ازکرباسچی تا جمالی نژاد

احسان دست‌نشان- مطبوعات در اصفهان در همان اوان مشروطیت برای خود برو بیایی داشتند از الجناب بگیر تا فرهنگ، روزنامه نگاران معروفی هم تحویل داده‌اند مثل دکتر فاطمی. اما مخاطب این نشریات، اگر در جانب مردم بودند در دیگر سو مسوولان را هم از خیر و شر قلمشان بی‌نصیب نمی‌گذاشتند. پس از انقلاب اسلامی هم انواع روزنامه ها و نشریات در اصفهان پا گرفتند که گاه چشمی به مرکز و پایی در پایتخت سابق داشتند.

کرباسچی اما در نوع خود اولین استانداری بود که از حجم کارتابلش کاست و روزنامه های ملی را در کنار کتاب های موردعلاقه اش به دقت می خواند. استاندار مقتدر اصفهان که به تهران رفت، اولین روزنامه تمام رنگی کشور را آنجا پایه گذاری کرد، رویکردی که تغییرات زیادی در مطبوعات کشور را باعث شد. حضور همشهری و سمت گیری آن به مسایل شهری باعث شد تا در دیگر استان ها هم چنین مباحثی پررنگ تر شود. حالا دیگر نمایندگان مطبوعات در جلسات، علاوه بر پرسش درباره تحولات مرکز، به نوعی در صدد پرداختن به مباحث شهری و اعلام نظر در مورد مدیریت شهری یا توسعه اقتصادی و اجتماعی استان بودند. هرچند فضای غالب هنوز متاثر از جبهه راست بود. با پایان دولت دوم هاشمی و استانداری جهانگیری و برآمدن جریانی که بعدها اصلاح طلب خوانده شد، اصفهان هم میزبان استانداران جدید با گرایش‌های متفاوت رسانه ای شد.

آن هم در استانی که مدیران بسیاری به اقتصاد کشور معرفی کرده بود و به نوعی خود را در مدیریت صاحب سبک می دانست. روزنامه نگاران آن دوره می گویند سید جعفر موسوی مردی که چون کرباسچی تحصیلات حوزوی داشت و معمم نبود؛ فردی سخنور بود و در گفت‌وگو با خبرنگار کم نمی‌آورد،موسوی برای شکستن انحصار راست بر مطبوعات اصفهان، همشهری تهران را الگو قرارداد که حاصل آن خرید یک چاپخانه مدرن و راه اندازی روزنامه نقش جهان بود. این روزنامه پس از چاپ چند شماره انتشارش متوقف شد و بعدها چاپخانه آن هم فروخته شد. فعالان مطبوعاتی آن دوره به خاطر دارند موسوی در برابر رسانه ها همیشه ادب و پاسخگویی را رعایت می‌کرد اما اینکه پاسخ هایش مخاطب را راضی می‌کرد یا نه، بسته به گرایش پرسش کننده یا نوع مطالب منتشر شده بود!

با رونق کمی و کیفی مطبوعات در اواخر دهه هفتاد، تحولات پایتخت دوباره بر اصفهان سایه انداخت و صف بندی نیروهای خط امام(ره) با جناح راست، خود را در روزنامه ها و نشریات بیشتر نشان می‌داد. موسوی تا تیرماه ۸۱ هم ساکن دولتخانه اصفهان بود، انتخابات مجلس ششم و ریاست جمهوری را برگزارکرد و رفت....سید محمود حسینی دومین استاندار دولت اصلاحات در اصفهان اما با سلف خود تفاوت داشت. او مردی از جنس دانشگاه، همراه با مطبوعات بود که خود دستی بر قلم داشت، برای اصحاب رسانه دوست داشتنی و پیگیر نوشته های آنها بود. به گفته یکی از خبرنگاران قدیمی اگر مطلبی نشر یا سوالی مطرح می‌شد، شخصا پاسخگو بود و پیگیری می‌کرد.

۸۴ رسید و دولت مهرورزی آمد با حضور بختیاری به نمایندگی از دولت در اصفهان. یکی از خبرنگاران با سابقه می‌گوید: بختیاری استانداری خوش اخلاق و صبور بود، روزنامه نگاران او را به صداقت می‌شناختند که در برابر آنان قصدی بر پنهان کاری یا پاسخ ندادن نداشت. آنچه لازم بود تا دانسته شود از مجرای او گفته می شد، اما کسی نیست که امروز هم با همه حواشی آن روزها از او دلگیر باشد. با رفتن بختیاری به وزارت دادگستری، ذاکر اصفهانی به استانداری اصفهان آمد، استاد علوم سیاسی که هم خوب حرف می‌زد و هم در شورای اداری استان به نمایندگان رسانه ها فرصت اظهار نظر می داد. ذاکر بی توجه به گرایش سیاسی اش، در برابر پرسشگران روراست بود و به نقد ارزش می‌گذاشت. بارها می شد که اگر نشست خبری اش به درازا می کشید، ناهار را با روزنامه نگاران بر سر یک میز می خورد. در عین حال اسماعیلی معاون سیاسی استاندار که سکان سیاست و امنیت را در دست داشت، شخصیتی آشنا با مطبوعات، ایستاده در حاشیه، مسلط بر متن که در دوره مدیریت او راس نمایندگی‌های ایران و همشهری تغییر کرد.

سال ۹۲ با رفتن احمدی نژاد، ذاکر اصفهانی در پی مذاکرات بی نتیجه با طیف های سیاسی اصفهان، جایش را به گزینه ای داد که گفته می شودپیشنهاد جهانگیری معاون اول روحانی بوده است. مردی از جنس آب که آمدنش نوید زاینده رودی جاری را به خیال ها می کشاند، او در ابتدا بنا را بر تعامل با رسانه ها گذاشته بود هرچند رسول زرگرپور اصفهانی، بعد از معاونت وزارت نیرو، قصدی برای فعالیت سیاسی نداشت اما چون به خدمت فراخوانده شد، تعلل نکرد. یک خبرنگار می‌گوید وی اوایل کار، حتی در سخنرانی هایش از مطالب منتشره در رسانه ها استفاده می کرد. زرگرپور اما به تدریج با گسترش نقدهای گوناگون از طیف های مختلف سیاسی روبرو شد و کمتر حاضر به مصاحبه با مطبوعات می شود. یک روزنامه نگار فعال می گوید: او ملاک ارزیابی عملکرد خود را خدمت به مردم می داند، در اوایل حضورش از خبرنگاران و روزنامه ها برای میزگرد دعوت می‌کرد اما آنچه این روزها به چشم می‌خورد، بیشتر دیدار با مدیران مسوول مطبوعات است، حالا کدام طرف از آمدن سرباز می زند، بعدها مشخص خواهد شد.

ولی در حوزه شهرداران شهر اصفهان، به ملک مدنی که خود روزگاری از مردان کیهان بود می رسیم: او درمقام شهردار، کیوسک های روزنامه فروشی را سامان داد،همشهری در دوره او متحول شد و هر هفته یک ویژه نامه منتشرمی‌کرد.اولین نیازمندی شهر اصفهان هم با لوگوی همشهری به دوران او در اختیار شهروندان قرارگرفت. عظیمیان جانشین ملک مدنی بود؛ خانه مطبوعات را در خیابان طیب کنار سرلت بنیان گذاشت که اولین خانه مطبوعات کشور هم بود اما خود او بود که بعدها حکم تخلیه آن را گرفت. شهردار بعدی اصفهان، حامی مطبوعات از کار درآمد، که یکی به نعل می زد و دیگری به میخ، مطبوعات آن روزها، پس از برگزاری دوره اول انتخابات شوراهای اسلامی و تثبیت شهردار بودن جوادی، به همان شیوه قبل در اوج و حضیض حمایت‌ها و پس زدن‌ها به سر بردند تا انتخابات سال ۸۲ و برآمدن اصولگرایان با شعار درد نان! بعد از آن سقاییان نژاد، شهردار مقتدر اصولگرا از همان ابتدا برای مطبوعات برنامه داشت، تیم خود را پایه گذاری کرد. شهرداری که بیش از یک دهه بر صندلی بلدیه اصفهان تکیه زد، از بین اهالی مطبوعات مشاوری برای خود انتخاب‌کرد. در همه این سال ها سقاییان نژاد همکار رسانه‌های همسوی خود بود، ایمنا سرآغاز ورود شهرداری به فضای مجازی شد و حالا دیگر با روزنامه های حامی شهردار، چندان فضایی برای نقد و تعامل باقی نمانده بود.

در دوره سقاییان نژاد حوادث زیادی در مدیریت شهری اصفهان رخ داد، ساختمان جهان نما که با حمایت های او سر برآورد، موجب انتقادات جدی مطبوعات شد اما او تا توانست به پشتیبانی حمایت های مالی و معنوی اش از رسانه های همسو، در برابر موج نقد مقاومت کرد. حتی وقتی که هم به حکم استیضاح شورا، از صندلی شهردار کلانشهر اصفهان بلند شد، هنوز صدای مطبوعات حامی او در اعتراض بلند بود. مهدی جمالی نژاد، شهردار منتخب شورا، سربرآورده از دل توافق بر سر رفتن سقاییان نژاد، کسی است که مطبوعات او را به خوش صحبتی می شناسند. وی از گفت وگو با رسانه ها ابایی ندارد و از قاب صدا و سیما بهترین استفاده را می‌کند. جمالی نژاد هم به تقویت رسانه های همسو اهمیت می دهد و در پاسخگویی در برابر منتقدان یا طیف‌های مقابل عنان از کف نمی دهد. یکی از روزنامه نگاران جوان شهر بنا به تجارب شخصی اش می گوید: شهردار پیگیر روزنامه ها و مطالبی که پیرامون شهرداری و عملکردش منتشر می‌شود هست، حتی اگر بنا باشد ساعت ۱۲ شب تلفن بزند و شخصا گفت وگو کند.

امروز مطبوعات اصفهان، بسیاری با شهرداری از باب آگهی و گزارش در رفت و آمدند. مدیریت شهری بنایش بر ورود به حوزه های فرهنگی واجتماعی است و رقابتی با تهران دارد با نیم نگاهی به شهرهای خواهرخوانده! شهرداری اصفهان با لشکر رسانه‌ای خود اما نتوانسته پاسخگوی نیازهای شهری باشد و هنوز در تحلیل و تولید محتوا دچار ضعف‌های جدی است، ولی همیشه از درهای باز سخن می گوید، شهردارها و استاندارها می آیند و می روند ولی همیشه در ترازوی رسانه هاست که عملکردشان سنجیده می‌شود.