نفوذ به قلب مردم

ایران در مرحله گروهی جام‌جهانی فوتبال ساحلی موفق شد تیم‌های بزرگی همچون اسپانیا و آرژانتین را شکست بدهد، در یک‌چهارم نهایی از سد امارات میزبان گذشت و به این ترتیب به نیمه‌نهایی رسید؛ جایی که باید برابر برزیل، قهرمان پنج دوره این مسابقات قرار می‌گرفت و معلوم بود که کار بسیار سختی دارد. ساحلی‌بازان ایرانی اما هرگز حریف آسانی برای سلسائو نبودند. آنها حتی ۲برصفر از حریف جلو افتادند و بعد از ۲-۲ شدن نتیجه نیز چند بار تا مرز به ثمر رساندن گل سوم پیش رفتند، اما در نهایت این ستارگان برزیلی بودند که با تکیه بر مهارت و تجربه بالای خود، در فاصله‌ای کوتاه تا پایان مسابقه گل سوم را زدند و خلاص.

به این ترتیب تیم ملی فوتبال ساحلی ایران که برای دومین بار به نیمه‌نهایی جام‌جهانی رسیده بود، از راهیابی به فینال محروم ماند و دیروز در مصاف رده‌بندی به دیدار بلاروس رفت. فارغ از نتایجی که این تیم کسب کرد، بازیکنان آن با اقبال عمومی زیادی مواجه شدند که حتما رمز و رموز خاص خودش را داشت. این تیم نشان داد می‌شود در نیمه‌نهایی شکست خورد، اما با آغوش باز مردم مواجه شد؛ اتفاقی که شاید برای تیم ملی فوتبال چمنی ایران به این شکل رخ نداد و بازیکنانش انتقادات بسیار زیادی را تحمل کردند. خب طبیعتا یک بخش ماجرا این است که در ساحلی ما با جام‌جهانی مواجه بودیم و در فوتبال چمنی، مسابقات قاره‌ای را داشتیم. این اما همه‌چیز نیست. بخش دیگری از داستان، به مشی و مرام ساحلی‌بازان برمی‌گردد؛ جایی که شاید اگر بخواهیم خلاصه حرف بزنیم، شاهد «تلاش حداکثری» و «خودنمایی حداقلی» بازیکنان این تیم بودیم؛ رویه‌ای مغایر با آنچه برخی ملی‌پوشان فوتبال چمنی در پیش گرفتند.

این بچه‌ها با کمترین امکانات جنگیدند و جلو رفتند و مردم در تک‌تک بازی‌ها شاهد نهایت تلاش و کوشش آنها بودند. به هر حال پیروزی بر اسپانیا و آرژانتین هم چیز کمی نیست و در هر مدیومی اتفاق بیفتد، می‌تواند برای ایران جذاب و تاریخی باشد. در نظر داشته باشید مربیان این تیم می‌گویند ما حتی ماسه جام‌جهانی را هم در ایران نداشتیم و در کنار این گفته می‌شود فوتبال ساحلی در فهرست پاداش‌های فدراسیون فوتبال هم قرار ندارد. با همه اینها بازیکنان این تیم غر نزدند، گلایه خاصی نداشتند، بردهای‌شان را توی چشم مردم فرو نکردند، استوری‌های آغشته به منت و منیت نگذاشتند و با اینکه در طول سال دیده نمی‌شوند، خود را وامدار توجه مردم در خلال برگزاری مسابقات دانستند. این خیلی فرق می‌کند با لحن طلبکارانه‌ای که برخی از بازیکنان تیم ملی چمنی دارند. ما در همین جام ملت‌های آسیا بازیکن معمولی و ناکامی داشتیم که اعضای خانواده‌اش در واکنش به انتقادها استوری گذاشتند و نوشتند مردم ایران لیاقت شادی و نیز هنرنمایی شازده پسرشان را نداشته‌اند! معلوم است که آن یکی دافعه ایجاد می‌کند و این یکی جاذبه. خواه ناخواه مردم اینها را در کنار هم قرار می‌دهند.