نی‌نواز نینوا از نفس افتاد

جمشید عندلیبی در دوازدهم اسفندماه سال ۱۳۳۶ در یک خانواده موسیقی‌دوست در سنندج به دنیا آمد. او برادر کوچک‌تر محمدجلیل عندلیبی آهنگساز و نوازنده سنتور است.  خودش گفته: «تقریبا ۱۰ سال داشتم که در شهر سنندج و کلاس‌های فرهنگ و هنر وقت که مسوول آن استاد حسن کامکار بودند آموزش موسیقی را با ساز آکاردئون شروع کردم؛ دو سال بعد از آن به عضویت گروه نوجوانان و ارکستر بزرگسالان فرهنگ و هنر سنندج درآمدم. از همان ابتدا علاقه بسیاری به صدای نی داشتم و اغلب در ایام ماه مبارک رمضان دل به ‌صدای تکنوازی‌های نی استاد حسن کسایی که از رادیو پخش می‌شد می‌سپردم.

در همان زمان به دلایلی دیگر سر کلاس‌های موسیقی نرفتم. متاسفانه در آن موقع نه استادی برای تعلیم بود و نه تلویزیونی و نه امکاناتی برای آشنا شدن با نواختن این ساز که کجای لب و دندان قرار گیرد. بنابراین برای به صدا درآوردن این ساز سختی‌های بسیاری متحمل شدم؛ البته به‌صورت موروثی گوش من با موسیقی آشنا بود و در یک خانواده اهل موسیقی به دنیا آمده‌ام. ازخانواده پدری پسرعمویم به نام ایرج عندلیبی یکی از خوانندگان رادیو سنندج و از خانواده مادری یکی از دایی‌هایم به نام حکمت نوبری از خوانندگان رادیو سنندج بودند. مهم‌تر از آن پدربزرگم معروف به خلیفه صمد که صدای بسیار گرمی داشت یکی از نوازندگان دف درکردستان بودند.»

او همچنین گفته: «با استاد محمدرضا لطفی در سنندج آشنا شدم. از استاد لطفی تقاضا کردم یک ساز نی برای من تهیه کند اما گفتند نی نواختن بسیار دشوار است و باید زیر نظر استاد باشد و قبول نکردند. اما وقتی به‌رغم میل باطنی گفتم می‌توانم صدای ساز را دربیاورم و با نی خودم نواختم، بسیار تعجب کرد و دست مرا گرفت و راهنمایی‌ام کرد. سال ۵۴ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته موسیقی قبول شدم. آزمون ورودی دانشگاه بر عهده استاد نورعلی‌خان برومند بود اما چون ایشان نابینا بودند استاد لطفی ایشان را همراهی می‌کردند. در این آزمون در بین ۳۰شرکت‌کننده نفر ششم شدم و نمره خوبی در سازم دریافت کردم. بعد از آن با حمایت استاد لطفی به واحد موسیقی که در میدان ارگ قرار داشت و استاد ابتهاج مسوول آن واحد بودند راه یافتم.»

عندلیبی در سال ۱۳۶۰ برای تکمیل تکنیک‌های پیشرفته نوازندگی نی نزد حسن کسایی در اصفهان رفت و با تشکیل گروه عارف در کنار اساتیدی چون پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده به کارش ادامه داد. به همین واسطه او در بخشی از مهم‌ترین آلبوم‌های موسیقی سنتی ایران چون بیداد، نوا، کیش مهر، دستان، بی‌قرار، دود عود، سخن تازه، آسمان عشق، یاد ایام، رسوای دل، پیام نسیم، دل مجنون و سرو چمان با محمدرضا شجریان و شهرام ناظری همکاری نزدیک داشته ‌است. او علاوه بر نوازندگی در کار آهنگسازی نیز فعال بوده و آلبوم‌های میهمان تو، پاییز نیزار و مونس جان از جمله فعالیت‌های او در زمینه آهنگسازی است.

عندلیبی همچنین قطعات ابوالحسن صبا را با نی و به صورت ردیف آموزشی تنظیم و نواخته ‌است. اما معروف‌ترین اثر جمشید عندلیبی تکنوازی نی به آهنگسازی حسین علیزاده است. جمشید در بیست‌و‌شش‌سالگی، برحسب علاقه‌اش برای همکاری در کار جدید با محوریت نی، پیشنهاد همکاری نواختن نی در نی‌نوا را به علیزاده می‌دهد. عندلیبی در این کار از نی هفت‌بند، که ریشه در اصفهان و مرکز ایران دارد، استفاده کرده ‌است. او در استودیو فقط یک بار نی را نواخت و همان یک بار ضبط شد و در آلبوم قرار گرفت. شیوه نی‌نوازی او در این اثر تحسین همه موسیقیدانان بزرگ ایرانی را برانگیخته و چنان که خودش گفته بارها برای پاسخ به پرسش‌های متعدد موسیقی‌دوستان درباره این اثر به کشورهای مختلف سفر کرده است.

گفته‌ها

جمشید عندلیبی چندان اهل گفت‌وگو نبود و از او جز تعداد بسیار محدودی گفت‌وگوی رسانه‌ای،‌ متن دیگری در دسترس نیست. آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از مهم‌ترین آرای او درباره موسیقی و رخدادهای اجتماعی مربوط به آن است. او چند سال پیش در مصاحبه‌ای گفته بود: «متاسفانه سیاست حمایت از فرهنگ و هنر این مرز و بوم در حاکمیت بی‌اهمیت شده است. البته امروزه هنرمندان به‌صورت شخصی آموزشگاه و تدریس خصوصی دارند و در ارکستر‌ها فعالیت می‌کنند اما نه به صورتی که انتظار یک هنرمند است؛ کافی است دو برنامه ارکستر هنرمندی کنسل شود، همین امر انگیزه، زحمت و خیلی چیزهایی دیگر را که هنرمند به آن وابسته است می‌شکند. خود من به‌شخصه اگر یک مقدار کار هنری‌ام کمتر شده به این دلیل است که به دنبال کارهای مناسبتی نبوده‌ام.»

او همچنین گفته بود: «متاسفانه رادیو و تلویزیون بیش از اندازه از یک نوع موسیقی حمایت می‌کنند و این اتفاق خوبی برای جوانان نیست. وقتی ما از تهاجم فرهنگی صحبت می‌کنیم باید بگذاریم موسیقی خوب به گوش نسل امروز برسد و نباید مسائل سیاسی را آلت دست خودمان کنیم. دولت باید از کارهای هنری حمایت کند. آثار استادانی چون شجریان باید از رسانه ملی به گوش برسد نه اینکه از اسم و رسم و محبوبیت او استفاده کنید. کارهایی که امروز در بازار موسیقی به گوش می‌رسد روند خودش را از دست داده است و هنرمندان ما برای محبوبیت دست به هرکاری می‌زنند. هنرمند باید خودش باشد نه اینکه تقلید کند.»