آیا می‌توان برای بازسازی اقتصادی به کشورهای در حال توسعه تکیه کرد؟

مونا مشهدی رجبی- بعد از افزایش بحران اقتصادی در دنیا و تضعیف بازار وال‌استریت ارزش سهام در چهار کشور بزرگ در حال توسعه دنیا رشد کرد. طبق گزارش‌های موجود در ماه‌های گذشته ارزش سهام در کشورهای برزیل، روسیه، هند و چین بیشتر از ۶۴‌درصد رشد کرد. همین رشد بازار سهام سبب شد تا بسیاری از دست‌اندرکاران اقتصادی دنیا تصور کنند، برای بازسازی اقتصاد جهان و بازگرداندن رشد به اقتصاد می‌توانند به این کشورها اتکا کنند. در بخشی از تحلیل‌های اقتصادی آمده است: «در سال‌های آینده کشورهای در حال توسعه می‌توانند جایگزین کشورهای توسعه‌یافته‌ای همچون آمریکا و اروپا شوند و بار رشد اقتصادی را بر دوش بکشند. آنها می‌توانند موتور رشد اقتصاد دنیا شوند و در این مسیر از تمامی‌ابزارهای موجود در خود استفاده کنند.» حال سوال این است که تا کجا می‌توان به این کشورها در این مورد اطمینان کرد؟ آیا کشورهای مذکور می‌توانند به تنهایی موجب خروج اقتصاد دنیا از رکود شوند یا اقتصاد آنها توانایی لازم برای این خروج را دارد یا خیر؟

جی برایستون، تحلیل‌گر اقتصادی در مرکز مطالعات اقتصادی و امنیتی فارگو در این مورد می‌گوید: « سه کشور از مجموع چهار کشور ذکر شده می‌توانند زمینه را برای رشد اقتصادی دنیا و خارج شدن از رکود فراهم کنند؛ ولی این به معنای جایگزین شدن آنها با کشورهای اروپایی و آمریکا نیست. سهم اقتصاد این کشورها در کل اقتصاد دنیا برابر با ۱۵‌درصد است؛ در حالی که آمریکا و اتحادیه اروپا هر یک ۲۳‌درصد از تولید ناخالص داخلی دنیا را تشکیل می‌دهند. بدون شک کشورهایی که سازنده ۱۵‌درصد از اقتصاد دنیا هستند، نمی‌توانند با اقتصادهایی که ۴۶‌درصد ا ز تولید ناخالص داخلی دنیا را تشکیل می‌دهند، رقابت کنند.»

سازمان تجارت جهانی در پیش‌بینی اخیر خود اعلام کرد، اقتصاد دنیا در سال ۲۰۰۹ میلادی با نرخ ۱۰‌درصد تقلیل پیدا می‌کند. این در حالی است که بانک جهانی در گزارش قبلی خود نرخ انقباض اقتصادی دنیا در سال جاری میلادی را ۹/۲‌درصد و نرخ انقباض اقتصادی آمریکا را برابر با ۳‌درصد اعلام کرده است.

پیش‌بینی می‌شود در سال ۲۰۰۹ میلای کشورهای در حال توسعه در مجموع با نرخ ۲/۱‌درصد رشد کند ولی اگر رشد اقتصادی هند و چین ر ا در نظر نگیریم متوسط نرخ رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه در سال ۲۰۰۹ میلادی به منفی ۶/۱‌درصد می‌رسد. در ماه‌های اخیر تقاضا برای کالاهای مختلف تولیدی و صنعتی در جهان تنزل پیدا کرد و سطح تولید صنعتی در آمریکا و اروپا با ۶۴‌درصد کاهش نسبت به سال قبل به پایین‌ترین سطح طی ۱۵ سال اخیر رسید.

از آنجا که کشورهای صنعتی سازنده بزرگترین سهم از تولیدات صنعتی در دنیا هستند، کاهش ۶۴‌درصدی در این بخش از دنیا می‌تواند بازار جهانی را تحت تاثیر قرار دهد. در مقابل آمارها از رشد تولید و رشد اقتصادی در کشور چین خبر می‌دهند. چین یکی از کلیدی‌ترین کشورهای در حال توسعه دنیا است که بسیاری آن را اقتصاد آینده دنیا می‌دانند و معتقدند می‌تواند بخش بزرگی از بار اقتصادی دنیا را بر دوش بکشد.

ولی واقعیت این است که اقتصاد چین با تمامی ‌بزرگی توانایی تحمل این بار را ندارد. در حالت کلی کشورهای در حال توسعه تنها می‌توانند با رشد سریع اقتصادی آمارهای جهانی را تغییر دهند ولی این رشد اقتصادی تا زمانی‌که اقتصاد کشورهای صنعتی که مصرف‌کننده تولیدات آنها هستند از سر‌گرفته نشود نمی‌تواند تاثیری در اصلاح دنیا داشته باشد. طبق گزارش‌های ارائه شده در نیمه اول سال جاری میلادی اقتصاد کشور چین با نرخ ۱/۷درصد رشد کرد.

اما دلیل رشد اقتصادی این کشور تزریق ۶۰۰‌میلیارد ‌دلاری دولت بود که برای جبران زیان ناشی از کاهش تجارت خارجی وارد چرخه اقتصادی شد. طی یک سال گذشته صادرات چین به دنیا ۵۰‌درصد کاهش یافت و این تزریق ۶۰۰‌میلیارد‌دلاری تنها می‌تواند درآمد از دست رفته اقتصادی در اثر کاهش ۵۰‌درصدی صادرات را تا انتهای سال آینده جبران کند. دست‌اندرکاران اقتصادی چین معتقدند، اقتصاد دنیا از انتهای سال ۲۰۱۰ میلادی اصلاح می‌شود و از آن زمان می‌توان شاهد رشد تقاضا و رشد صادرات بود. با وجود تمامی‌نشانه‌های مثبت اقتصادی ارزش تولید ناخالص داخلی چین کمتر از نصف آمریکا و اروپا است و تا زمانی که بتواند در عرصه اقتصاد جهانی ایفاگر نقشی مشابه دو قطب ذکر شده باشد، زمان زیادی لازم است.