وداع با دانش‌اندوز بی‌نیاز

بی‌اعتنا به غوغا در تنهایی و غربت زندگی کرد و چند روز پیش در همان تنهایی و غربتی که زیسته بود، این جهان را بدرود گفت. استاد میرشمس‌الدین ادیب سلطانی را می‌گویم. او که در دانش و فضیلت از نوادر روزگار بود. او نه دعوی و داعیه داشت و نه هرگز در نزد کسی اظهارنیاز کرد. پاک و پاکیزه زیست و جز دانش‌اندوزی سودایی نداشت. او مثال بی‌نیازی در جهانی بود که سراسر نیاز و نیازمندی است. او با زبون‌اندیشی هیچ نسبتی نداشت و از دشمنی و کینه که غالب در مناسبات کنونی جهان است دور بود. سیاست می‌دانست اما به سیاستی مایل نشد و با سیاسی درنیفتاد. همه عمر با قناعت و مناعت‌طبع تمیز، آراسته و وارسته زندگی کرد و در تنهایی و غربت از دنیا رفت. تا زنده بود کمتر قدرش را دانستیم. زمانی که زمانه، زمانه خوبی‌ها نیست و در آن خوبی‌ها منزلتی ندارند شناختن قدر خوبی و دانایی دشوار می‌شود.»

در بخش دیگری از این مراسم علیرضا بهشتی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، با تسلیت درگذشت ادیب سلطانی، در سخنانی گفت: با مردی وداع می‌کنیم که عمری را به اندوختن دانش و ادب و پروردن هنر سپری کرد و همچون شمع پرفروغی بی‌دریغ همگان را از ثمرات وجودی خود بهره‌مند کرد. پیکر خاکی او را امروز در خاک به امانت می‌سپاریم اما روح پرفتوح او تن رنجورش را ترک گفته و پای در سفر به بی‌کران‌ها نهاده و یادمان‌های کم‌نظیر و دستاوردهای گران‌سنگش را برای نسل ما و نسل‌های آینده به میراث گذاشت. بهشتی تاکید کرد: ادیب ‌سلطانی مردی آزاد بود و رها از بند خویشتن‌پرستی و کرنش در برابر نااهلان که شیفته نام و نان نشد و با قناعت‌ورزی و گریز از شهرت‌طلبی، گشاده‌دستانه گوهرهای دانش و ادب و هنرش را بی‌هیچ چشم‌داشتی با سلوکی دلنشین بذل راه جست‌وجوگران گوهرشناس کرد. او یادآور شد: ادیب سلطانی هیچ‌گاه نه در همراهی دانشگاه و نه هیچ نهاد و سازمان و موسسه علمی و پژوهشی در ازای این بخشش بی‌دریغ نه طلب اجر مادی کرد نه چشم‌انتظار تشویق و تحسین و نشان‌های رنگارنگ بود.

اما آثار گران‌سنگ او در میان اهل دانش و خوانندگان مایه بهره‌وری‌های بسیار بود. ممتاز ادیب‌سلطانی، خواهر میرشمس‌الدین ادیب سلطانی، نیز در این مراسم توضیح داد: او پژوهشگری دانا و توانا و همواره به ‌دنبال حقیقت بود و هرگز عواطف خود را در این راه دخالت نمی‌داد. سرزنش‌های خار مغیلان از شوقش نکاست. سرو آزادی بود که در رویارویی توفان‌ها سر خم نکرد. باطنی بی‌آلایش داشت و ابعاد و ویژگی‌های معنوی او در هنگام خلوت و تنهایی نمایان می‌شد. سپس فلسفه و منطق را دنبال کرد و به چندین زبان زنده دنیا مسلط بود. در پایان مراسم پس از خواندن نماز توسط آیت‌الله قائم‌مقامی، پیکر ادیب سلطانی در قطعه نام‌آوران بهشت‌زهرا به خاک سپرده شد.