سایه چند رنگ کالیگرافی
در هفته‌ای که گذشت شاهد دو اتفاق از یک جنس و با دو رنگ متفاوت در دو گالری تهران بودیم. یکی نمایشگاه حجم‌های «علیرضا آستانه» با عنوان «قفس‌های کلامی» در گالری «هما» و دیگری نمایشگاه نقاشی‌خط‌های «ابوالقاسم شمسی» با عنوان «هوای آفتاب» در گالری «میدل ایست». هر دو هنرمند عنصر خط و حروف فارسی را به عنوان عنصر سازنده آثار خود برگزیده بودند. اما نقطه افتراق این دو، در نوع رویکردشان به کالیگرافی-نقاشی خط یا استفاده از خط و حروف فارسی به عنوان عنصر اصلی سازنده اثر- بود. شمسی همان‌طور که از آثارش برمی‌آمد این واقعیت را پذیرفته بود که عنصر «خط و خوشنویسی» را با تمام تبار تاریخی و ارجاعات گذشته انتخاب کرده و به سمت دنیای ذهنی برخاسته از آن پیش می‌رود، اما آستانه برخلاف آنچه از آثارش بر می‌آمد مدعی بود که آثارش«آلترناتیو کالیگرافی» است. به بیان روشن تر او معتقد بود که درست است که از حروف و خط نستعلیق استفاده کرده است، اما تکرار حروف در آثار او ربطی به گذشته و تبار تاریخی و عرفانی خوشنویسی نداشته و «نتیجه اعتقادی به زیبایی جسمانی و پافشاری بر تناسبات کلاسیک خط شکسته ونستعلیق است.» قصد مولف از قیاس این دو نمایشگاه این است که ضمن بیان دو رویکرد متفاوت به موضوعی واحد، این سوال را مطرح کند که آیا صرفِ بیان نیت وقصد، هنرمند می‌تواند از هویت و تبار رسانه‌ای که از آن بهره گرفته بگریزد و یا باید تاریخ آن را بپذیرد وبا امکانات رسانه منتخب خود ذهنیت خود را مطرح کند؟