کلیر اسمیت بعد از گذشت چند ماه از شغل قبلی‌اش فهمید که به تغییر نیاز دارد. او می‌گوید: «خود شغل، صنعتی که در آن کار می‌کردم، و سازمانی که در آن بودم هیچ‌کدام با من تناسب نداشتند.» او شروع به جست‌وجو در سازمان‌هایی کرد که به نظرش جذاب بودند و سپس تصمیم گرفت با یک متخصص حرفه‌ای رزومه مشورت کند. او با مشورت با این متخصص رزومه دریافت که مساله مربوط به شرح آنچه او در گذشته در شغل خود انجام داده نیست بلکه باید تاکید بر این مساله باشد که به چه دلیل او بهترین شخص برای این شغل به‌خصوص است. کلیر یک رزومه تهیه کرد و آن را با هر شغل مورد تقاضا تغییر می‌داد. کلیر می‌گوید: «مثل این است که شما مواد اولیه لازم را داشته باشید، دستاوردها، مهارت‌ها، نتایجی که طی زمان به دست آورده‌اید، اما باید از میان همه این موضوعات انتخاب کنید و آنها را به تناسب هر شغل شکل دهید». خلاصه رزومه او که شامل سه جمله علامتدار بود همان جملاتی بودند که او در موقعیت‌های مختلف بیشترین تغییر را در آنها ایجاد می‌کرد. به‌عنوان مثال، وقتی برای شغل ویراستار درخواست می‌داد اولین جمله را به این شکل تغییر می‌داد: نویسنده و ویراستار تطبیق پذیر که نسبت به توجه به نیاز‌های خوانندگان متعهد است. اما وقتی برای شغل بازاریابی درخواست می‌داد، این عبارت را طوری تغییر می‌داد که بر توانایی او برای جذب مشتریان و ارتقای جایگاه برند تاکید کند: توانایی نوآورانه برای ارتقای جایگاه برند و جذب مشتریان در بازاریابی، توسعه محصول و ارتباطات. کلیر با کمک گرفتن از افراد متخصص و با علم بر توانایی خود و به چالش گرفتن خود برای رشد و حرکت به سوی موقعیت شغلی بهتر با سعی و تلاش زیاد به موفقیت رسید. او اخیرا موفق به دریافت یک شغل تمام وقت شد و از ماه آینده کار جدید را شروع خواهد کرد.