ترجمه: محمدحسین باقی

سوهارتو فقط تا حدودی در زدودن هویت اسلامی جامعه با «امریه ایدئولوژی گونه»خود با عنوان «نظم جدید» موفق بود. در اصل، به حاشیه راندن اسلام سیاسی از سوی او باعث تسریع روند فعالیت جامعه مدنی شد. اصلاح طلبان میانه رو مانند «داوان راهارجو»، «جوهان افندی» و «نورکولیش مجید» به جای به چالش کشیدن مستقیم قدرت سیاسی مسوولان بر ایجاد یک جامعه پویا و قدرتمند اسلامی مبتنی بر آموزش و رفاه اجتماعی متمرکز شدند. ایده‌های آنها در مورد «نوسازی آموزشی و اجتماعی اسلامی» در ارتباط نزدیک با «انجمن دانشجویان اسلامی» سر بر آورد که به نسل جوان‌تر اندونزیایی آموزش دیده، شهری و طبقه متوسط متوسل می‌شد که از برخی مزایای توسعه اقتصادی «نظم جدید» بهره می‌بردند.


گذار دموکراتیک و اسلام سیاسی

در دهه 90 سوهارتو خود بازگرداندن مسائل اسلامی و گنجاندن آنها در دستور کار سیاسی را تشویق و آغاز کرد. اشتیاق برای جلب حمایت اسلامگرایان برای خنثی کردن احساسات روزافزون دموکراسی خواهانه و اعتراض مخالفان نظامی باعث شد فراهم آمدن چنین شرایطی از لحاظ سیاسی به نفع سوهارتو تمام شود تا او بتواند فعالیت‌های سیاسی اسلامگرایان را تحمل کند. او افسران اسلامگرا در ارتش را‌ترفیع درجه داد و از «انجمن روشنفکران مسلمان» حمایت کرد که تا حد زیادی متشکل از حرفه‌ای‌ها، دانشمندان، اقتصاددانان، معلمان، محققان و حامیان رژیم بود. این استراتژی سرانجام در بحبوحه بحران مالی ویرانگر در آسیا در سال 1997 نتیجه معکوس داد. روپیه اندونزی در برابر سایر ارزهای معتبر جهانی سقوطی آزاد داشت و بخش بانکی هم در زیر کوهی از بدهی‌های سرسام آور فرو رفت. قیمت نفت، گاز و دیگر کالاهای صادراتی افت کرد همان‌گونه که سرانه تولید ناخالص داخلی 13 درصد کاهش یافت. این بحران با بدترین خشکسالی در اندونزی طی 50 سال گذشته تشدید شد. در حالی که تورم افزایش می‌یافت، قیمت مواد غذایی هم افزایش یافت و کمبودهای متعاقب آن منجر به شورش گسترده شد. در سال بعد، کنترل سوهارتو بر قدرت در مواجهه با بحران اقتصادی و فشار از سوی جنبش اصلاح طلب (reformasi) سست شد که این جنبش گسترده‌ای برای به زیر کشیدن نظم جدید سوهارتویی بود.

بحران آلترناتیو در خاورمیانه