چرا خسته برمی گردیم؟

آدمها ماشین که نیستند، صبح تا شب اگر کار کنند بعد از چند روز از تاریخ مصرف و از صحنه تاریخ حذف می شوند. او از همان اول هم که دست چپ و راستش را شناخت برای تفریح، آن را گل مالی می کرد و نقش می زد به دیوار و سقف غار، زن و مردش هم فرقی نمی کرد. آخر و عاقبتش هم شد همین که امروز، اگر آخر هفته را از او بگیری، به سازمان ملل شکایت می کند

اما تفریح دو بحث دارد، یکی نهاد تفریح است و دیگری رفتار تفریحی! تنها تفریح پایدار و دارای زمان بندی است مثل کسی که هفته ای یکبار با دوستانش کافه می رود، هدف دارد مانند کلاس بدنسازی، رفتن هم تفریح است وهم ورزش، با آگاهی قبلی انجام می شود، همان جا که یک خانواده می داند جمعه ها روز سینما است و متداوم است وقتی یک گروه از دوستان یا همسالان در اوقات خاصی جمع می شوند دور هم و محض تفریح کوه می روند. پس برنامه ریزی، پایداری و تداوم در کنار هدف دار بودن یک رفتار در زمان فراغت می تواند نهاد تفریح را برای افراد یک جامعه به طور فردی یا جمعی شکل دهد. امان الله باطنی جامعه شناس ضمن بر شمردن این خصوصیات برای نهاد تفریح، به تشریح رفتارهای تفریح گونه می پردازد و می گوید: در جوامع توسعه یافته تفریح بخشی از سبک زیست افراد و در جوامعی که توسعه یافته نیستند، وقت اضافی زندگی افراد است که با نوسان همراه است و رفتاری نامتداوم و متغیر است. نهاد تفریح از زندگی با ثبات بر می آید و تفریح در قالب آن می نشیند. مثل شمال رفتن که برای بخشی از مردم تهران تبدیل به سبک زندگی شده است یا اینکه قشری از مردم اصفهان که امکانش را دارند، آخر هفته ها باغ نشینی اختیار می کنند.

باطنی معتقد است اما بخشی بزرگی از جامعه دچار رفتار تفریحی هستند، به همین دلیل وقتی تعطیلات غیر منتظره یا طولانی پیش می آید، شاهد ایجاد ترافیک های سنگین در مسیرهایی مثل شمال یا شهرهای خوش آب و هوا هستیم. انگار که نشستن در ماشین و گذراندن زمان در ترافیک به آنها حس تفریح می دهد و در پایان هم، فرسوده و خسته به خانه بر می گردند، در حالی که برای گذراندن تعطیلات باید برنامه داشت و مسافرت هم جزیی از سبک زندگی خانواده و شهروندان باشد. باطنی تحلیلگرمسایل اجتماعی با اشاره به تصادفی بودن تفریح در جامعه ایرانی، ادامه می دهد: تفریح باید کارکرد داشته باشد که از آن جمله بالا رفتن شاخص های سلامت اجتماعی، توسعه انسانی و رفاه در جامعه است. وی نهادینه شدن تفریح را با ثبات اقتصادی مرتب می داند و می گوید: امروزه کمتر پیش می آید تفریح تصادفی نباشد و متغیر بودن شرایط اقتصادی- اجتماعی باعث شده تا در مرحله جامعه پذیری افراد، فرهنگ تفریح تصادفی شکل گرفته است، کمتر افرادی هستند که تفریحات آنها غافل گیرانه( سورپرایزیک) و تصادفی نباشد. در حالی که در جوامع توسعه یافته به طور مثال جمله ای هست که می گویند تعطیلات خوش بگذرد، به این دلیل که برای آن برنامه ریزی می کنند حتی در بازه های بلندمدت مثل یک سال !

اینجاست که تفریح دارای مبدا، مسیر و مقصد می شود اما در جامعه ایرانی، تفریح بیشتر تابع هوس های اجتماعی و هیجانات جمعی است. تفریح با تحقیق نیست، مثلا می شنوند همه برای تفریح به جزیره کیش می روند، اما فکر نمی کند کدام هتل برود، چه زمانی و با چه وسیله ای؟ چه تفریحی یا اماکنی برود تا بیشتر از سفر خود لذت ببرد! البته در تعطیلات سال نو خورشیدی در سال های اخیر نشانه هایی دال بر شکل گیری نهاد تفریح می بینیم. چون جامعه در حال مدرن شدن است، با همه مشکلات اقتصادی در بطن جامعه نوعی خواست برای برنامه ریزی یا ثبات در تفریحات به وجود آمده است. با توجه به علایمی که در افزایش تبلیغات تورها یا موسسات گردشگری داخلی دیده می شود، می توان نتیجه گرفت جامعه یا حداقل بخشی از آن در آینده به سمت شکل گیری نهاد تفریح حرکت خواهد کرد که بستگی به ثبات اقتصادی و قدرت تفریح کردن شهروندان دارد. باطنی در برابر این پرسش که آیا بازی های رایانه ای و شبکه ای، به صورت فردی یا جمعی را هم می توان یک بخش از نهاد تفریح به حساب آورد یا نه! می گوید: باید دید که غنای این تفریحات چقدر است و شاخص سلامت اجتماعی را چقدر می تواند بالا ببرد؟ و آیا از سر آگاهی و برای لذت بردن برنامه ریزی شده از اوقات انجام می شود یا یک هوس اجتماعی و رفتاری هیجانی برای پر کردن تصادفی اوقات فراغت است. آنچه که از آمار گذراندن اوقات در شبکه های اجتماعی یا انجام بازی های رایانه ای با گوشی هوشمند یا دیگر ابزار، دیده می شود، بیشتر از بی برنامه بودن و سلبی بودن آن حکایت دارد، مثل اینکه این افراد کار دیگری ندارند یا راهی جز این برای تفریح و لذت بردن را در توان خود نمی بینند.

این جامعه شناس و تحلیل گر امور اجتماعی در مورد آینده تفریح در جامعه و اشکال مختلف آن که در حال ظهور است، به تقسیم بندی تفریحات و احتمالاتی که از نشانه های موجود قابل پیش بینی است می پردازد، از آن جمله تفریحات طبیعت گردی که در قالب گردش های کویر گردی، کوه نوردی یا گذراندن چند روز در طبیعت خود را نشان می دهد یا تفریحاتی که خود به صورت برنامه ریزی شده برای اوقات عاشقانه زندگی و به صورت شخصی تر شکل می گیرد، مثل سالگرد ازدواج و شبیه آن، هتلی رزرو می شود و برنامه هایی تعیین می شود که می تواند شامل دیدن اماکن تاریخی، موزه یا اماکن تفریحی معروف شود. سابق بر این افراد بیشتر تفریحات فردی یا سلیقه ای داشتند و تورهای دسته جمعی کمتر دیده می شد. اما آنچه شکل گیری تدریجی نهاد تفریح را نشان می دهد افزایش مراجعه به تورهای تفریحی و تخصصی تر شدن تفریحات یا افزایش پروازهای چارتر است. تورهای آخر هفته افزایش پیدا کرده و شغلی به نام تورگردان یا هدایت کننده تیم بیشتر دیده می شود، معنایش این است که فرد اذعان می کند، من در تفریح تخصص ندارم و برنامه ریزی آن را به متخصص می سپارم!

در مورد اصفهان اما به خاطر سابقه مذهبی آن ، بخشی عمده ای از سفرها، با انگیزه مذهبی صورت می گیرد، یعنی زیارتی و کمتر سیاحتی. مثل سفر به مشهد مقدس یا کربلا و حرم حضرت معصومه(س) یا جمکران، و همپای بزرگتر شدن جامعه متوسط تفریحات به سمت سیاحتی و زیارتی سوق پیدا کرده است، مثل اینکه شخص ضمن زیارت، سری هم به اماکن تفریحی شهر مشهد مثل کوه سنگی یا طرقبه می زند. اتفاقی که در اصفهان افتاده، طبقه متوسط جدید اصفهان به سمت تفریحات طبیعت گردی و شهرگردی حرکت کرده است، این افراد مثلا یکی از علایقشان عکس گرفتن در آثار تاریخی شهر است. اما در مورد طبقه متوسط صنعتی شهر که از کارگران و کارمندان صنایع کوچک و بزرگ اصفهان تشکیل شده، شاهد نوعی تفریحات ترکیبی هستیم و هنوز نمی توان آن را نهادینه شده دانست. پارک رفتن هفتگی یا حضور در ورزشگاه ها و تماشای بازی های سپاهان و ذوب آهن هم بخشی از تفریحات این قشر از جامعه است و البته تفریحات دخانی هم از قدیم بخشی از گذران اوقات را به خود اختصاص می داده که امروز در میان جوانان شیوع بیشتری دارد.

از سوی دیگر امروزه مدارس و آموزش و پرورش با برخی از الگوگیری ها و با توجه به کمبودهای نظام آموزشی فعلی در حال آزمودن آموزش به وسیله بازی و همراه با تفریح در قبال دانش آموز است. باطنی در اینجا ضمن اینکه لزوما ورود بازی و مفرح کردن فضا برای دانش آموز را رد نمی کند اما ملاحظاتی هم دارد از چگونگی و چیستی بازی ها یا ظرفیت فضای آموزشی تا تاثیر آن بر نوع نگرش دانش آموز به زندگی و آنچه پیرامون او رخ می دهد! او درباره نتیجه بازی ها که با حاصل جمع صفر یعنی یاخت- باخت یا برد- باخت یا برد- برد انجام می شود، می گوید:امروزه همه چیز در حال کمینه گرا شدن است، حتی خرید در جایی مثل سیتی سنتر به نوعی تفریح مبدل شده است. اما در مورد آموزش، تمرکز بر یادگیری از طریق بازی، ممکن است به تفریح پنداری دانش آموز از آن منجر شود و آنها را به اصطلاح بدعادت کند. هرچند بازی تا حدی روح دستوری آموزش را کاهش می دهد اما باعث می شود تا دانش آموز فکر کند همه چیز را باید همراه معجون تفریح بیاموزد. ولی باید در نظر داشت هر بازی به یک سناریو نیاز دارد و معلمان باید تبدیل به سناریست هم بشوند آن هم در حالی که سرانه فضای آموزشی با همین وضعیت پایین تر از استاندارد های لازم است.

باطنی با برشمردن مزایای ورود بازی به نظام آموزشی مثل دسترس پذیر شدن یادگیری و بالا رفتن هوش تحلیلی دانش آموز با انجام بازی در محیط یادگیری یا کم رنگ شدن مفاهیم انتزاعی، به آسیب های احتمالی هم اشاره می کند. پایین بودن سرانه فضای آموزشی و مجبور شدن معلم به انجام بازی در همین محیط محدود ممکن است باعث شود نه رسالت آموزش سابق به سرانجام برسد و نه سیاست بازی و تفریح پیاده شود و دانش آموز دچار دوگانگی شود. باطنی می گوید: ما سابق بر این برچسب گرا بودیم مثل علاقه به عنوان دکتر، مهندس و ... و حالا علاوه بر آن با تمرکز بر بازی و تفریح در حال شکل گرا شدن هستیم. وقتی آموزش بر مبنای تفریح باشد و سن هنجارپذیری که بین ۶ تا ۱۶ سال است با آن سپری شود، دانش آموز یاد می گیرد همه چیز تفریح است و باعث تحلیل رفتن مسوولیت اجتماعی او می شود. در این صورت او در برابر مصائب و سختی های زندگی و جدیت های آن دچار دوگانگی می شود چون این واقعیات از زندگی قابل حذف نیستند. او نمی آموزد که ممکن است پایان تلخ و بدون بازگشت هم باشد. در بیشتر بازی های امروزی نقش فرد و روحیه یا روان و موقعیتش کمتر است و بیشتر این روال بازی است که نتیجه تعیین می کند و همین زمینه شکل گرایی بیشتر را فراهم می کند.

بعضی بازی ها هم به صورت پنهان، به دانش آموز تنازع بقا یا بخور تا خورده نشوی را یاد می دهند مثل بازی با صندلی ها که هر بار یک صندلی کم می شود. این گزاره که بازی به هر قیمتی با آموزش همراه باشد باعث رمانتیک شدن و بازی پنداری دانش آموز از همه چیز می شود و حقیقت گرایی در مسایل واقعی را بر واقع گرایی مسلط می کند. در جای دیگر باید دید که بازی ها تا چه میزان ضمانت اجرایی دارند و آیا پاداش و تنبیه در پی دارند یا همه چیز قابل برگشت و گذشتن است؟ در بعضی نظام های آموزشی مثل فنلاند با دارا بودن فضای آموزشی وسیع و تکیه بر متدهای متفاوت و جدید از آموزش، سهم بزرگی به تفریح و بازی داده شده اما چنین چیزی در شکل و محتوا به همان صورت برای ما سودی ندارد. در حالی که برخی از این بازی ها یا روش های تعلیم به همراه بازی، تنها گرته برداری شده اند و بدون توجه به زمینه اجرای آن، باروری را از فرهنگ می گیرند. نگاه کنید به تجربه کسالت بار پیک شادی که قرار بود در تعطیلات نوروزی نوعی برنامه ریزی آموزشی و هم تفریحی برای دانش آموز داشته باشد اما باعث مرارت بار شدن تعطیلات می شد.