های سرنشین‌دار هشدار زودهنگام آمریکایی در گذرگاه‌ها باقی‌مانده بود که باید مورد توافق قرار می‌گرفت و برخی مسائل در متن توافق وجود داشت که باید حل می‌شد. این‌بار، تنها ۱۰روز طول کشید تا کیسینجر به توافق برسد و بین اتاق کابینه در بیت‌المقدس و ویلای ساحلی سادات در اسکندریه رفت‌وآمد کند و تنها یک سفر جانبی به دمشق داشته باشد تا اسد را خرسند نگه دارد.

کمتر از دو سال قبل، در پایان جنگ یوم کیپور، کیسینجر در اسرائیل به‌عنوان ناجی دولت یهود مورد استقبال قرار گرفت. دیگر این‌طور نیست. تغییر در وجهه‌ این ابر دولتمرد با رای ایالات‌متحده به محکومیت اسرائیل در شورای امنیت به‌دلیل انتقام‌گیری از قتل‌عام کودکان اسرائیلی «کریات شمونا» آغاز شده بود. برای اسرائیلی‌ها، دو موافقت‌نامه‌ اول جدایی، هدف مفیدی از نظر جدایی ارتش‌های متخاصم، بازگرداندن اسیران جنگی و توانمند ساختن نیروهای ذخیره اسرائیلی برای خلع سلاح بود. اما بحث طولانی‌مدت با ایالات‌متحده بر سر خروج دوم از سینا تلخ و البته شخصی شده بود. رابین بر تعهد مصر به عدم خصومت پافشاری کرده بود؛ زیرا اسرائیلی‌ها می‌خواستند باور کنند که در ازای واگذاری دارایی‌های استراتژیک در سینا، صلح به‌دست می‌آورند. هنگامی‌که کیسینجر این الزام را رد کرد و فورد از اسرائیل به‌دلیل انعطاف‌ناپذیری انتقاد کرد، اسرائیلی‌ها به آنها روی آوردند. عقب ماندن کمک‌های امنیتی تنها عدم محبوبیت آنها را افزایش داد.

ارزیابی مجدد کیسینجر از روابط ایالات‌متحده-اسرائیل باعث ارزیابی مجدد اسرائیل از خود کیسینجر، به‌ویژه نقش او در جنگ یوم کیپور شد. بسیاری از اسرائیلی‌ها اکنون بر این باور بودند که او با ممانعت از انجام یک حمله‌ پیشگیرانه، وقفه در تامین تسلیحات حیاتی و سپس ربودن پیروزی ارتش اسرائیل، با سرنوشت آنها بازی کرده است. هیچ‌یک از اینها دقیق نبود؛ اما به سرعت تبدیل به فولکلور اسرائیلی شد و زمینه‌ مساعدی را برای یک اپوزیسیون تازه نیرو گرفته به رهبری مناخیم بگین، سخنور آتشین و با قدرت ایدئولوژیک ملی‌گرایان مذهبی «گوش امونیم» که مخالف هرگونه امتیاز سرزمینی بودند، ایجاد کرد. پیش‌درآمد خشم در خیابان‌های اسرائیل در ۱۴ژوئیه۱۹۷۵ رخ داد؛ زمانی که ۱۵۰۰۰تظاهرات‌کننده برای اعتراض به فشار ایالات‌متحده برای عقب‌نشینی از سینا در میدان اصلی تل‌آویو در تالار شهر جمع شدند (همان میدانی که اکنون «کیکار رابین» نامیده می‌شود؛ جایی که رابین ۲۰سال بعد در آنجا ترور شد). گروهی از جمعیت اصلی جدا شدند و به سمت سفارت ایالات‌متحده حرکت و در آنجا اقدام به سنگ‌پرانی به ساختمان سفارت کردند.

ورود کیسینجر عامل اتفاق‌نظر و تجمیع بود. تظاهرات در شهرهای بزرگ سراسر اسرائیل برگزار شد. در بیت‌المقدس، اوباش در خارج از هتل «کینگ دیوید» حرکت کاروان کیسینجر را به سمت کنست؛ جایی که رابین تصمیم گرفته بود برای یک شام خوشامدگویی میزبانی کند، دشوار کرد. انبوهی از تظاهرات‌کنندگان به خیابان‌های بیت‌المقدس هجوم آوردند و کنست را محاصره کردند. تا ساعت ۱۰شب که ‌میهمان افتخاری آماده بازگشت به هتل بود، پلیس مجبور شد از ماشین‌های آب‌پاش برای پاک‌سازی خیابان‌ها استفاده کند. یک ساعت بعد، کیسینجر از ورودی عقبی کنست به بیرون هدایت شد و به شکل مخفیانه به هتل «کینگ دیوید» بازگشت.

اما او تابلوهای تظاهرکنندگان را دیده بود: «پسر یهودی»، «کاپو»، «هیتلر تو را در امان گذاشت تا کار را تمام کنی.» آنها اشاره کردند که کیسینجر، به‌عنوان یک یهودی، با فشار بر اسرائیل برای واگذاری قلمرو، به یهودیان خیانت کرده است. خاخام «زوی یهودا کوک»، مرشد معنوی «گوش ایمونیم» برای افزودن بر جراحت مذکور، کیسینجر را به‌عنوان «بعل هاگویا» یعنی «شوهر گوی» [یعنی یک زن یهودی] نامید؛ به‌عبارت‌دیگر، یهودی‌ای که سزاوار آن بود که به‌عنوان فردی که از قبیله‌اش دوری جسته از او احتراز شود.

حتی در شدیدترین مراحل مذاکرات بعدی، زمانی که وارن کریستوفر، مادلین آلبرایت یا جان کری اسرائیل را برای تسلیم قلمرو تحت‌فشار قرار دادند، تظاهرات در مقایسه با تجربه‌ این‌بار کیسینجر رنگ باخت. بدترین کاری که معترضان انجام می‌دادند حمل تابلوهایی بود که روی آن نوشته شده بود: «دنیس تهدید نکن»، «راس به خانه برو، ایندیک هم». یک وزیر تندرو در کابینه‌ نتانیاهو به نام «رِهاوام گاندی زیوی»، زمانی که من در اسرائیل سفیر بودم، مرا «پسر یهودی» خطاب کرده بود؛ اما وزیران همکارش به‌شدت او را محکوم کردند؛ اگرچه نخست‌وزیر نتانیاهو به طرز چشمگیری سکوت کرد.

بااین‌حال، رابین از نمایش ضد یهود خجالت‌زده، وحشت‌زده و خشمگین بود. او به مطبوعات گفت که تظاهرات‌کنندگان «ضربه‌ای به روح زندگی ما وارد کرده‌اند.» خاستگاه خصومت او نسبت به جنبش شهرک‌نشینان در اینجا نهفته است که یکی از اعضای آن جنبش سرانجام جان رابین را گرفت. کیسینجر برای اینکه کم نیاورد، بر این گیجی تاثیر گذاشت؛ اما به‌عنوان یک بازمانده از هولوکاست، به‌شدت آسیب دید.

کیسینجر انتظار داشت که این بار با سه‌گانه‌ اسرائیلی رابین، آلون و پرز اوضاع راحت‌تر پیش برود. در واقع، این مشارکت بسیار آزاردهنده بود. آنها دیگر علاقه‌ای به تلاش‌های معمول کیسینجر برای متقاعد کردن خود درباره هزینه‌های استراتژیک عدم پیشروی نداشتند. بر روی کالاها –گذرگاه‌ها و میدان‌های نفتی- توافق شده بود. برای آنها اکنون مساله حل‌وفصل قیمت بود. رابین پیش‌ازاین سفر، «مُردخای گازیت» مدیرکل خود، و «مایر روزن»، مشاور حقوقی وزارت امور خارجه را به واشنگتن فرستاد تا پیش‌نویس یادداشت تفاهم ۲۴صفحه‌ای را با سیسکو و آتِرتون، دستیار وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک به مذاکره بگذارد که فهرست تضمین‌های مورد نیاز رابین را شرح می‌دهد. کیسینجر موفق شده بود فورد را وادار کند تا موارد کمتر بحث‌برانگیز را امضا کند و به کل فهرست سلاح‌های رابین چراغ سبز نشان داده بود. رابین ۲.۵میلیارد دلار کمک درخواست کرده بود؛ فورد به کیسینجر گفت که این کمک نمی‌تواند از ۲.۱میلیارد دلار فراتر برود.

در اتاق کابینه در بیت‌المقدس، کیسینجر سعی کرد به این سه نفر یادآوری کند که رویکرد گام‌به‌گام او برای کمک به اسرائیل طراحی شده است. آنها باید آن را به‌عنوان یک پیروزی می‌دیدند؛ اما به نظر می‌رسید تنها چیزی که می‌خواستند انجام دهند بحث‌وجدل بود. همان‌طور که او به سیسکو و ساندرز گفت: «این گروه [سه‌نفره] در بده‌بستان مواد غذایی دست دارد. آنها کیسه‌های سیب‌زمینی می‌فروشند.»