نویسنده: Peter Daisyme

مترجم: مریم رضایی

منبع: Forbes

با اینکه ممکن است جنون‌آمیز به نظر برسد اگر فکر کنیم هر کس می‌تواند مشتری محصول تکنولوژی پایان نیافته شما باشد، اما این امر ممکن است. در حقیقت، من حتی قبل از آنکه آماده راه‌اندازی شرکتم به نام Hostt شوم، مشتریان زیادی جمع‌آوری کرده‌ بودم. با انجام این کار، در طول آمادگی برای راه‌اندازی بنگاه، در مورد آن شایعاتی در فضای بازار پراکندم که فکر می‌کنم تاثیرگذاری آن بر مشتریان بیشتر بود تا اینکه صبر می‌کردم تا بعدا پیگیر آنها باشم. کاری که انجام دادم را در اینجا به‌طور خلاصه عنوان می‌کنم تا بدانید چگونه از همین استراتژی‌ها برای ایجاد هیجان در بازار، همزمان با تولید محصول خود استفاده کنید.

 

شروع یک گفت‌وگو

زمان قابل توجهی را صرف تحقیق در مورد مخاطب هدف خود کنید. به محض اینکه من این کار را انجام دادم، بر آنها تسلط پیدا کرده و این امکان را دادم که بدانند چه کاری انجام می‌دهم و سپس داده‌هایی را در مورد نیازهای دقیق آنها خواستار شدم. این گفت‌وگوها از طریق ارتباطاتی که با مشتریان بالقوه در رسانه‌های اجتماعی برقرار کردم، سرعت گرفت. وقتی محصول تمام‌شده‌ای ندارید، نمی‌توانید هر کسی را جذب کنید. بنابراین تمرکز خود را ابتدا بر بازارهای کوچک قرار دهید. من گفت‌وگوهای خودم را با نزدیک شدن به افراد مستقل، بنیان‌گذاران استارت‌آپ‌های دیگر و صاحبان کسب‌وکارهای کوچکی که احساس کردم می‌توانند در مورد مخاطب هدفم به من اطلاعات بدهند، شروع کردم. آنها خیلی پذیرا بودند و نگرانی‌های خود را در ارتباط با مشکلات مشتریانشان و زمانی که صرف مدیریت میزبانی وب‌سایت می‌کردند، مطرح کردند. من توانستم دیدگاه‌های آنها را حتی قبل از اینکه محصولم شروع شود، به‌کار ببندم. همزمان، آنها به هیجان آمده بودند که درگیر کار شوند و بازخوردهای خود را ارائه دهند و همین مساله فرآیند تبدیل آنها به مشتریان آتی من را کلید زد. همچنین از آنها خواستم یک فرم نظرسنجی را پر کنند که بازخوردهای بیشتری در مورد خواسته‌های آنها ارائه می‌کرد.

ارائه محتوای مفید

اگر وبلاگی دارید، همچنان می‌توانید بدون محصول تمام شده در دستتان، با مخاطب هدف خود ارتباط برقرار کنید. من نتایج غیرقابل باوری از وبلاگ‌نویسی به دست آوردم و بنابراین می‌دانستم کانال بسیار خوبی برای به اشتراک‌گذاری محتواهای توصیه‌ای است و اگر بتوانم مخاطب را در حل مشکلاتش راهنمایی کنم، می‌توانم نظر او را جلب کنم. با شکل‌‌دهی نقش رهبری تفکر از همان ابتدا، تعدادی خواننده پیگیر ایجاد کردم که به محض آماده شدن محصول، در نهایت به مشتریان احتمالی تبدیل می‌شدند. همچنین در وب‌سایت، محتوای تازه مانند فیلم‌هایی که هدف آن حل مشکلات کلیدی کسب‌وکار بود اضافه کردم. این اطلاعات را با مشتریان احتمالی در رسانه‌های اجتماعی و از طریق بازاریابی ایمیلی به اشتراک می‌گذاشتم.

تست بتا

تست بتا آخرین مرحله تست کردن محصولات تکنولوژی قبل از ورود به بازار تجاری است. ظاهرا این روزها در دنیای تکنولوژی همه از این تست استفاده می‌کنند. من تعدادی از نفرات اول لیست افرادی که با آنها ارتباط برقرار کرده بودم را برای شرکت در تست بتا دعوت و پاسخی قاطعانه دریافت کردم. افراد تست کردن محصولات، به‌خصوص آنهایی را که تکنولوژی جدیدی برای رفع مشکلات آنها ارائه می‌کنند، دوست دارند. من نگران بودم که این افراد اگر نقایص محصول را در طول انجام تست مشاهده کنند، از آن رویگردان می‌شوند، اما در نهایت دریافتم شرکت‌کنندگانی که بازخورد و پیشنهادهایی برای بهتر شدن کار داشته‌اند، در واقع علاقه بیشتری به محصول نهایی نشان می‌دهند. در ضمن این دوره زمانی ورودی‌های خوبی برای شکل‌دهی توسعه در حال انجام محصول ارائه داد.

گردآوری یک گروه تمرکز

برای افرادی که در تست بتا شرکت کردند یک گروه تمرکز ایجاد کردم تا بدانم چه چیز محصول را دوست دارند و از چه چیز آن خوششان نمی‌آید و نیز پیشنهاد‌های آنها برای توسعه محصول چیست. این مساله نوعی حس مالکیت در فرآیند کار به آنها داد و روابط ما را تا نقطه‌ای مستحکم کرد که وقتی محصول وارد بازار شد، آماده خرید آن بودند. همچنین ملاقات شخصی با آنها باعث شد به تیم تولیدکننده محصول دسترسی داشته باشند، تجربه خود را شخصی کنند و اعتماد آنها به‌کار ما عمیق‌تر شود. این افراد بخشی از فرآیند توسعه محصول ما شده بودند و به همین دلیل بعدا به مشتریان وفادار ما تبدیل شدند. این موضوع حتی از نظر بازاریابی ویروسی هم به ما کمک کرد، چون آنها در مورد تجربه خودشان از محصول با دیگران و به‌ویژه دیگر صاحبان کسب‌وکار که می‌دانستند مشکلات مشابهی دارند و می‌توانند به اندازه آنها از مزایای محصول جدید بهره ببرند، صحبت می‌کردند. این موضوع را در نظر بگیرید که محصولات تکنولوژیک هیچ گاه تکمیل یا تمام نمی‌شوند. در این صورت همواره می‌خواهید آن را بهبود و توسعه ببخشید. در این صورت عملکرد بهتری در رقابت خواهید داشت و حتی طرفداران بیشتری جذب خواهید کرد. من با اینکه ویژگی‌های بسیار بیشتری در سر داشتم که می‌توانست برای محصول تکنولوژی من مفید باشد، اما به این نتیجه رسیدم که بهتر است محصول را زودتر به دست مشتری برسانم و همزمان به خواسته‌های آنها توجه کنم، تا اینکه منتظر تکمیل آن بمانم. به هر حال، من به مشتریانم اجازه دادم روند پیشرفت کار را بدانند و اینکه متوجه شوند منبعی گرانبها برای ارائه بازخوردهای آینده هستند.

مزیت‌های کلی

مزیت‌های دستیابی به مشتری قبل از نهایی شدن یک محصول، از مزیت‌های احتمالی مهم‌تر است. می‌توانید دریابید آیا زمان و پولی که صرف محصول می‌کنید ارزش آن را دارد یا نه و اینکه قبل از ورود به بازار تغییراتی دهید که موفقیت آن را تضمین کند. این کار همچنین به شما فرصت می‌دهد روابطی را با اولین مشتریان نیازمند محصول شکل دهید. این روابط برای شروع کار هر استارت‌آپی بسیار ارزشمند است.