تروریسم «شهروندان»
ژیت کلاوسن تحلیلگر مجله فارن‌افرز در 7 ژانویه، افراد مسلح نقاب دار به دفتر تحریریه مجله طنز فرانسوی «شارلی ابدو» یورش برده و 12 تن را کشتند. این حمله همزمان بود با جلسه تحریریه این مجله و جمع شدن کارکنان اصلی‌اش. بنا به گزارش شاهدان عینی، عاملان به سوی تحریریه این مجله رفتند و پیش از ترور، نام سردبیر و کاریکاتوریست را صدا کردند. ترور‌کننده از اعضای القاعده بود. تعداد کشته شدگان این حمله و نحوه ترور، حادثه‌ای بس مهم در خاک فرانسه از زمان اشغال نازی‌ها به این سو بود که از آن تحت عنوان «نقطه عطفی بزرگ در مبارزه القاعده علیه غرب» نام برده می‌شود.
این ترور بخشی از یک خط طولانی توطئه برای کشتن شخصیت‌های رسانه‌ای است نزد تروریست‌ها، کارکنان مجله «ابدو» اهدافی بسیار جذاب بودند؛ چراکه این مجله یکی از چند نشریه اروپایی بود که پس از ماجرای کاریکاتور دانمارکی در سال ۲۰۰۹ تصاویری توهین آمیز از پیامبر اسلام را منتشر کرد. درواقع، دفتر این مجله در سال ۲۰۱۱ هم مورد حمله قرار گرفته بود، پس از آنکه ویژه‌نامه‌ای علیه مقدسات اسلام منتشر کرد. چنین حملاتی به این نشریه کاملا سابقه داشت.
نگرش فرانسه در مورد این حمله این است که حمله به شارلی ابدو یک حادثه منحصر به فرد است که از سوی تروریست‌های حرفه‌ای انجام گرفته که فرض بر این است که مهارت‌های خود را در سوریه آموخته‌اند. افراد دستگیرشده همگی به زبان فرانسوی سخن می‌گفتند و حاضران در صحنه را با گفتن این جملات متعجب ساختند. آنها خطاب به عابران فریاد می‌زدند: به رسانه‌ها بگویید که ما اعضای القاعده در شبه‌جزیره عربستان (AQAP) هستیم. یکی از اعضای این هسته به نام «حامد مراد» فقط 18 سال داشت و گفته می‌شود در دبیرستانی در شمال شهر «ریمز» درس خوانده است. دو نفر دیگر دو برادر هستند به نام «سعید قواشی» 34 ساله و «شریف قواشی» 32 ساله. برادران قواشی برای پلیس شناخته شده بودند. شریف در ژانویه 2005 دستگیر شده بود و سه سال بعد متهم شد که به حلقه افرادی تعلق دارد که برای اعزام فرانسویان جهت مبارزه در کنار القاعده در عراق به سربازگیری می‌پرداخت. در آن زمان، شریف از پلیس به این خاطر که به او اجازه نداده برای جنگ به عراق برود تشکر کرد؛ اما تاسف و پشیمانی او واقعی نبود. در مه ‌2010، او در ارتباط با یک توطئه برای فرار دو پیکارجوی الجزایری - فرانسوی به نام‌های «جمال بغال» و «ثمین آیت علی بلکاچم» (عاملان بمبگذاری متروی پاریس در سال 1995 ) بار دیگر دستگیر شد.
ضرورتا تناقض‌آمیز نیست که بگوییم مهاجمان از اعضای القاعده شبه‌جزیره عربستان بوده و در سوریه مهارت یافته بودند؛ همان جایی که تصور می‌شود بسیاری از مبارزان با داعش یا گروه‌های وابسته به القاعده در ارتباطند. گفته می‌شود شاخه یمنیِ القاعده شبه‌جزیره عربستان مبارزانی را به سوریه فرستاده است و القاعده- که زیر فشار رقابت ازسوی داعش قرار گرفته- قطعا ناامید از پیروزی است. از این رو، منطقی است فرض کنیم که قتل در فرانسه می‌تواند تلاشی برای یادآوری این موضوع به جهانیان باشد که القاعده هنوز هم زنده و فعال است. درواقع، برخی از مفسران این نتیجه را پیش‌بینی کرده و حتی فراتر رفته بودند تا آنجا که می‌گفتند القاعده با ظهور داعش، بی‌تردید رو به افول است. القاعده با این حملات درواقع می‌خواهد به رهبری داعش ثابت کند که هنوز زنده است و از قدرت عمل در اروپا برخوردار است. دولت آمریکا هرگز مایل نیست که تهدید القاعده را دست کم بگیرد. واقعیت این است که ظهور یک سازمان برابر با افول دیگری نیست. در عوض، امروز قاتلان آموزش‌دیده‌تری از گروه‌های دیگر در اروپای غربی در تردد هستند که خطرناک تر از القاعده‌ای هستند که در تاریخ ۲۰ ساله‌اش غرب را تهدید می‌کرد.
این حمله خاص به خوبی متناسب با روش‌های قدیمی القاعده است. این سازمان- به ویژه شاخه القاعده در شبه‌جزیره عربستان- ترور کاریکاتوریست‌ها را ضربه‌ای خاصِ خود می‌داند. در سال 2011، «انور العولکی»، چهره ارشد القاعده، خطابه‌ای اینترنتی صادر کرد با عنوان «گرد و غبار هرگز فرو نمی‌نشیند» و به پیروان خود اعلام کرد که اوضاع را در دست خود بگیرند و کاریکاتوریست‌هایی را که به اسلام توهین کردند بکشند. این پیام ویدئویی به تعداد زیادی از حملات و تهدیدات علیه شهروندان غربی پیوند داده شده. در ماه مارس 2013، مجله «Inspire»- مجله‌ای اینترنتی که از سوی القاعده در شبه‌جزیره عربستان منتشر می‌شد- پوستری را پخش کرد که دشمنان پیامبر را فهرست می‌کرد. «استفان شاربونیه»- سردبیر ابدو- در صدر این فهرست بود. او در میان کشته شدگان روز چهارشنبه بود.
حتی قالب حمله به «ابدو» هم به‌طور شگفت آوری آشنا بود. جزئیات نشان می‌دهد که تروریست‌ها احتمالا اطلاعات «درونی» از چند و چون عملکرد و پرسنل دفتر «ابدو» داشتند و به‌طور مثال می‌دانستند که از کجا و چه زمان و چگونه دست به حمله بزنند. این نوع آماده‌سازی دقیق، مشخصه عملیاتی به کارگردانی القاعده است و این درست نقطه مقابل حملات «مهاجران-شهروندان» است که اغلب با شکست مواجه می‌شود. در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰، مقام‌های دانمارکی حمله مشابهی به دفتر تحریریه «ژیلاند پوستن» را خنثی کردند؛ مجله‌ای که در آن سال تصاویری از پیامبر اسلام را طراحی کرده بود. «دیوید کولمن ‌هادلی»، شهروند آمریکایی ساکن شیکاگو که ماموریت گسترده اکتشاف برای حملات ۲۰۰۸ بمبئی را انجام داده بود، دو بار به دانمارک سفر کرد تا به کشف توطئه ژیلاند پوستن کمک کند. دومین تلاش برای حمله هم در دسامبر ۲۰۱۰ انجام گرفت. در این مورد، ترور‌کنندگان شهروندان سوئدی بودند که مدتی تحت نظارت قرار داشتند.
امروز اما تفاوت در مهارتی است که در مورد این حمله انجام گرفته است. فرانسه شاهد تعدادی از این حوادث بود که از سوی افرادی انجام می‌گرفت که کشور را برای جنگ در کنار پیکارجویان ترک می‌کردند و سپس به کشور خود بازمی‌گشتند تا مهارت خود را در مورد اهداف «نرم» داخلی به‌کار بندند.
برای مثال، «محمد مراح»، یک پسر ۲۳ ساله ساکن تولوز که خانواده‌اش ریشه‌هایی عمیق در محیط‌های افراطی فرانسه داشتند، سربازان فرانسوی با ریشه‌های اسلامی و یک مدرسه یهودی را در مجموعه‌ای از کشتارها در مارس ۲۰۱۲ هدف گرفت. با یادآوری حمله هفته گذشته، حملات مراح با دقت و مهارت انجام شد. او از آنها فیلم می‌گرفت و آن را به صورت آنلاین در اینترنت پخش می‌کرد. «مهدی نموش»، یک کهنه‌کار فرانسوی که در سوریه آموزش دیده بود و در زمره شورشیان سوری بود، حمله‌ای دقیق در پیاده‌رو در موزه یهودیان در ماه مه ‌سال گذشته انجام داد. او هم از کار خود فیلم گرفت و پخش کرد. شلیک‌کنندگان «ابدو» از کار خود فیلم نگرفتند، اما پیکارجویان وارد توییتر شدند و از اینکه اینها از کار خود فیلم نگرفتند سرزنش‌شان را آغاز کردند. آنها نباید نگران باشند؛ چراکه تماشاگران با استفاده از تلفن‌های همراه خود فیلم گرفته و در فضای مجازی پخش کردند.
در قضیه «ابدو» جنگ با پیکارجویان افراطی تشدید شد. بسیاری از رسانه‌ها با ترس واکنش نشان دادند. آسوشیتدپرس به سرعت تمام مطالب و عکس‌های مرتبط با صفحات ابدو را از وب‌سایت خود حذف کرد. مشکلی نیست که مدیران و صاحبان شرکت‌های دیگر رسانه‌ای و انتشاراتی دست به شکایت بزنند، اما این واکنش اشتباه است. القاعده، داعش و تمام گروه‌های دیگر به‌دنبال ادامه جنگ علیه غرب هستند؛ اما اینگونه نیست که یک تیم آموزش دیده از تروریست‌های القاعده‌ای در هر پارکینگ روباز در کمین باشند. فرانسوی‌ها حق دارند. این یک حمله منحصر به فرد بود. پاسخ مناسب به چالش تروریسم فراملی همانا افزایش امنیت داخلی و اشتراک اطلاعاتی در میان دولت‌ها در مورد شهروندانی است که به سوریه و عراق سفر می‌کنند. مرزهای باز اروپا نیازمند زیرساخت‌های امنیتی منطبق با آن است.