به ریشه‌ها فکر کنیم
pic۱
آوردن تلفن همراه به ایران خیلی دردسرداشت؛ بسیاری از عزیزانی که در مخابرات بودند با مایکروویو و فیبر نوری و ماهواره و این قبیل چیزها مخالف بودند. تقریبا موفق شدم حدود هزار نفر از کارشناسان شرکت مخابرات،‌ پست و فرکانس را به ژاپن و آلمان بفرستم و توانستم جو را به دست بگیرم تا با تکیه بر ابزارهای گذشته برنامه‌هارا پیش ببرم. مجامع دولتی و اداری همه مخالف من بودند.
ابتدا استقبال زیادی از اجرایی شدن طرح تلفن همراه نشد، سال ۷۱ وقتی اعلام کردیم پنج هزار نفر را برای تلفن همراه ثبت‌نام می‌کنیم، فقط ۱۶۰۰ نفر در تهران ثبت‌نام کردند. من برای هر ۱۶۰۰ نفر مامور فرستادم به خانه‌هایشان تا بگویند این وسیله چه خاصیت‌هایی دارد؛ کسی زیر بار نمی‌رفت که اصلا چنین چیزی میسر است که بدون سیم بتوان ارتباط تلفنی برقرار کرد. ابتدا گرفتاری‌های بسیاری داشتم و مرا اذیت کردند. مثلا تلفن همراهی در دست یک بزرگ بود، به من گفت فلان‌جا را بگیر، من گرفتم، ایشان صبحت کرد و پس از اینکه صحبتش تمام شد به من نگاه کرد که ببیند پشت من سیم یا چیز دیگری هست که به جایی وصل باشد. یا اتصال تلفن همراه به ثابت و بالعکس.
دائم در مجلس،‌ دولت و این طرف و آن طرف بحث می‌شد اما من این پدیده را از دوره قاجار می‌شناختم که اگر کشور با تکنولوژی آشنا نشود بسیار عقب می‌افتد و علت اینکه در زمان قاجار کشور خیلی عقب افتاد هم این بود که ذهنیت‌شان عقب افتاده بود. اولین سیم‌کارت را به مقام معظم رهبری دادیم. مجموعه قدرت سیاسی فکر نمی‌کردند این ابزار به‌دردبخور باشد. فکر می‌کردند یک ابزار تبلیغاتی و تشریفاتی است. بعضی‌ها هم به شدت تبلیغ می‌کردند که پول مردم را می‌برند در چاه می‌ریزند.
در آن زمان آنتن‌دهی فقط در تهران برای همان پنج هزار سیم‌کارت اولیه آماده بود و هنگامی که مشترکان از تهران خارج می‌شدند امکان مکالمه با آن دیگر فراهم نبود. همین امر موجب اختلاف شد و بسیاری گفتند با این وسیله که نمی‌توان کاری انجام داد من هم می‌گفتم با پنج هزار تا که نمی‌توان کاری انجام داد. وقتی تعداد مشترکان به ۱۰۰ هزار و ۲۰۰ هزار مشترک رسید، تمام مراکز استان به شبکه متصل شدند.
سال 73 ناگهان صندوق مخابرات پر شد. یکی از کارهای اساسی که آن‌ زمان انجام دادیم تبدیل سیستم آنالوگ مخابرات به دیجیتال بود؛ اولین کاری که من انجام دادم این بود که سیستم آنالوگ را در تمامی مراکز مخابراتی سابق به دیجیتال تبدیل کردم و فیبر نوری را سال 67 کشیدم. یعنی اگر سیستم‌های فیبر نوری، ماهواره‌ای و دیجیتالی راه نیفتاده بود، موبایل کار نمی‌کرد. برای انجام این کارها با هزینه بسیار کم از خود شبکه مخابرات استفاده کردم. در حدود سال 70 سیستم اکثریت قریب به اتفاق شهرهای بزرگ‌مان دیجیتال شده بود. بنابراین موبایل‌ها کارایی بالایی پیدا کرد.
وقتی آن زمان می‌خواستیم سیم‌کارت را قیمت‌گذاری و ودایع را تعیین کنیم، هزینه‌ ایجاد شبکه برای پنج هزار مشترک را بر تعداد مشترکان تقسیم کردیم و سهم هر یک ۵۰۰ هزار تومان شد؛ ما ودایع را به همین میزان تعیین کردیم.


تحقیق و توسعه مهم است
pic۲
در سال 76 که من افتخار خدمتگزاری در وزارت پست،‌ تلگراف و تلفن یا ارتباطات امروز را پیدا کردم،‌ یکی از مهم‌ترین مسائل روز ما تلفن همراه بود. واگذاری‌هایی انجام شده بود و کم‌کم اهمیت تلفن همراه برای مردم مشخص می‌شد،‌ از طرفی هم امکانات موجود پاسخگوی نیازها نبود. چند برنامه بلندمدت و اساسی را دنبال کردم. اولا واگذاری را ضابطه‌مند کردیم.
می‌دانید اختلاف قیمت تلفن همراه در آن زمان چندین برابر قیمتی بود که مخابرات عرضه می‌کرد. بخش مهمی از وقت ما صرف چانه زدن با مردم برای واگذاری خارج از نوبت می‌شد که آن را ضابطه‌مند کردیم و جواب هم گرفتیم.
حتی واگذاری خارج از نوبت را هم از طریق نهادها و دستگاه‌های ذی‌ربط ضابطه‌مند کردیم. مثلا باید به پزشکان،‌ اساتید، ‌خانواده شهدا و ایثارگران و... خارج از نوبت سیم‌کارت می‌دادیم که اینها را ضابطه‌مند کردیم. شناسنامه‌دار کردن واگذاری‌ها را انجام دادیم.
با تجربه‌ای که از توسعه تلفن ثابت در کشور داشتیم، مشخص شد اولین کاری که باید انجام دهیم تربیت کارشناس و نیروی انسانی است و آن را جزو اولویت‌هایمان قرار دادیم . از سوی دیگر از ابتدا حمایت از تولیدات داخلی را در دستور کار قرار دادیم. یعنی مبنا را بر این گذاشتیم که به تدریج توسعه تلفن همراه با اتکا بر نیروی فنی و متخصص و مقبول داخل کشور باشد. فکر می‌کنم در آخر سال ۷۶ حدود ۲۰۰ هزار تلفن همراه داشتیم؛ این عدد را در سال ۷۹ به ۹۰۰ هزار رساندیم ؛ شروع خوبی برای توسعه‌های بعدی بود.
خیلی زود به این نتیجه رسیدیم که نمی‌توانیم صرفا به اتکای بخش دولتی توسعه ارتباطات را در کشور دنبال کنیم. گام اول را در برنامه سوم برداشتیم که با موانعی روبه‌رو شدیم. من خودم چندین جلسه با شورای نگهبان داشتم و آنها هم خوب حمایت کردند تا مواد 123 و 124 که در برنامه سوم توسعه داشتیم، عملی شود؛ یعنی تغییر نگرش نسبت به بخش خصوصی.
در اصل ۴۴ قانون اساسی، توسعه بخش‌هایی در انحصار دولت تلقی می‌شد- یا با نظارت و حمایت دولت- که یکی از آن‌ حوزه‌ها، ارتباطات بود. موفق شدیم در برنامه سوم با هماهنگی خوبی که با مجلس و شورای نگهبان داشتیم،‌ ماده ۱۲۴ را پیاده کنیم که به نظرم گام موفق و اولیه در ارتباط با حضور و مشارکت بخش خصوصی بود و جواب خوبی هم گرفتیم و به تدریج ضرورت حضور بخش غیردولتی در بخش ارتباطات محرز شد، با ابلاغ سیاست‌های کلی اصل ۴۴ اکنون این مساله روشن و واضح است که بخش خصوصی می‌تواند در چارچوب قوانین و ضوابط و با توجه به نظارت حاکمیت در بخش‌های مختلف ارتباطات حضور پیدا کند و شاید یکی از دلایل دستاوردهای قابل قبولی که در بخش تلفن همراه داشتیم، ناشی از این نگرش است.
البته انتظار مردم بیش از عملکرد فعلی است،‌ به‌ خصوص از نظر کیفی و سرویس‌های جدید که مورد نیاز مردم است و امیدوار هستم دستگاه‌های ذی‌ربط به این خواسته‌ها جواب دهند.



فاصله را کم کنیم
pic۳
سال 79 سال اول برنامه سوم بود و من انتهای همان سال در بهمن‌ماه کار را شروع کردم. طبق آمار آن زمان بیش از 700 هزار تلفن همراه داشتیم. از طرف دیگر در برنامه سوم پیش‌بینی شده بود به سه میلیون تلفن همراه برسیم که این هم درست به نظر نمی‌رسید چون فاصله ما با کشورهای دیگر و شاخص‌های جهانی زیاد می‌شد.
بنابراین باید تعداد تلفن همراه را افزایش می‌دادیم. به هر حال آن وزارت پست، تلگراف و تلفن جوابگوی تکنولوژی و خدمات مورد نیاز آن سال‌ها نبود به همین دلیل اصلاح قانون وزارت را در دستور کار گذاشتیم. به موازات روی ساختار شرکت‌ها کار کردیم. الزاما تلفن همراه را جدا کردیم. آن ساختار حقیقتا نمی‌توانست بیشتر از ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار شماره را جوابگو باشد. به خاطر دارم که دوستان ما تلاش زیادی کردند و یکی از بهترین ساختمان‌های تهران را برای این کار و توسعه‌های بعدی انتخاب کردند. بعد از این برای تشکیلات جدید باید پرسنل را تفکیک می‌کردیم. حدود ۴۵ هزار پرسنل در آن زمان در اختیار داشتیم و با توجه به تفکر خصوصی‌سازی‌ای که داشتیم حدود هزار نفر از بهترین نیروها را انتخاب کردیم و به آن بخش فرستادیم.
بر همین اساس کار تشکیلاتی، ضوابط و مصوبات آن انجام شد که کار بسیار سنگین و فشرده‌ای بود. قبل از توسعه باید ساختار شرکت مناسب باشد. یکی از برنامه‌های اصلی ما حرکت به سمت ورود اپراتور دوم تلفن همراه بود، تلفن همراه در بازار آزاد بین 580 هزار تا یک میلیون تومان در نوسان بود تا آن زمان بیشترین درخواستی‌ای که تا ابتدای سال 79 در ثبت‌نام‌ها داشتیم حدود 300 هزار شماره بود، در ثبت‌نامی که در سال 80 داشتیم با جهش بزرگی روبه‌رو شدیم که در آن مقطع حدود یک و نیم میلیون ثبت‌نام انجام شد. نه ما، نه سازمان مدیریت برنامه‌ریزی و نه هیچ متخصصی این ثبت‌نام جهشی را پیش‌بینی نمی‌کرد. معنی آن شناخت خدمات تلفن همراه و افزایش تقاضا بود و برنامه‌های ما هم باید متناسب با آن تغییر می‌کرد و بخشی از اقدامات ما تشکیل شرکت تلفن همراه یا ارتباطات سیار بود که انجام شد. اما طبیعی بود که به تنهایی نمی‌توانست نیاز را برطرف کند؛ باید رقبایی در بازار وجود داشته باشد. در هیچ کشوری با انحصار شاهد خدمات خوب از نظر کمی و کیفی نبودیم، تجربه دنیا این را نشان می‌داد. برنامه ما این بود که بتوانیم رقبایی داشته باشیم و در یک رقابت سالم، مردم بهره‌برداری بیشتری داشته باشند. برنامه سوم به ما اجازه آزادسازی می‌داد اما امکان خصوصی‌سازی داده نشده بود. اگر می‌خواستیم همراه اول را واگذار کنیم باید خصوصی‌سازی صورت می‌گرفت که اجازه نداشتیم؛ بنابراین در یک برنامه موازی از همان بند آزادسازی استفاده کردیم. حدود 10 برنامه محوری داشتیم که همگی با همکاری مشاوران تهیه شده بود و در یک فرآیند سخت و طولانی اپراتور دوم که ایرانسل بود، برنده شد. ایجاد شرکت دوم در برنامه چهارم اتفاق افتاد اما مجوز و کارهای ضروری برای مجوز در همان دوره داده شد و خوشبختانه جزو پروژه‌های موفق کشور بود.



ما می‌توانیم
pic۴
سال 84 که من وزارت را شروع کردم،‌ به‌ خاطر دارم که با حجم عظیمی از تقاضا برای سیم‌کارت تلفن همراه مواجه بودیم و چون به همه مراکز مخابراتی استان‌ها هم سرکشی می‌کردیم، به هر حال جزو مسائل مهمی بود که مطرح می‌شد و حدود دو میلیون تقاضا هنوز سیم‌کارت‌هایشان را دریافت نکرده بودند. شهریور 84 کارم را شروع کردم، تقریبا در بهمن همان سال ثبت‌نامی انجام دادیم، هشت میلیون نفر ثبت‌نام کردند، نفری 390 هزار تومان پرداخت کردند؛ تقاضا بسیار بالا بود.
اوایل سال ۸۶ همه سیم‌کارت‌ها واگذار شد و از آن به بعد دیگر ثبت‌نام برچیده و زیرساخت‌ها و امکانات فراهم شد. بدین صورت که همراه اول هر ماه حدود یک میلیون سیم‌کارت به مردم واگذار می‌کرد. البته در این میان حضور اپراتور دوم را نیز نباید نادیده گرفت.
یکی دیگر از مسائل در زمان شروع کار من به عنوان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات،‌ قیمت سیم‌کارت بود. آن زمان سیم‌کارت در بازار آزاد بالای یک میلیون تومان خرید و فروش می‌شد و خود دولت هم با قیمت 440 هزار تومان سیم‌کارت به بازار عرضه می‌کرد. تمام تلاش‌مان را می‌کردیم که موبایل در سبد خانوار قرار بگیرد و حتی دانش‌آموزها هم بتوانند بخرند.
بررسی‌هایی که انجام دادیم این بود که هیچ راهی نیست جز اینکه سیم‌کارت پیش‌پرداخت هم توسط همراه اول ارائه شود. کار سختی بود، وقتی شروع کردیم اولین مانع سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بود؛ آنها به شدت مخالفت کردند و حتی سازمان‌های نظارتی را به جان مخابرات انداختند تا اینکه موضوع در هیات دولت مطرح شد و آنجا دولت تصمیم گرفت به همراه اول اجازه دهد تا سیم‌کارت‌های اعتباری را وارد بازار کند. ورود سیم‌کارت اعتباری توسط همراه اول هم باعث شکستن قیمت‌ها شد و هم تنوع سرویس‌ها و افزایش کمیت سیم‌کارت‌ها و رضایت مشتریان را به همراه داشت.
انتخاب نام برای این اپراتور یکی از موضوعات بسیار مهمی بود که صورت گرفت. کار کارشناسی انجام و به مسابقه گذاشته شد تا هم یک نام خوب برای این اپراتور انتخاب شود و هم یک شعار همراه آن باشد که بتواند فعالیت‌های این اپراتور را تداعی کند. پیشنهادهای متنوعی مطرح شد و از بین آنها «همراه اول» مورد پسند قرار گرفت؛ شعار «هیچ‌کس تنها نیست» هم انتخاب شد چون در واقع کسی که تلفن همراه را همراه خودش دارد، به هیچ وجه تنها نمی‌ماند.
یکی دیگر از موضوعاتی که در دوره وزارت من پیگیری می‌شد، خصوصی‌سازی مخابرات بود؛ ایرانسل در حال فعالیت بود و قرار بود اپراتورهای سوم و چهارم هم فعالیت خود را آغاز کنند پس باید مخابرات خصوصی می‌شد. تقریبا مطالعات تطبیقی همه کشورها انجام شد، پس از آن نوبت به آماده‌سازی مخابرات رسید؛ اینکه چه چیزی خصوصی شود و چه چیزی حاکمیتی بماند. همه درگیر این کار شدند؛ از شورای امنیت ملی گرفته تا هیات دولت،‌ سازمان بورس،‌ سازمان خصوصی‌سازی و سازمان‌های نظارتی. این اتفاق در سال آخر زمان وزارت من رخ داد و در دوره بعد این خصوصی‌سازی صورت گرفت.



عوامل موثر در توسعه
pic5
موبایل و ارتباطات سیار از سال ۷۳ به بازار آمد و شهروندان توانستند از این امکان بسیار مهم ارتباطی استفاده کنند. در این سال‌ها فرازهایی در توسعه فناوری ارتباطی در کشور داشته‌ایم که اوج آن از سال ۸۴ به بعد و با تغییر و تحولات مدیریتی که در کشور اتفاق افتاد، همراه بود. نقطه عطف دیگری که در این حوزه رخ داد، خصوصی‌سازی شرکت مخابرات ایران بود.
بر اساس سیاست‌های کلی که در جمهوری اسلامی ایران تدوین شده وقتی مدیریت بوروکراتیک و پیچیده دولتی به بخش خصوصی واگذار می‌شود، حتما چرخه تصمیم‌گیری خیلی کوتاه می‌شود و از منافعی که در مدیریت بخش غیردولتی وجود دارد، بهره‌مند می‌شویم.
همراه اول هم از این قاعده مستثنی نبود و شاهد هستیم که پس از واگذاری آن به بخش خصوصی توانمندی‌هایش بیشتر ظهور یافت. هرچند از سال ۷۳ این تکنولوژی وارد کشور شد ولی به دلیل اینکه ساختار مخابرات کاملا دولتی بود،‌ توسعه به کندی صورت گرفت؛ به نحوی که ما در سال ۸۴ مجموعا هفت میلیون و ۹۰۰ هزار مشترک در کشور داشتیم. این عدد در سال ۹۲ یا مثلا در سال ۹۳ فقط برای همین اپراتور به بیش از ۶۰ و چند میلیون رسید؛ اولین نکته قابل توجه حتما تغییرات مدیریتی اساسی در این بحث صورت گرفته است. البته خصوصی‌سازی و ورود اپراتورهای دیگر نیز به این بازار بسیار پراهمیت بود.
نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم این است که همراه اول هم خودش را نباخت و در این بازار رقابتی تلاش کرد و پا به پای رقبای جدید آمد. چون بعضی وقت‌ها این اتفاق می‌افتد که وقتی یک رقیب جدید با ابزارها و فناوری‌های نوین به میدان می‌آید، قبلی‌ها به تعبیری تسلیم می‌شوند یا احساس می‌کنند دوره‌شان تمام شده است ولی خوشبختانه با این مواردی که عرض کردم همراه اول تلاش کرد پا به پای رقبای جدید، در ورود به تکنولوژی‌های جدید،‌ تعریف خدمات و سرویس‌های جدید نه‌تنها بازارش را حفظ کند بلکه آن را توسعه دهد اما با وجود حضور رقبا در بازار ما نتوانستیم به موقع به نسل‌های بعدی حرکت کنیم.
به نظرم دو عامل اساسی در عدم توسعه به‌موقع نسل‌های بعدی موثر است؛ اول اینکه ما متاسفانه در توسعه خدمات الکترونیکی موفقیت چندانی نداشتیم و این شاید به دلیل رویکرد سنتی‌ است که در بسیاری از دستگاه‌های اجرایی‌ای که به مردم خدمت ارائه می‌کنند، وجود دارد؛ یعنی عملا نیاز به پهنای باند بیشتر در بازار، روی موبایل و ارتباطات سیار حس نشده بود. چون به هر صورت می‌دانید هر وقت بازاری‌ها برای یک نیاز فشار وارد کنند،‌ هم حاکمیت و هم صاحبان بنگاه‌های اقتصادی باید به این نیاز پاسخ دهند.
نکته دوم هم مشکلاتی بود که برای اپراتور سوم پیش آمد؛ محدودیت‌هایی که بعضا به دلیل مباحث تامین تجهیزات و مسائل دیگر دست به دست هم داد تا ما با چنین شرایطی رو‌به‌رو شویم. خوشبختانه امروز می‌بینیم نسل‌های بالاتر وارد عرصه ارتباطات کشور می‌شوند و امیدوار هستیم نتیجه این کارها ارائه خدمات بهتر برای شهروندان باشد.


محدودیت نداریم
pic6
معمولا در ایران هر چیز جدیدی که وارد کشور شود با ممانعت‌هایی رو‌به‌رو می‌شود و مانع‌تراشی‌هایی صورت می‌گیرد اما بعد همه استفاده می‌کنند و خوشحال هم هستند.
به یاد دارم تلفن همراه هم به همین شکل بود؛‌ اول مشکلاتی وجود داشت که بعد حل شد. اگر وضعیت تلفن همراه کشور را با برخی از کشورها مقایسه کنیم باید تلاش بیشتری صورت گیرد تا بتوانیم از نظر کیفیت ارتقا یابیم ولی ممکن است از برخی کشورهای دنیا جلوتر باشیم. با توجه به اینکه مردمی داریم که هر چه برایشان کار انجام دهیم،‌ قدرشناس هستند،‌ فکر می‌کنم با وجود تلاش‌هایی که بنده و همکارانم و سه اپراتور همراه در این یک سال گذشته انجام داده‌ایم و گام‌هایی هم برداشته شده، هنوز جا دارد در این خصوص کارهای بیشتری صورت گیرد.
ما تلاش کردیم در یک سال گذشته با همکاری اپراتورها در رابطه با تعرفه تلفن در سراسر کشور یکسان‌سازی انجام دهیم که اتفاق بسیار خوبی بود و سعی کردیم کمی مساله تعرفه را برای مردم شفاف کنیم، همچنین کیفیت را تا حدی بالا بردیم. از سوی دیگر رومینگ ملی اتفاق بسیار خوبی بود که رخ داد و جا دارد از اپراتورها تشکر کنم، مخصوصا از همراه اول که اپراتور غالب بود و همکاری‌‌اش با رایتل که یک اپراتوری کوچک‌ است، خیلی مهم و مفید بود. البته برنامه‌های دیگری هم برای آینده داریم. آنچه در این یک سال در ذهن من و جزو سیاست‌های ما بود، این بود که روی دو مقوله به طور جدی کار کنیم:‌ یکی بحث افزایش کیفیت و دیگری معقول کردن تعرفه‌ها که این حاصل نمی‌شد مگر اینکه فضای رقابتی را بین اپراتورها به وجود بیاوریم. البته وقتی می‌گویم رقابت منظورم رقابت سازنده و مثبت است.
در عرصه موبایل، تکنولوژی به سرعت در حال تغییر است و عملا اگر می‌خواستیم همانند گذشته پروانه را بر اساس تکنولوژی صادر کنیم،‌ نتیجه این می‌شد که قدرت عمل و انعطافی که اپراتورها باید برای برنامه آینده خودشان داشته باشند،‌ از دست‌شان خارج می‌شد و می‌بایست در هر مقطع سرمایه‌گذاری عظیمی برای آوردن یک تکنولوژی صورت می‌گرفت. یعنی در یک فاصله زمانی کوتاه که تکنولوژی نسل بعدی می‌آمد،‌ اپراتورها عملا باید سرمایه‌گذاری بیشتری می‌کردند. به هر حال آنچه همکاران من در این وزارتخانه به دنبالش هستند این است که تفاوتی نمی‌کند پول برای دولت باشد یا سرمایه بخش خصوصی،‌ در نهایت همه این سرمایه‌ها متعلق به کشور و ملت است.
در نهایت تصمیم گرفتیم به جای اینکه پروانه‌هایمان تکنولوژی‌محور باشد،‌ خدمت‌محور باشد. یعنی در مورد آن خدماتی که به مردم داده می‌شود با اپراتورها به مذاکره نشستیم. به همین دلیل است که وقتی این پروانه را صادر کردیم‌،‌ اپراتورها خودشان مختار هستند که نسل ۳ به مردم ارائه کنند یا نسل ۴. نکته بعدی این است که ما به دنبال رقابت هستیم؛ از این نظر که دست اپراتورها را از لحاظ تکنولوژی باز بگذاریم تا به مردم خدمات بهتری بدهند. بنابراین این هم می‌تواند در راستای رقابت سالم و بهتر بین اپراتورها تلقی شود.