بسیاری از مدیران، استراتژی را موضوع پیچیدهای میدانند. اما استراتژی در بطن خود متشکل از سه سوال است: الان کجا ایستادهایم؟ میخواهیم کجا برویم؟ مسیر معقول و معتبر رسیدن به آن هدف کدام است؟ هرکسی که بخواهد از این سوالات بهدرستی در ترسیم مسیر استفاده کند، باید با خود صریح و درباره موقعیت کنونی بیرحمانه صادق باشد. همینکه شرکتی موقعیت کنونیاش را درک کند، میتواند نقشه راهی ترسیم کند تا به پیشنهاد متمایزی دست یابد که ارزش اقتصادی تولید میکند. فصل برنامهریزی استراتژیک سالانه فرارسیده. برای اکثر شرکتها، این فرآیند کاملا نمایشی است و هر بخشی به دنبال غنیمتی جنگی برای واحد خود است و هر واحد کسب و کاری معتقد است تافته جدا بافته است. همه میدانند که این نمایش شرکتی هزینه مالی و زمانی بسیاری در بر دارد. کارکنان بهرغم اینکه میدانند تصمیمات اصلی در نشستی پشت پرده و جلسات خصوصی گرفته شده، این جلسات را تحمل میکنند. مدیران عامل هم رقابت و حیله و نیرنگ تیمها برای کسب بودجه را به تماشا مینشینند؛ با اینکه گزارش سود و زیان و ارزش سهام شرکت درنهایت یکی است.
مدیران باتجربه و تیزهوش به خوبی میدانند که هوش و استعداد و تحصیلات به تنهایی نمیتواند افراد موفق را از دیگران متمایز سازد بلکه این ذهنیت افراد است که به آنها برای روبهرو شدن با چالشهای سخت زندگی کمک میکند و آنها را از دیگران متمایز میسازد.
از اوایل سال ۲۰۲۲ مقوله تورم در صدر اخبار تجاری و مالی دنیا قرار داشته و کسبوکارها و مصرفکنندگان درگیر عدمقطعیت در قیمتها و نرخ بالای بهره بودهاند. گروه مشاوره بوستون، مصاحبهای با «ژان مانوئل ایزارت»، یکی از نویسندگان کتاب Game Changer انجام داده است. عنوان فرعی این کتاب «چگونه قیمتگذاری استراتژیک میتواند کسبوکارها، بازارها و جامعه را شکل دهد» است. این کتاب به رویکردهایی پرداخته که شرکتها باید در مقوله قیمتگذاری در دورههای تورمی اتخاذ کنند.